English Version
This Site Is Available In English

گروه خانواده: با حرکت، راه نمایان میشود

گروه خانواده: با حرکت، راه نمایان میشود

جلسه سیزدهم از دوره اول کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره ۶۰ نمایندگی سنقر و کلیایی با استادی راهنما همسفر مهتاب، نگهبانی همسفر سمیرا و دبیری همسفر معصومه با دستور جلسه "وادی هشتم: باحرکت،راه نمایان میشود"روز یکشنبه ۲۰ مهر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان مهتاب هستم یک همسفر. خدا را شاکر هستم که این افتخار نصیبم شده که در این مکان و در این جایگاه قرار بگیرم تا آموزش بگیرم و به خودم خدمت کنم.

 امروز دستور جلسه وادی هشتم است، امواج چون گردباد بر زمین فرود می‌آیند و آنچه برداشتنی باشد را با خود به امانت می‌برند. از وادی اول تا پنجم درباره تفکر صحبت شده است وادی ششم می‌گوید:حکم عقل را در قالب فرمانده به اجرا درآوریم ،وادی هفتم راهی که کشف کرده‌ایم و چیزی که از آن برداشت کردیم و در وادی هشتم دوباره از تفکر صحبت می‌کند و از پس‌انداز می‌گوید، از اینکه من همسفر نباید در کار همنوعان خود تجسس کنم می‌گوید. وادی‌ها هر کدام سرتیتر دارند یعنی من بدانم که وارد یک بعدی از زندگی شده‌ام،هر کدام از وادی‌ها قوانینی برای زندگی را بیان می‌کنند که اگر از اولین آن که وادی تفکر است را به درستی اجرا کنیم راه نمایان می‌شود و به وادی چهاردهم که همان عشق ومحبت است می‌رسیم. اگر من درک کنم از سرتیتر وادی اول می‌فهمم که هیچ چیز بدون تفکر نیست ،تفکر با خیال متفاوت است تفکر یعنی همه چیز را در نظر بگیریم و شروع کنیم به حرکت برای حل مشکل. همه ما یک سری مشکلات و بندها به دست و پاهایمان داشته‌ایم حالا آن بندها را که باز کرده‌ایم بندهای دیگری به دست ما زده‌اند و آن بند عشق است، کنگره تنها جایی است که انسان‌ها کمک بلاعوض می‌کنند یعنی عشقی که داری به خودت است و محبتی که داری به خودت و همنوعت است و خدمتی که در کنگره انجام می‌دهی اول حال خودت خوب می‌شود بعد حال دیگری.

 ما اگر داناییمان را به دانایی موثر تبدیل کنیم می‌فهمیم که انسان در رنج خلق شده برای حل مشکلات به زمین آمده است زمانی که انسان مقرب خداوند بود و به زمین رانده شد هر فردی از روز اول خانواده‌اش را به او نشان دادند و او این خانواده و این مشکلات را قبول کرده و برای حلال مشکلاتش به زمین آمده پس حالا شکایت کردن یعنی ناشکری یعنی چراها را در زندگی خود می‌آوریم مثلاً چرا همسر من باید مصرف کننده باشد دنبال چراها نباشیم دنبال چگونه‌ها بگردیم تا راه حل مشکلاتمان را پیدا کنیم. همانطوری که آقای مهندس پرونده اعتیاد را بسته‌اند و خدا را شکر بسیاری از بیماری‌ها را درمان می‌کنند مثل ام اس و بیماری‌هایی که هنوز علم پزشکی به نقطه صفر آن هم نرسیده خدا را شکر ما در زمانی هستیم که آقای مهندس هستند و علم ایشان علمی فرازمینی است علم کنگره مانند شمعی است که هر چقدر از نور این شمع شمع‌های دیگری را روشن کنیم چیزی از نور این شمع کم نمی‌شود، مشارکت کنید و علمتان را به دیگران انتقال بدهید زمانی که مشکلاتتان را در نظر بگیرید محال است که در سی دی یا مشارکت یکی از بچه‌ها جواب مشکلتان را نگیرید. من ۱۰ سال است که در کنگره هستم بهترین سال‌های زندگیم بوده با وجود مشکلات زیادی که داشتم، سعی کنیم تغییراتمان در درون باشد کاری نداشته باشیم که حال مسافرمان خوب است یا نه تغییرات وقتی درونی باشد اول خودم تغییر می‌کنم دقیقاً مثل کرم ابریشم که وقتی تغییر می‌کند از درون تغییر می‌کند و تبدیل به یک پروانه زیبا می‌شود که زیبایش همه را جذب می‌کند پس من هم باید تغییراتم را از خودم شروع کنم من نمی‌توانم مسافرم را تغییر بدهم که اگر می‌توانستم سال‌ها قبل این کار را کرده بودم اما زمانی که مسافرم را رها کنم و تصمیم به تغییر خودم بگیرم به آرامش می‌رسم، به حال خوب می‌رسم.هر کدام از ما مشکلاتی داشته‌ایم اینجا ما به دانایی و دانایی موثر می‌رسیم من و مسافرم می‌دانیم که مواد مخدر بد است و در این زمینه به دانایی رسیده‌ایم اما اگر مسافر من باز هم مصرف می‌کند به دلیل است که به دانایی موثر نرسیده است و من اصرار دارم که مسافرم را به دانای موثر برسانم این کار من مثل این است که مسافرم دستش شکسته و من دستم را گچ می‌گیرم هیچ وقت این مسافر تغییر نمی‌کند ولی من می‌توانم خودم را تغییر بدهم، مسافرم تغییرات مرا می‌بیند او نیز شروع به تغییر می‌کند نیازی نیست که من اعلام کنم که من تغییر کردم رخت زمانی که رشد کند خودش از دیوار باغ بیرون می‌زند بنابراین نخواهیم که مسافر خانواده و یا حتی جامعه را تغییر دهیم زمانی که ما خودمان را تغییر دهیم دیدگاهمان را تغییر بدهیم آن وقت همه چیز تغییر خواهد کرد.هیچ جایگاهی اتفاقی در زندگی انسان پیش نمی‌آید همه چیز از قبل برنامه‌ریزی شده است این این صندلی‌های خالی که اینجا است علتش کسانی است هستند که اذنشان صادر شده اما فکر می‌کنند که فقط مسافرشان نیاز به تغییر دارد و آنها نیازی به تغییر ندارند.در کنگره گفته می‌شود که اگر چایی کنگره را خوردی درمان می‌شوی این به چه معناست؟ چایی را سر تا ساعت چهار می‌دهند بنابراین کسانی که زودتر از این زمان و زودتر از زمان شروع جلسه اینجا باشند حتماً در مشارکت‌ها حرف‌هایی زده می‌شود که برای حل مشکل آنها باشد اما بستگی دارد که من کدام فرکانسم روشن باشد ندای عقل به من می‌گوید این حرفی که زده شد برای تو بود اما جن درونم به من می‌گوید: نه!اما دقیقاً به من همسفر می‌گوید اما من توجه نمی‌کنم.

 مسافر من بیست سال مصرف کننده بود هر بار که کم می‌آوردم و سر نماز قرآن را باز می‌کرد می‌گفت صبر، صبر من نتیجه‌اش این شد که با کنگره آشنا شدم اعتیاد من را به کنگره آورد و علم زندگی کردن و قوانین زندگی را به من نشان داد هرچه که می‌گذرد بیشتر متوجه می‌شوم که هیچ نمی‌دانم.

سکون بر هیچ موجودی جایز نیست همه چیز در حرکت شکل می‌گیرد، باید حرکت کنیم اما لازم نیست پیچ و خم جاده را ببینیم هستند همسفرانی که سی دی نمی‌نویسند از ترس اینکه نتوانند یا مسافرانی که سفر سیگار نمی‌کنند چون می‌ترسند که تخریب داشته باشد باید شروع کنی به حرکت در مسیر همه چیز مشخص می‌شود. برای هر کسی مشکلات هست شاید یک مشکل برای کسی مشکل باشد و برای دیگری نه! من هم مشکلات زیادی دارم اما خداوند را شکر می‌کنم که صبر کردن را آموختم و این صبر کردن را مدیون آقای مهندس هستم هر چقدر ناله کنیم با ناله کردن مشکل حل نمی‌شود ولی اینکه من بتوانم با مشکلم کنار بیایم مهم است اینکه بپذیرم که مشکلم مثل دست شکسته است که برای جوش خوردن به زمان نیاز دارد،در حل مشکل باید پارامتر زمان را همیشه در نظر گرفت زمان نقش زیادی در درمان مسافران و تغییرات ما دارد. از اینکه به صحبت‌های من توجه کردید ممنونم.

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .