نهمین جلسه از دوره ششم کارگاه های آموزشی عمومی مسافران وهمسفران کنگره ۶۰ نمایندگی صفادشت با استادی پهلوان راهنما مسافر ابوالفضل، نگهبانی مسافر صابر و دبیری مسافر حسام با دستور جلسه: «جهانبینی در ورزش» روز شنبه 26 مهرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
.jpg)
سلام دوستان ابوالفضل هستم یک مسافر
در ابتدا خداوند را شاکرم که یکبار دیگر این توفیق را به من داد تا این جایگاه را تجربه کنم و در این شعبه حضورداشته باشم. از نگهبان ، مرزبانان ،خدمتگزاران ، و لژیون خدمتگزار که این بستر را فراهم کردندتشکر میکنم.دستور جلسه این هفته «جهانبینی در ورزش» است. در کنگره، ورزش همیشه جایگاه ویژهای داشته و اکنون هم به شکل جدیتری دنبال میشود. کسانی که وارد کنگره میشوند، شاید در ماههای اول کمتر با ورزش درگیر باشند، اما بهمرور مخصوصاً در سفر دوم، ورزش به بخشی جدانشدنی از مسیر درمانشان تبدیل میشودحتی اگر بخواهیم در کنگره خدمتگزار،راهنما یا مرزبان بشویم، روی فرم مخصوص خدمت بخشی وجود دارد که درچه زمینهای فعالیت داری باید رشته ورزشیات را مشخص کنیم من خودم در ابتدای رهایی، ورزش را چندان جدی نمیگرفتم اما بهمرور متوجه شدم راهی جز ورزش کردن وجود ندارد باید ورزش کنی تاحال خوبی داشته باشی.اولین تجربه ورزشی منبعد از رهایی، کوهنوردی بود. هیچوقت حس و حال قشنگ آن روز را فراموش نمیکنم. باورم نمیشد کسی مثل من که حتی توان بالا رفتن از چند پله را نداشت، بتواند یک قله بلند را فتح کند. برایم مثل یک معجزه بود.مدتی کوهنوردی جزو برنامه من بود، اما بعدها به دلایلی من به دنبال رشتهای دیگری بودم که هم ساده باشد و هم بتوانم با آن ادامه بدهم. نه اهل فوتبال بودم و نه والیبال، هیچکدام را بلد نبودم. تا اینکه با ورزش «طنابکشی» آشنا شدم. کمکم این ورزش جدیتر شد و در پارک حافظ مسابقاتی با شور و هیجان برگزار کردیم. سال گذشته در «جام عقاب طلایی» شرکت کردیم و امسال هم در «جام سردار» موفق شدیم مقام اول کشور را به دست بیاوریم.برای من این قهرمانی کمتر از قهرمانی جهان نبود. بارها فیلم مسابقه را در خانه نگاه میکردم، تا جایی که همسرم با تعجب میگفت: «انگار قهرمان جهان شدی!» و من میگفتم: «برای من واقعاً همینقدر ارزش دارد.» چون وقتی گذشته خودم را میبینم و مقایسه میکنم با امروز، لذت و افتخاری وصفناپذیر احساس میکنم. کسی که توانسته اعتیاد خود را درمان کند، حالش خوب شود، زندگیاش سروسامان بگیرد و در کنار آن ورزش کند و حتی قهرمان شود، ازنظر من قهرمان واقعی جهان است.اینها همه از برکت کنگره ۶۰ و زحمات آقای مهندس دژاکام است. من که روزی در اوج تخریب مصرف شیشه و هروئین حتی توان رانندگی نداشتم و از ترس خواب رفتن پشت فرمان میترسیدم، امروز در کنار دوستانم ورزش میکنم، مسابقه میدهم و قهرمانی را تجربه میکنم. ما در آستانهی گلریزان هستیم میخواهم اینجا به بحث «بخشش» هم اشارهکنم. حقیقت این است که هیچکدام از ما مالک چیزی نیستیم؛ همهچیز امانتی است در دست ما. مال ما فقط همان چیزی است که استفاده میکنیم. خانهای که در آن زندگی میکنیم، لباسی که بر تن داریم یا ماشینی که سوار میشویم. بقیه، چه باغ باشد، چه حساب بانکی پرپول، واقعاً برای ما نیست.اما جایی که میتوانیم ببخشیم، همانجاست که واقعاً مال ما میشود. آن لحظهای که از مال خود میگذریم و در گلریزان مشارکت میکنیم، سند واقعی را به نام خودمان میزنیم. چون نتیجهاش زنده شدن یک شعبه جدید، خریدن زمینی تازه و ایجاد مکانی برای درمان هزاران مصرفکننده است. هر مصرفکنندهای که نجات پیدا کند، در پشت سرش یک خانواده، یک همسر، یک فرزند و پدر و مادری خوشحال میشوند.این یعنی مشارکت در گلریزان یک بازی برد-برد است: هم کسی که میبخشد برنده است، و هم کسانی که بهواسطهی این بخشش رها میشوند.پس وظیفه من این است که در حد توان شرکت کنم، حتی اگر کم باشد. چراکه هر مقدار کوچک در کنار هم، معجزهای بزرگ میآفریند.ممنونم که به صحبتهای من گوش دادید.
.jpg)
تایپ ، ویراستاری و ارسال: مسافر حسن خدمتگزار سایت
عکس: مرزبان خبری مسافر بهمن
مسافران نمایندگی صفادشت
- تعداد بازدید از این مطلب :
117