English Version
This Site Is Available In English

بدون کاشت، برداشت ممکن نیست.

بدون کاشت، برداشت ممکن نیست.

چهارمین جلسه از دور چهارم جلسات لژیون سردار کنگره‌۶۰ نمایندگی بروجرد با استادی پهلوان مسافر محمد، نگهبانی مسافر احمد و دبیری مرزبان مسافر امیر با دستور جلسه‌ی «جهان‌بینی در ورزش» روز یکشنبه ۲۷ مهرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.

سلام دوستان، محمد هستم مسافر.

از نگهبان لژیون سردار بسیار سپاسگزارم که اجازه دادند در این مکان مقدس خدمت کنم. خدا قوت عرض می‌کنم به همه‌ی خدمتگزاران، به‌ویژه ایجنت محترم شعبه بروجرد که فضایی به این زیبایی با چنین حس و حال خوبی را فراهم کردند.

من برای اولین بار در لژیون سردار که در پارک بروجرد برگزار می‌شد، حضور پیدا کردم، سپس در مکانی که اجاره‌ای بود و حالا در مکانی هستم که مخصوص به خودِ شعبه بروجرد است. این یعنی حرکت که در وادی هشتم در مورد آن صحبت شد؛ حرکتی که با تلاش راه نمایان گشت و شما جزء پیشگامان هستید.

در بدو ورود به کنگره‌۶۰، فقط به فکر درمان مواد مخدر بودم که پس از درمان بروم و تمام عجله‌ام در همین مورد خلاصه می‌شد. در این مسیر، نیروهای بازدارنده مدام در گوشم زمزمه می‌کردند که «تو هم مثل آقای مهندس می‌توانی تیپر کنی و نیازی به رفتن به اراک و سفر کردن نیست». نیروهای بازدارنده تلاش می‌کردند مرا از مسیر خارج کنند؛ اما خدا را شکر، در ادامه فهمیدم که سفر اول یعنی چه و انسان در چه جایگاهی قرار دارد و چرا باید سفر کند.

وقتی وارد سفر دوم شدم، تازه متوجه گشتم که به چه مکان باعظمتی قدم گذاشته‌ام؛ البته در سفر دوم هم نیروهای بازدارنده آرام نمی‌نشستند و به شکل دیگری در ذهنم ایجاد تردید می‌کردند: «چرا باید خدمت کنی؟ چرا باید ادامه دهی؟» در این مرحله طیف خواسته‌های نیروهای بازدارنده بیشتر شد؛ اما در ادامه من به عظمت کنگره‌۶۰ و مسیر انسان‌سازی آن پی بردم. فهمیدم که مشکل من فقط مواد مخدر نبوده؛ بلکه مسائل دیگری نیز درونم وجود داشت که باید در سفر دوم آن‌ها را رفع می‌کردم. یکی از آن مشکلات، مسئله‌ی مالی بود. نمی‌توانستم از پول بگذرم و قدرت بخشش نداشتم و اگر کسی حرفی می‌زد نمی‌توانستم او را ببخشم تا اینکه وارد لژیون سردار شدم. آموزش‌های استاد سردار و لژیون سردار باعث شد بفهمم که در این لژیون، در واقع به خودم کمک می‌کنم. یاد گرفتم پول معادل انرژی است و کسی که می‌تواند از پولش بگذرد؛ یعنی از انرژی‌اش می‌گذرد و دیگر برای حرف ارزش‌ قائل نیست.

دستور جلسه‌ی این هفته: «جهان‌بینی در ورزش» است. من همیشه فکر می‌کردم درد بد است، اما فهمیدم درد می‌تواند به انسان کمک کند. درد اعتیاد باعث شد به دنبال درمان بروم و متوجه شوم اعتیاد چه بلایی بر سرم آورده بود. ورزش هم در ابتدا با درد همراه است؛ اما همین درد مقدمه‌ی رشد، قدرت و سلامتی است.

همیشه می‌شنیدم که می‌گفتند: «اگر می‌خواهی خدمت کنی، طوری خدمت کن که جیبت درد بگیرد». ابتدا معنای این جمله را نمی‌دانستم؛ اما امروز آن را درک کرده‌ام که گذشت باید جوری باشد که درد را حس کنی.

به لطف آقای مهندس و کنگره ۶۰، امروز من استاد لژیون سردار هستم. باید سپاسگزار ایشان باشیم که علم درست زیستن را به ما آموختند؛ اینکه چگونه در آرامش زندگی کنیم، از داشته‌هایمان لذت ببریم و شکرگزار باشیم.

شعبه‌ی بروجرد بسیار خوب حرکت کرده است؛ اما این به معنی توقف نیست. باید تلاش کنیم تا شعبات دیگری نیز ایجاد شوند و این مسیر ادامه یابد. هفته‌ی گلریزان نزدیک است. شاید کنگره‌۶۰ به پول من نیاز نداشته باشد؛ اما من نیاز دارم در گلریزان شرکت کنم، نیاز دارم عضو لژیون سردار باشم. مسئله، فقط پول دادن نیست؛ مسئله رشد جهان‌بینی و بخشش است. بدون کاشت، برداشت ممکن نیست.

دیگران کاشتند و ما خوردیم
ما بکاریم و دیگران بخورند


کسانی که پیش از ما سفر کردند، اگر بی‌تفاوت بودند، امروز ما هیچ‌کدام نمی‌توانستیم پیام کنگره‌۶۰ را به دیگران برسانیم؛ پس باید جا پای بزرگان بگذاریم، آموزش بگیریم و خدمت کنیم.

تایپ، ویرایش و ارسال: مسافر کریم(لژیون چهارم)

مسافران نمایندگی بروجرد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .