English Version
This Site Is Available In English

وقتی رها شدم، انگار تازه نفس کشیدم

وقتی رها شدم، انگار تازه نفس کشیدم

همسفر فروزان از نمایندگی رودکی در دلنوشته‌ی خود چنین نوشت:

رهایی یعنی دست برداشتن از آن بار سنگینی که سال‌ها روی دوشمان بود، بارِ ترس، شک و حرف‌های بی‌موردی که به ما گفتند که تو نمی‌توانی.
رهایی، یعنی بفهمی تو سزاوار زندگی بهتری، زندگی پر از آرامش و لبخندی است که از ته دل باشد. وقتی رها شدم، انگار تازه نفس کشیدم، يك هوای تازه در ریه‌هايم وزید و دلم سبک شد، ديگر از خودم نمی‌ترسیدم و ديگر دنبال تأييد دیگران نبودم. فهمیدم که مهم‌ترین آدمی که باید با او خوب باشم، خودم هستم. تغییراتی که بوجود آمدند، ساده نبودند؛ ولی واقعی بودند، مثلاً یاد گرفتم به خودم حق اشتباه کردن بدهم، ديگر خودم را قضاوت نمی‌کنم؛ بلکه مثل يك دوست مهربان با خودم حرف می‌زنم. یاد گرفتم کنار گذاشتن آدم‌هایی که به من انرژی منفی می‌دادند بی رحمی نیست؛ بلكه مراقبت از خودم بود، همچنین فهمیدم که نه گفتن، یعنی قدرت، یعنی احترام به خودم و زمانی که برای خودم می‌گذارم.
ديگر هر کاری را فقط به خاطر دیگران انجام نمي‌دهم و  به خواسته‌ها و نیازهای خودم هم گوش می‌دهم. رهایی به من یاد داد که تغییر سخت، اما لازم است، حتی اگر زمین بخورم، باز می‌توانم بلند شوم و ادامه بدهم. حالا هر روز با امید و انگیزه زندگی می‌کنم، با انرژی‌ که از درونم می‌آید و هیچ‌ چیز نمی‌تواند جلوی راهم را بگیرد. رهایی برای من یعنی شروع دوباره، شروع یک زندگی پر از عشق، احترام به خود و آزادی واقعی.

رابط خبری: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر فریبا (لژیون سوم)
عکاس: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر فریبا (لژیون سوم)
ویرایش، تنظیم و ارسال مطلب: نگهبان سایت همسفر نگین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .