English Version
This Site Is Available In English

پیشرفت حاصل استمرار است نه سرعت

پیشرفت حاصل استمرار است نه سرعت

گاهی در سکوت درونم حس می‌کنم همه چیز ایستاده است. افکارم در حلقه‌ای از ترس و تردید می‌چرخند و هر بار که می‌خواهم قدمی بردارم صدایی درونم می‌گوید: «ملیکا صبر کن، شاید بهتر است نروی.» اما وادی هشتم آموخت که حرکت، حتی کوچک‌ترین حرکت، راه را روشن می‌کند. سکون تنها توهم امنیت است و ترس از ناشناخته‌ها مانعی است که خودم بر سر راهم گذاشته‌ام.

در مسیر کنگره۶۰ بارها احساس کردم که توان ادامه دادن ندارم، بارها زمین خوردم و دوباره بلند شدم. هر بار که تصمیم گرفتم حتی با زانوهای زخمی حرکت کنم، دری به سوی نور باز شد که پیش از آن هرگز ندیده بودم. فهمیدم که راه‌ها همیشه وجود داشته‌اند؛ این من بودم که با ایستادن، توانایی دیدنشان را از خودم گرفته بودم. حرکت کلید آشکار شدن مسیر است.

وادی هشتم برای من یک قانون ساده نیست، یک زندگی است. یاد گرفتم که اگر دلم را به نیت پاک بسپارم و با عشق حرکت کنم، مسیرها خود به خود روشن می‌شوند. هر قدمی که با ایمان برداشته شود، حتی اگر کوچک باشد، شکوفه‌ای از امید را در دل می‌پروراند. این وادی مثل نوری است که از درونم می‌تابد و زمزمه می‌کند: «حرکت کن تا معجزه‌ای در راهت نمایان شود.»

گاهی در مسیر زندگی به نقطه‌ای می‌رسم که می‌ترسم دوباره سقوط کنم؛ اما هر بار که شجاعت حرکت کردن پیدا کرده‌ام، متوجه شده‌ام که زمین خوردن هم بخشی از سفر است، بخشی از آموزش و بخشی از رشد است. هیچ حرکتی کوچک نیست، هیچ تلاشی بی‌ثمر نیست؛ حتی قدم‌های لرزان و ناپایدار به من یادآوری می‌کنند که پیشرفت، حاصل استمرار است نه سرعت.

امروز که به گذشته نگاه می‌کنم، می‌بینم هر قدمی که با ترس برداشته‌ام، دری به سوی ایمان بوده است. درک کرده‌ام که مسیر اهمیت دارد، نه فقط مقصد. خداوند همیشه در مسیر است، در تک‌تک قدم‌ها، در هر تلاش، در هر دل‌شوره و هر امیدی که در قلبم جوانه زده است. وادی هشتم به من آموخت که زندگی حرکت است؛ حرکت با عشق، با ایمان و با اعتماد به آن نیرویی که همیشه همراه ماست و حالا دیگر می‌توانم با آرامش قدم بردارم و به مسیر نگاه کنم. می‌دانم که هر حرکت، هر تلاشی و هر تصمیم برای حرکت خود چراغی است که راه را روشن می‌کند. وادی هشتم داستان زندگی من ملیکا است، داستان امید، ایمان و شجاعت برای حرکت، حتی وقتی که ترس همه چیز را در سایه فرو برده است.

نویسنده: همسفر ملیکا رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون دهم) نگهبان سایت 
همسفران نمایندگی دانیال اهواز

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .