جلسه دوم از دور سیزدهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی شعبه دنا؛ با استادی راهنما مسافر ابراهیم، نگهبانی مسافر عنایت و دبیری مسافر محمدباقر با دستور جلسه «وادی هشتم: با حرکت، راه نمایان میشود» روز سهشنبه مورخ ۲۲ مهرماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷:۰۰ شروع به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان ابراهیم هستم یک مسافر. خداوند را سپاسگزارم که مجدداً توفیق حضور در این جایگاه را به من عطا فرمود تا بتوانم خدمتی ارائه دهم و از دانش ارزشمند شما بهرهمند شوم.
موضوع دستور جلسه امروز ما پیرامون وادی هشتم است که با عنوان «با حرکت راه نمایان میشود» مطرح میگردد. همانطور که امواج، همچون گردبادها، از پایین به بالا صعود میکنند و هر آنچه شایسته برداشت باشد را با خود به همراه میآورند، این امر جز با فرمان الهی حاصل نمیگردد. از این رو، ما با یکدیگر پیمان میبندیم که تفکر کنیم و عزمی راسخ نماییم تا از این نقطه سکون خارج شده و به سوی مکانی که فرمان الهی است، رهسپار شویم.
در سکوت، هیچ زایشی رخ نمیدهد و خلقت شکل نمیگیرد؛ همه چیز در بستر حرکت، ساختار و سازمان مییابد و موجودات خلق میشوند. سفر در حلقههای آفرینش آغاز شده و به طور مستمر ادامه دارد. در این سیر تکاملی، برای انسان، تفکرات معمار ساختارها و زبان، تعیینکننده مسیر این سفر خواهد بود.
این سرفصل، یعنی وادی هشتم، داستان زندگی انسانهایی است که زمانی در بهشت برین زیست میکردند. هنگامی که آن سرپیچی و نافرمانی رخ داد، خداوند از ایشان پیمان گرفت: آیا من پروردگار شما نیستم؟ ایشان پاسخ دادند: بلی. پس خداوند حکم کرد که به پایینترین درجه، یعنی زمین، فرود آیند و از آنجا مجدداً مسیر صعود را آغاز کرده و به جایگاه نخست بازگردند.
دلیل این فرود، اشتباهی بود که مرتکب شدیم؛ ما را از جایگاه خود به پایین فرستادند تا دوباره مسیر را پیموده و بازگردیم. تفاوت این صعود مجدد در این است که اختیار مسیر در دستان ما است؛ منِ ابراهیم باید انتخاب کنم که به سوی ارزشها گام بردارم یا ضد ارزشها، به سمت خوبیها حرکت کنم یا بدیها.
من باید مسیر زندگی خود را بیابم. در کنگره، باید درک کنم که چرا وارد این مسیر شدهام؛ آیا برای لژیون سیگار است؟ باید دلیل ورود به لژیون کاهش وزن یا تغذیه سالم را بدانم. نخستین گام این است که بدانم قصد پیمودن چه مسیری را دارم و هدف از این حرکت چیست. هدف از حضور در کنگره چیست؟
زمانی که منِ ابراهیم وارد کنگره شدم، این مفاهیم در ذهن من نبود. من صرفاً برای ترک هروئین، تریاک، شیشه، حشیش و سیگار به اینجا آمده بودم. اما پس از ورود، متوجه شدم که زندگی فراتر از اینها است. من آمدهام تا خود را بشناسم؛ آمدهام تا بفهمم کجا بودهام، چه اتفاقاتی برای من رخ داد، اکنون کجا هستم و در آینده کجا میخواهم بروم. همانطور که در شعر آمده است: «از کجا آمدهام آمدنم بهر چه بود به کجا می روم آخر ننمایی وطنم»
من به کجا میروم؟ آیا سفری را که آغاز کردهام، به درستی طی میکنم؟ آیا مسیری که انتخاب کردهام، صحیح است؟ آیا نشانههای کنگره۶۰ آشکار است؟ آیا کسانی که پیش از من این راه را برای درمان پیمودهاند، به موفقیت رسیدهاند یا خیر؟ پس من نیز باید بکوشم تا همان مسیر را بپیمایم.
اولین مسئله در وادی هشتم برای حرکت در این مسیر، این است که باید خود را ببخشم. هر اشتباهی که مرتکب شدهام، گذشته است و امروز دیگر آن روز نیست. ابراهیم، خودت را ببخش؛ یعنی بپذیر که تا دیروز ممکن است مرتکب خطاهایی بودهام، اما امروز قصد تکرار ندارم. اگر واقعاً برای درمان آمدهای، داروی (اوتی) را به درستی مصرف کن؛ یعنی به سمت مواد اولیه بازنگرد. اگر توبه کردی که سیگار را ترک کنی، حداقل این است که از مسیر قبلی بازنگردی و در مسیر درمان ثابتقدم باشی. این اولین اصل است: من باید بتوانم خود را ببخشم.
در ابتدا باید بفهمم این بخشش چیست و چرا باید خود را ببخشم. آیا جایگاه من مصرف مواد بود؟ آیا جایگاه من سیگار کشیدن بود؟ من باید این موارد را درک کنم. به همین دلیل است که در کنگره۶۰، وادی هشتم به ما میگوید: «راه خود را بیاب». باید رو به روشنایی کنی و حرکت نمایی. از پلهها بالا برو، ورزش کن و سیدیها را بنویس تا کمکم بیدار، آگاه و خودشناس شوی و درک کنی که جایگاهت این نیست.
مسئله دوم، جبران خسارت از خانواده است. آیا من به خانوادهام خسارت وارد کردهام؟ همه ما خسارت زدهایم. منِ ابراهیم خسارات فراوانی وارد کردهام که بسیاری از آنها قابل جبران نیستند؛ عزیزانم از دست رفتهاند. آیا باز هم میتوانم جبران کنم؟ بله. چگونه؟ با این روش که کارهایی را که در گذشته علیه خانواده انجام میدادم، دیگر تکرار نکنم. کنگره میگوید: «ورودیهایت را ببند»؛ یعنی از امروز، دیگر کارهای منفی را انجام نده. اگر به خانوادهات خسارت میزدی، تلاش کن دیگر این کار را نکنی.
اعضاء خانوادهات را به کنگره بیاور تا در کنار هم در جلسات حضور یابیم، زیرا به همان اندازه که من خسارت دیدهام، آنها نیز متضرر شدهاند.
مطلب سوم، جبران خسارت از جامعه است. جامعه برای من چه کرده است و من در مقابل، برای جامعه چه کردهام؟ آیا توانستهام هزینههایی را که بابت وجود من متحمل شده است، جبران کنم؟ منِ ابراهیم، به یک مصرفکننده بیمصرف تبدیل شده بودم. در طبیعت، اگر پای درختی میرفتم، یا آن را آتش میزدم یا زبالههایم را زیر آن رها میکردم. این چیزی است که باید در کنگره یاد بگیرم؛ یعنی وقتی از اینجا به منزل بازمیگردم، باید انسانی متفاوت باشم.
ما در هر جلسه در حال حرکت و طی کردن این مسیر هستیم تا روزی بهتر از دیروز باشیم، حتی اگر این بهبود تنها یک درجه باشد. کسانی که قوانین و حرمت کنگره را به درستی رعایت میکنند، داروی خود را سر وقت مصرف میکنند و ورود و خروج منظمی دارند، به آرامش دست مییابند. این امر تجربه شده است؛ بسیاری از دوستان میگویند حال و احساسشان خوب است. چرا؟ مگر کاری که آنها میکردند متفاوت بود؟ چرا منِ ابراهیم حال خوشی نداشتم؟ زیرا من به دنبال فرصتی برای گریز بودم، میخواستم اشتباه کنم و مسیر کج را امتحان کنم تا ببینم آیا زودتر به مقصد میرسم. دیدم که نمیرسم. به همین دلیل سفر من ۱۵ ماه و ۱۷ روز به طول انجامید؛ هرچند اکنون دیگر چنین سفرهای طولانی متداول نیست.
زمانی که وارد مسیر شدم و آنچه بزرگان میگفتند را مشاهده کردم، من نیز لذتی را که آنها میبردند، چشیدم و آن حال و احساسی را که آنها پیدا کرده بودند، کسب کردم. این امر چیزی نیست جز اجرای صحیح وادی هشتم. با حرکت شما، راه برای مسیرتان نمایان خواهد شد و مطمئن باشید که اتفاقات خوبی برای شما رقم خواهد خورد. انشاءالله که بتوانیم در کنگره به آنچه برای رسیدن به آن آمدهایم، دست یابیم. از اینکه به صحبتهای من توجه نمودید، سپاسگزارم.

تایپ: مسافر مرتضی لژیون دوم، مسافر صادق لژیون پنجم، مسافر مهدی لژیون دوم
عکس: مسافر حمید لژیون سوم
ویرایش و ارسال: مسافر طاها لژیون دوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
44