English Version
This Site Is Available In English

دلنوشته زیبای مسافر وحید

دلنوشته زیبای مسافر وحید

سلام دوستان وحید هستم یک مسافر 

رابط خبری لژیون شانزدهم

موضوع :دلنوشته

 

لژیون من...

 

در میان هیاهوی روزگار و تلاطم زندگی، جایی هست که قلبم آرام می‌گیرد و روح من خانه می‌سازد؛ آنجا جمع دوستان واستادی است که نه فقط همراهان روزهای خوش، بلکه پناهگاه لحظات سخت و سکوت‌های بی‌صدا هستند.

 

این جمع، نه فقط مجموعه‌ای از افراد، بلکه خانواده‌ای است که پیوندهایش را نه خونی، بلکه از دل مهربانی و اعتماد ساخته‌اند از جنس استاد وشاگردی.

 هر لبخندشان،

 هر نگاه‌شان، 

هر کلام‌شان،

 مثل نوری است که تاریکی‌ها را کنار می‌زند و گرمایی است که سرمای دنیا را به فراموشی می‌سپارد.

 

در اینجا، هر حرفی شنیده می‌شود، هر درد و شادی به اشتراک گذاشته می‌شود و هر خاطره‌، گوهری می‌شود که در دل تاریخ ما جاودان می‌ماند. این جمع، قصه‌ای است که با هم می‌نویسیم، قطعه‌ای از زندگی که هیچ‌گاه تکراری نمی‌شود، بلکه هر روز تازه‌تر و پررنگ‌تر می‌شود.

 

و من، با تمام وجودم، به این مکان و این جمع و این استاد تعصب دارم؛ چون می‌دانم که هر جا که این دوستان کنارم باشند، آنجا خانه من است، آنجا دنیای من است، آنجا جایی است که می‌توانم خودم باشم، بدون هیچ نقابی، بدون هیچ ترسی.

 

این جمع، برای من بیش از یک مکان یا یک زمان است؛ آن معنای واقعی دوستی، عشق و وفاداری است که قلبم را به تپش وا می‌دارد و هر بار که به آن فکر می‌کنم، احساس می‌کنم چقدر خوشبختم که چنین گنجی در زندگی دارم...لژیون

باشد که این جمع همیشه باشد، پایدار باشد و برای همیشه سرشار از محبت، خنده و همدلی باشد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .