English Version
This Site Is Available In English

ورزش، نقطه تحمل را بالا می‌برد

ورزش، نقطه تحمل را بالا می‌برد

جلسه پنجم از دوره چهلم سری کارگاه‌های آموزشی، خصوصی مسافران کنگره۶۰ نمایندگی شیخ‌‌بهایی اصفهان با استادی مسافر سعید و نگهبانی مسافر احمد و دبیری مسافر حسن با دستور جلسه «جهان‌بینی در ورزش» در روز یکشنبه ۲۷ مهرماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.

 

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان، سعید هستم یک مسافر

سپاسگزار و شاکر خداوندم که امروز توفیق حضور دوباره در کنگره۶۰ را پیدا کردم تا در کنار شما عزیزان آموزش بگیرم و تجربه کسب کنم. از استاد عزیزم آقا مهدی، ایجنت محترم شعبه آقا آرش، مرزبانان و نگهبان جلسه سپاسگزارم؛ همچنین از همه دوستان و همکارانم در قسمت تازه‌واردین که در کنارشان آموزش می‌بینم، قدردانی می‌کنم.

دستور جلسه این هفته «جهان‌بینی در ورزش» است. اگر بخواهیم ببینیم جهان‌بینی چیست و چه کاربردی دارد به زبان ساده یعنی آنچه ما نسبت به کل هستی (جهان بیرون و جهان درون )دریافت، برداشت، ادراک و احساس می‌کنیم. برداشت من از جهان‌بینی این است که یاد بگیرم چگونه رفتار کنم تا به خود و اطرافیانم آسیب نرسانم، در چه موقعیتی رفتارم را کنترل کنم و کجا سکوت و صبر پیشه نمایم. در مسیر آموزش در کنگره۶۰ آموخته‌ام که یکی از اصول جهان‌بینی محافظت از خود در همه شرایط است. ما در زندگی چه بخواهیم چه نخواهیم با مسائل مختلف روبه‌رو می‌شویم و زندگی همان‌طور که جناب مهندس دژاکام در یکی از سی‌دی‌های اخیر فرمودند: «زندگی ما پارکینگی شده است»؛ همه ما در خانه‌هایمان جای پارکی مخصوص خود داریم و اگر کسی به آن نزدیک شود، ممکن است تعادل‌مان بر هم بخورد و واکنش نشان دهیم. در حالی که زندگی این‌گونه نیست که همیشه همه چیز در جای ثابت باقی بماند. در سی‌دی بادکنک‌باز جناب مهندس دژاکام جمله‌ای زیبا بیان می‌کنند: «زندگی و مسائل روزمره مانند امواج است و آنچه ما را به زیر موج می‌برد، خشم است». اینجاست که جهان‌بینی معنا پیدا می‌کند؛ باید بدانیم کجا از آن استفاده کنیم. ممکن است سال‌ها در کنگره۶۰ حضور داشته باشم و تمام جزوات جهان‌بینی را حفظ کرده باشم؛ اما اگر در عمل به کار نگیرم، هیچ تأثیری نخواهد داشت. وقتی نباید از نقطه آشوبم خارج شوم، اما می‌شوم یا اجازه می‌دهم کسی وارد حریمم شود و تعادلم را بر هم بزند، یعنی هنوز جهان‌بینی را نیاموخته‌ام.

اگر بخواهیم جهان‌بینی را در ورزش بررسی کنیم باید بدانیم موضوع پیچیده‌ای نیست. کافی است در لحظه‌ای کوتاه درنگ کنیم؛ همان لحظه‌ای که می‌خواهیم پاسخ تندی بدهیم یا واکنشی نادرست نشان دهیم به خودمان فرصت بدهیم و بگوییم اکنون زمان واکنش نیست، این لحظه هم می‌گذرد. دشواری در خود لحظه نیست در یادآوری آن لحظه دشوار است. گاهی رفتاری انجام می‌دهیم یا حرفی می‌زنیم و بعد خود را سرزنش می‌کنیم. در وادی‌ها آموخته‌ایم که باید خودداری کنیم. گاهی در یک گفت‌وگوی ساده، بهترین واکنش این است که پاسخی ندهیم؛ یعنی در آن لحظه نشنویم، نبینیم و بگذریم. این همان جهان‌بینی است.

جهان‌بینی در تمام رشته‌های زندگی کاربرد دارد و هزاران زیرمجموعه دارد. برای نمونه در ورزش وقتی یک سفر اولی وارد پارک می‌شود تا جمعه‌ای خوب را در کنار دوستان و طبیعت سپری کند و از آموزش‌ها و انرژی جمع بهره ببرد؛ اما گاهی در جریان بازی با یک اشتباه کوچک از سوی هم‌ لژیونی‌اش دچار تنش می‌شود در حالی که در مسابقات بزرگ، وقتی بازیکنی خطا می‌کند، همگی در لحظه دور هم جمع می‌شوند. دست‌هایشان را به هم می‌زنند از یکدیگر تشکر می‌کنند و به بازی باز می‌گردند. تعادل تیم در آن لحظه به هم نمی‌ریزد که شیرازه کل تیم متلاشی شود. یک نفر کنار زمین نمی‌ایستد تا غر بزند که سعید، چرا خراب کردی! من آمده‌ام اینجا تا انرژی مثبت بگیرم و بروم؛ این به آن معنا نیست که میدان مسابقه، میدان جنگ من باشد تا حال خودم و چهار نفر دیگر را خراب کنم. اینجا لازم است نکته‌ای را در تکمیل بحث مطرح کنم و به آن موضوع اصلی هم برسیم، ما در کنگره۶۰ تیم‌های فوق‌العاده قوی داریم؛ در رشته‌هایی مانند راگبی و تیراندازی تیم‌هایی در سطح ملی و آسیایی شرکت کرده‌اند. آن بخش موضوع جداگانه‌ای است. اینکه برخی بگویند مهم نیست و همه چیز را به شوخی بگیرند، درست نیست. ما وقتی ورزشی را انجام می‌دهیم، آموزش را نیز باید حتماً در کنارش داشته باشیم.

دیدگاه من نسبت به جهان‌بینی در ورزش این است که همان دوستی که می‌آید و غر می‌زند یا آن فردی که می‌خواهد به شما آموزش دهد در واقع نقطه‌ تحمل شما را بالا می‌برد. این محیط به ما فرمانبرداری، رعایت سلسله‌مراتب، ادب و قوانین را می‌آموزد. حتی برخی می‌گویند: داور خطا کرد! داور هم انسان است و ممکن است اشتباه کند؛ اما ما باید بگوییم: چشم. من این نکته را تأیید می‌کنم؛ حتی بچه‌هایی که در کنگره۶۰ داوری می‌کنند، آموزش دیده‌اند. کنگره۶۰ هیچ چیز بی‌حساب و کتابی ندارد که فردی بدون هیچ آشنایی، داور مسابقات شود و بگویند حتماً باید از او تبعیت کنید. خیر؛ آن داور نیز خودش سلسله‌مراتب را طی کرده، «چشم» گفته و به این جایگاه رسیده است. نکته‌ دیگری که وجود دارد این است که انسان طبیعتاً میل به برتری دارد. در مسابقات می‌بینم که گاهی بچه‌ها واقعاً حرص می‌خورند؛ از دیدگاه طبیعی، حق هم دارند؛ اما از دیدگاه دیگر، هم به خودشان و هم به هم‌تیمی‌هایشان آسیب می‌زنند. تلاش فرد برای کسب تجربه و آموزش در رشته ورزشی، کار بسیار قشنگی است.

چند هفته دیگر گلریزان است. بنده تجربیات خودم را بیان می‌کنم. یکی از دلایلی که من در کنگره۶۰ ماندم و ماندگار شدم «لژیون سردار» بود. من در جلسه اولی که به لژیون سردار رفتم، اصلاً نمی‌دانستم لژیون سردار چیست، چه کاری انجام می‌دهند و باید چکار کنیم. قسمتم شد و با راهنمایی آقا سینا بود که آن موقع به من پیشنهاد حضور در لژیون سردار را دادند. فراموش نمی‌کنم، دستم را بالا بردم و اعلام سرداری کردم. سپس به آقای سینا گفتم: باید چکار کنم؟ گفتند: باید پول بدهی. گفتم: پول ندارم. گفتند: تو بیا، درست می‌شود. این چیزی که می‌گویم از صمیم قلبم است و واقعاً تجربه خودم بود. در لژیون سردار و بحث گلریزان، برکتی حاصل می‌شود و گره‌هایی از انسان باز می‌شود که اگر ما چندین نسل و چندین بُعد جلو برویم، اگر قلباً به آن ایمان داشته باشیم، تأثیرش را خواهیم دید.

نکته‌ای که وجود دارد این نیست که ما پولی را بدهیم و طلبکار شویم؛ بگوییم این پول را دادیم پس الان باید این اتفاق برای ما بیفتد. خیر، من شخص خودم را مثال می‌زنم؛ پولی که دادم و توانستم سردار و دنور شوم در واقع بدهی‌ام را به کنگره۶۰ پرداختم. از امروز تا چندین و چند سال دیگر هم حتی تا روزی که زنده هستم به کنگره۶۰ بدهکارم؛ اما این حس را واقعاً دلم می‌خواهد بچه‌هایی که در لژیون سردار نیامده‌اند یا در گلریزان شرکت نکرده‌اند به هر مقداری که حالشان خوب است تجربه کنند.

 

تایپ: مسافر رسول (لژیون۱)، مسافر مهدی (لژیون۲۵)، مسافر محمد (لژیون۲۶)

ویراستار: مسافر رضا (لژیون۱۶)

عکس: مسافر نیما (لژیون۵)

دیتا‌شو: مسافر حسن (لژیون۱۹)

سیستم صوتی: مسافر دانیال (لژیون۱۴)

مرزبان خبری: مسافر محسن

تهیه و ارسال: مسافر حمزه 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .