English Version
This Site Is Available In English

تا حرکت نکنیم، راهی نمایان نمی‌شود ...

تا حرکت نکنیم، راهی نمایان نمی‌شود ...

هشتمین جلسه از دوره چهل و دوم کارگاه‌های آموزشی خصوصی مسافران کنگره۶٠ نمایندگی عمان سامانی شهرکرد، به استادی راهنمای محترم مسافر قاسم، نگهبانی مسافر مهرداد و دبیری مسافر صادق با دستور جلسه "وادی هشتم، با حرکت راه نمایان می‌شود" در روز سه‌شنبه ۲۳ مهرماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه صحبت‌های استاد:
سلام دوستان قاسم هستم، یک مسافر.

خداوند را شاکر و سپاسگزارم که بار دیگر اجازه حضور در این جایگاه را پیدا کردم تا بتوانم خدمت کنم و آموزش بگیرم.

دستور جلسه هفته جاری، وادی هشتم است؛ با حرکت راه نمایان می‌شود.
داشتم به این فکر می‌کردم که چگونه است که بعضی‌ها به کنگره می‌آیند اما حرکتی نمی‌کنند، تغییری در آنها به وجود نمی‌آید.
آیا به خاطر خانواده یا همسرشان به کنگره می‌آیند؟
آیا به خاطر مشکلات مالی آمده‌اند؟
نمی‌دانم؛ فقط می‌دانم که می‌آیند و می‌روند، هیچ نتیجه و دستاوردی ندارند.


زمانی که ما وارد کنگره می‌شویم، اولین چیزی که اهمیت دارد هدف ماست، چه هدفی را قرار است دنبال کنیم؟ می‌خواهیم به کجا برسیم؟
آقای مهندس به ما آموختند که هر موجودی برای ادامه حیات، نیازمند نور الهی است. خداوند، شیطان را از درگاه خود راند، یعنی او را از نور خود محروم کرد. او نیز انسان‌ها را فریب داد، به تاریکی هدایت کرد و از نور ایشان برای حیات خود استفاده کرد.
حالا ما به کنگره آمده‌ایم، می‌خواهیم حرکت کنیم. اهریمن اجازه نمی‌دهد، چرا که مایه حیات او در دستان آن کسی است که در تاریکی‌ها به سر می‌برد.
راهنما با عصاره جان خود چراغی در راه رهجوی سفر اولی روشن می‌کند، تا او مسیر خود را در تاریکی‌ها پیدا کند.
رهجویی که به فرمان راهنما نیست، رهجویی که درست حرکت نمی‌کند، آن‌قدر در تاریکی هاست، آن‌قدر حس‌های او بسته است، که نه چیزی ‌می‌شنود، نه چیزی می‌بیند.
او چیزی از صحبت‌های راهنما نمی‌شنود، کسانی را که به رهایی و حال خوش رسیده‌اند نمی‌بیند.
آن‌قدر ناامیدی وجود او را فرا گرفته که اصلا باور نمی‌کند که می‌تواند درمان شود.

من در زمان اعتیاد خانواده‌‌ام را نمی‌دیدم، متوجه حضور فرزندم نبودم، تنها چیزی که برایم اهمیت داشت مصرف مواد بود. گویی  خودم هم می‌خواستم به تاریکی بیشتری بروم. حالا آمده‌ام و می‌خواهم راه درست برایم نمایان شود، باید بدانم که به این سادگی‌ها نیست. آیا به غیر از کنگره جایی را می‌شناسید که مصرف هروئین یا شیشه را درمان کند؟
حالا فرصت آن پیدا شده که به درمان برسی، جرقه امیدی درونت خورده، اکنون باید دست در دست راهنما بگذاری‌ و گوش به فرمان او باشی تا از این کورسوی امیدی که درونت روشن شده، به منبع نور و روشنایی برسی. همان نوری که روزی، اهریمن از تو گرفت.

حالا که به درمان رسیده‌ایم، باید جبران خسارت کنیم. آقای مهندس می‌فرمایند، فرض کن که به ماشین کسی آسیب زدی، آیا با گفتن ببخشید خسارت او جبران می‌شود؟ باید به میزان خسارتی که به او وارد کردی جبران کنی.
خب حالا امروز بخشیده شدی، تکلیف خسارتی که به جامعه، به خانواده و به جسم خودت وارد کردی، چه می‌شود؟ چه کسی قرار است آن‌ها را جبران کند؟
تا این حساب‌ها تصفیه نشوند، از حال خوش خبری نیست.
پس با هر مشکلی که برایتان به وجود می‌آید، شروع به آه و ناله و داد و فریاد نکنید. این مشکلات را لعنت خدا نپندارید، شاید تاوانی بر خساراتی که روزی وارد کردید، باشند. شاید آموزشی برای تکامل شما باشند.

رهجویی که به راهنما، ایمان نداشته باشد به نتیجه نخواهد رسید.
ما در اینجا فقط راهنما را در صور ظاهر می‌بینیم، اگر در مسیر درست باشیم، قطعا از حمایت نیروهای الهی برخوردار خواهیم شد تا از پس اهرمین برآییم و به صلح و آرامش و سلامتی دست پیدا کنیم و جایی برسیم که روزی از آن‌جا انشعاب یافته‌ایم.

انشاءالله که به تفکر درستی برسیم؛ چشم و گوشمان، بینا و شنوا باشد تا بتوانیم راهی که نمایان شده را تشخیص دهیم و در مسیر آن حرکت کنیم.

از شما سپاسگزارم که به صحبت‌های من توجه کردید.

 

عکس‌برداری: مسافر میلاد لژیون هشتم
نگارش: مسافر پیمان لژیون نهم
ویرایش و ارسال: مسافر حمید لژیون نوزدهم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .