جلسه پنجم از دوره دهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ در نمایندگی شهباز با استادی مسافرراهنما مسعود،نگهبانی مسافر مصطفی و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه(وادی هشتم، با حرکت راه نمایان میشود) روز سه شنبه ۱۴۰۴/۷/۲۲ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد
سلام دوستان مسعود هستم یک مسافر
خداوند بزرگ را شکرگزارم که در این جایگاه قرار دارم. در کنگره۶۰، همیشه آرامش خاصی را تجربه میکنم و امیدوارم همه عزیزان این جایگاه را درک و تجربه کنند.
این هفته دستور جلسه ما «وادی هشتم: با حرکت، راه نمایان میشود» است. برای شروع، لازم دیدم به صورت مسئله اعتیاد بازگردم. اول سال تحصیلی که در جلسات کنگره مطرح میشود، همیشه همین صورت مسئله اعتیاد است؛ اینکه اصلاً مشکل چیست و چرا ما اینجا جمع شدهایم. پشت این مسئله، دستور جلسه «نظم و انضباط» نیز قرار دارد؛ یعنی من باید ساعت، زمان، مکان و شرایط را در نظر بگیرم و حرکت کنم. این حرکت باید جهتدار باشد و بدانم به کدام سو میروم؛
در خارج از کنگره، اعتیاد دیدگاهی مشکلساز، لاینحل، غیرقابل درمان، پیشرونده و کُشنده دارد. همانطور که جناب مهندس دژاکام در سیدیهای اخیر فرمودند، از روز ازل اعتیاد وجود داشته و تا به حال هیچ کس به طور کامل از آن خارج نشده است. حتی علم هم پس از هفتاد هشتاد سال فعالیت گروههای مختلف (مانند NA)، همچنان اعتیاد را یک بیماری پیشرونده و کُشنده میداند.
اما کنگره۶۰ کاملاً عکس این را میگوید: درمان پسرونده، تدریجی و اندکاندک است؛ همانطور که به تدریج وارد اعتیاد شدیم، کنگره ما را به تدریج برمیگرداند. در گروههای دیگر، شعارها و گفتههایی مثل «خیار بودیم، شدیم خیارشور» یا مسائل سطحی مانند «زن، طلاق، کلید خونه تو رودخانه » مطرح میشود که واقعاً علمی نیستند. ولی در کنگره، راه وجود دارد، علمی است و شدنی. با این حال، باید شخصاً راه خود را پیدا کنم. صرفِ آمدن به کنگره به معنای درمان نیست. این همان اشتباهی است که خیلیها مرتکب میشوند و میگویند: «فلانی رفت کنگره ولی درمان نشد.» حرکت کنگرهای یک حرکت درونی است که باید همراه با حرکت بیرونی، ادامه پیدا کند.
انسانی که در جایی جا مانده و مقام انسانی خود را در آنجا جا گذاشته، باید آن مکان را بیابد و پیدا کند که کجا مانده است. من از نظر سنی پنجاه ساله هستم، اما از نظر عقل شاید پنج یا ده ساله باقی ماندهام. این به دلیل نبود خوراک، آموزش و اطلاعات کافی بوده است. در کل جوامع هم اگر نگاه کنید، خیلیها سن فیزیولوژیک بالایی دارند، اما از نظر عقلی عقب ماندهاند. جهتی که اینجا برای ما تعیین شده، برای حل بدترین مشکل عالم است. در واقع، کمترین کاری که کنگره انجام میدهد، درمان اعتیاد است. هدف اصلی، احیای شخصیت یک گمشده است، همانطور که اسم آن «جمعیت احیای انسانی کنگره شصت» است. این کار با صرف آمدن و رفتن اتفاق نمیافتد.
بهترین الگویی که من از آن استفاده کردم، خودِ اعتیاد بود. من مواد را دوست داشتم. تمام سیوهشت هزار میلیارد سلولم مواد میخواست. تمام نیروهای من در جهت مصرف بودند و هیچ کس نمیتوانست جلوی من را بگیرد. همانطور که آقای مهندس فرمودند، حتی جلوی موشها هم نمیتوان گرفت. انسانی که حق اختیار دارد، هیچ کاریش نمیشود کرد، مگر اینکه خودش بخواهد.
در کنگره کاملاً مشخص است که مشکل، مشکلِ من است و گردن جامعه، پدر، مادر یا اجتماع نیست. باید این مسئله را بپذیرم، به مطالعه بپردازم و حرکت کنم. آنوقت درمان اعتیاد مثل آب خوردن میشود، البته اگر دوست داشته باشی. خواسته باید وجود داشته باشد. همه آدمها میخواهند ماشین، خانه و زندگی خوب داشته باشند، اما فقط آن دستهای به نتیجه میرسند که منطق و دلشان یکی میشود.
استاد امین میفرمودند که تعریف ایشان از «منیت» ده سال طول کشید تا برای خودشان جا بیفتد. ایشان فرمودند هنوز هم با منیت درگیر هستند. حال تکلیف ما چیست؟ همانطور که آقای امین در لژیون فرمودند، انسان در بالاترین مقام بود و با خطا به پایینترین نقطه سقوط کرد و نیروی شیطان بر او غالب شد. ایشان میگفتند هیچکدام از ما اکنون در جایگاه واقعی خود نیستیم و مقام «اشرف مخلوقات» را کسی ندیده، اما ما داریم به سمت آن حرکت میکنیم. کنگره آمده همان «صراط مستقیم» را نشان ما بدهد و این مسیر تا بینهایت ادامه دارد.
با قدمهای ضعیفی که بعضی از ما برمیداریم، راه دوری نمیرویم؛ شاید تا تهران هم نرسیم. باید چنان قوی قدم برداری که هیچ نیروی مخربی در تو رسوخ نکند. من چون اعتیاد را الگوی خودم قرار دادم، برای درمان هم همان کار را انجام دادم. همه چیزم بلعیده شده بود و برای خارج شدن از حلقوم تاریکی و اعتیاد، باید خیلی قوی بخواهی و خودت را خیلی دوست داشته باشی. اگر خودمان را دوست داشته باشیم، خداوند و نیروهای دیگر به میدان میآیند و کمک میکنند.

یک موضوع دیگر هم درباره دستور جلسه گلریزان و جبران خسارت است. در همین وادی هشتم، بخشی وجود دارد که باید از خودمان جبران خسارت کنیم، سپس خانواده و بعد اجتماع. اگر شما برای خودت جبران خسارت انجام ندهی، نمیتوانی به آرامش برسی. اگر مثلاً صد میلیون تومان برای اعتیاد هزینه کردهای، باید به اندازهای برای سلامتی خودت هزینه کنی. اگر ندهی، حالت خوب نمیشود و خطر در کمین خواهد بود. کسانی که بدهی خود را پرداخت میکنند، از آن «گِلو لای» عبور میکنند، وگرنه جدا میشوند و به پایین پرتاب میگردند.
حتماً برای خودتان هزینه کنید؛ برای سلامتیتان. گداترین آدم هم وقتی میمیرد، خانهای از او باقی میماند، پس تا زندهایم برای خودمان هزینه کنیم. نزدیک گلریزان حتماً فکر کنیم و حتی اگر قصد شرکت نداریم، یک یا دو ساعت فکر کنیم که باید چه کاری انجام دهیم. حرکت خالی خالی به جایی نمیرسد. در جهان هستی تا پول ندهی به نتیجه نمیرسی. همانطور که در لژیون سردار گفته شد، کسانی که پول میدهند، ۲۰ سال زودتر به نتیجه میرسند و آرشیو کنگره برایشان باز میشود. آرشیوِ کسی که ۵۰۰ میلیون تومان میدهد، باز میشود و میبیند کنگره چیست. اما کسی که پول نمیدهد، آرشیو برایش باز نمیشود و فقط میآید و میرود. انشاءالله که این کار را به نحو شایستهای برای خودمان انجام دهیم. به افتخار خودتان دست بزنید.
تایپ: لژیون یکم
تهیه و تنظیم: مسافر احمد کاربر سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
145