سلام دوستان مجید هستم مسافر لژیون ۱۴ شعبه شهرری
وقتی وارد کنگره ۶۰ شدم آنقدر هوشیار نبودم که بفهمم کنگره فقط برای درمان مصرف مواد مخدر نیست،بلکه کارهای بزرگ دیگری هم برای ما مسافرین و همسفران انجام می دهند؛از جمله درمان سیگار و آموزش تغذیه سالم.
به تدریج و با ورود به لژیون ،نوشتن سی دی ها،گوش دادن به صحبتهای راهنمای محترمم و همینطور فرمایشات جناب مهندس دژاکام، متوجه شدم که درمان اعتیاد بدون درمان سیگار کامل نمی شود.فهمیدم که اگر کسی در سفر اول است و اوتی مصرف می کند، مسیر درمان سیگار برایش ساده تر خواهد بود.
به همین دلیل تصمیم گرفتم برای درمان سیگار به لژیون ویلیام بروم.آن زمان حدود ۴ ماه از سفرم گذشته بود و روزانه دو سی سی اوتی مصرف می کردم.وقتی راهنمای لژیون ویلیام به من گفتند که از فردا سیگار را قطع کن و به جایش آدامس نیکوتین دار مصرف کن، ترس عجیبی در وجودم افتاد.در مسیر بازگشت به خانه با خودم گفتم:از فردا که می خواهم سیگار را قطع کنم،بگزار امروز به جای سیگار باریک،سیگار بزرگ بخرم.
همین فکر باعث شد فریب نفس اماره ام را بخورم، نفسی که با حقه ترس به سراغم آمده بود و در نتیجه در تلاش اول برای درمان سیگار شکست خوردم.
حدود سه ماه از آن زمان گذشت،در این مدت سیگارم نه تنها ازنوع باریک به بزرگ تبدیل شد، بلکه تعداد مصرف سیگارم هم بیشتر شد.حالم اصلا خوب نبود و هر بار که جناب مهندس در سی دی ها و یا راهنمای عزیزم در لژیون بر اهمیت درمان سیگار تاکید می کردند، درونم آشوب می شد.
وقتی که ۷ ماه از سفرم گذشت و دوز مصرفی اوتی ام ۸ دهم سی سی بود، به این نتیجه رسیدم که اگر واقعا می خواهم
درمان اعیادم کامل شود و دوباره به مصرف مواد مخدر بر نگردم،هیچ راهی جز درمان سیگار ندارم.
این بار با تفکر صحیح و با خواست و اراده قوی دوباره به لژیون ویلیام رفتم.
خدا را شکر،این بار موفق شدم، اکنون حدود ۳ ماه است که روی آدامس نیکوتین هستم و در حال سازگاریم، در این مدت حتی یک بار هم به مصرف سیگار فکر هم نکردم چون با نوشتن سی دی های مربوط به ویلیام و با شرکت در لژیون ویلیام و با آموزش به اون دانایی لازم رسیده بودم و همین طور دارم آموزش می گیرم.
به قول آقا امین در سی دی امواج بازدارنده ذهن:یکی از ترفندهای نیروهای بازدارنده و مخرب،ترس است.آنها نمی خواهند ما با تجربه درمان سیگار به حال خوش برسیم،پس با ایجاد ترس در ما سعی می کنند مانع از این مهم شوند،اما وقتی روی ترس پا می گذاریم و به دل آن میرویم، به این تجربه گرانبها یعنی درمان سیگار دست پیدا میکنیم.
الان بعد از گذشت ۳ ماه از سفر سیگارم و ۹ ماه و ۱۱ روز از سفر DST که روی پله ۳ دهم اوتی و ۳ وعده در روز هستم،حال روز بسیار خوبی دارم،دیگه آن بی حالی و بی حوصلگی و درد دست پا که توسط سیگار به وجود آمده بود را نداشتم.
امیدوارم همه مسافران و همین طور همسفرانی که مصرف سیگار دارند، این حال خوش بنده رو تجربه کنند و به حال خوش برسند.
تنظیم :خدمتگزاران سایت نمایندگی شهرری
- تعداد بازدید از این مطلب :
134