چهارمین جلسه از دورهی سوم سری کارگاه های خصوصی کنگره۶۰ ویژه همسفران آقا شعبه شهرری به استادی مسافر فتح الله،نگهبانی راهنما همسفر حسین و دبیری همسفر علی با دستور جلسهی"وادی هشتم،با حرکت راه نمایان میشود" پنجشنبه ۲۴ مهرماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۴ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
از حسینآقای عزیز سپاسگزارم که مسئولیت جلسه و نقش استادی را به من سپردند تا بتوانم خدمت کنم. بسیار خوشحالم که امروز توانستم در جمع همسفران آقا حاضر شوم؛ آرزوی چندینسالهٔ من بود که چنین جمعی برای همسفران آقا تشکیل شود.
.jpg)
خدمت کردن کاری بسیار دشوار است؛ یعنی خدمت کردن از عهدهٔ هر کسی برنمیآید. برخی وقتی قدمی برای دیگران برمیدارند، آنهم بهاجبار و بدون آگاهی از خواستهٔ درونیشان، به ظاهر خدمت میکنند؛ اما خدارا شکر که شما با خواستهای اصیل و از صمیم وجود، این کار را انجام میدهید. من از همراهی همسفران آقا در شعبهٔ شهرری لذت میبرم.
در مورد دستورجلسهٔ «وادی هشتم» با عنوان «با حرکت، راه نمایان میشود»، باید بگویم که پیش از این، هفت وادی دیگر را مطالعه کردهام و با مفهوم وادی آشنا هستم. اگر علم و دانش وادیهای قبلی را در کولهبارم نداشته باشم، نمیتوانم در این مسیر گام بگذارم و وارد وادی شوم؛ و حتی اگر وارد شوم، نمیتوانم برداشت درستی داشته باشم. نکتهٔ مهم این است که من چه برداشتی از آن میکنم.
وادی هفتم میگوید: «رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است.» شما راه را پیدا میکنید، اما برداشت مهمتر است. آن برداشت بسیار ارزشمند است؛ روزی به درد من میخورد و روزی به درد همنوع من. آن برداشت، زمانی باارزش میشود که بتوان از آن بهرهمند شد.
وقتی وارد وادی هشتم میشوی، گفته میشود: «امواج، چون گردباد بر زمین میآیند و آنچه برداشتنی است، باید برداشته شود.» آنچه از آسمان میآید، امواج است. این امواج ممکن است از هر جهتی بیایند؛ مثلاً از یک کارخانه. کسی که کارگر منظمی است، حرفشنو است و کارهایش را درست انجام میدهد، امواج سالمی به سویش میآید. این امواج در همهجا وجود دارند؛ هم امواج مثبت و هم امواج منفی. نکتهٔ اصلی، برداشت من است.
برخی را امواج نیروهای منفی دربرگرفتهاند. بهعنوان مثال، من فتحالله، سی سال با مواد مخدر زندگی کردم. چرا مواد مرا رها نمیکرد؟ فقط به این دلیل که هر چه میگفت، انجام میدادم و اگر انجام نمیدادم، عذاب میکشیدم.

شما یک دانهٔ باارزش دارید، اما آن را نمیکارید. یک دانه درخت گردو دارید، اما فقط به آن نگاه میکنید و به فکر کاشتنش نیستید. تا زمانی که آن را نکارید، هیچ اتفاقی نمیافتد. وقتی بکاریم، حرکت آغاز میشود و اتفاق میافتد. باید از آن ناامیدی گذر کرد.
در ادامه دریافت نشان پیمان مرزبان محترم همسفر علی توسط ایجنت محترم همسفر علی صورت پذیرفت
.jpg)
تایپ،ویراستاری و بارگذاری:همسفر نیما
نگهبان سایت:راهنما محترم همسفر مهراب
خدمتگزاران سایت همسفران آقا،شعبه شهرری
- تعداد بازدید از این مطلب :
231