English Version
This Site Is Available In English

ندای بازگشت، همیشه در درونم وجود داشت

ندای بازگشت، همیشه در درونم وجود داشت

«از زبان یک مسافر: هشت ماه آرامش پس از سال‌ها تاریکی»
سلام دوستان روح‌الله هستم یک مسافر.
خداوند را به‌خاطر فرصت ارزشمندی که برای حضور در کنگره۶۰ به من بخشیده است، شاکر و سپاسگزارم.
گذشته‌ی من، داستانی پرحاشیه و غرق در تاریکی بود. از سن نُه سالگی با سیگار آشنا شدم و به مرور زمان، مواد مخدر مختلفی جای خود را در زندگی‌ام باز کردند. بیش از بیست و پنج سال، به‌طور مداوم سیگار، حشیش، الکل، تریاک و شیره مصرف کردم. با این حال، سه سال مصرف شیشه و هروئین، تخریبی به مراتب بالاتر از کل دوره‌ی گذشته‌ام به همراه داشت.
پس از تجربه‌های سخت و ناموفق در NGOها (که ۶۳ روز درد شدید و تشنج را در پی داشت) و جلسات معتادان گمنام، مجدداً به مصرف روی آوردم. اما ندای بازگشت، همیشه در درونم وجود داشت.
اواخر سال ۱۳۹۹، برای اولین بار به اصرار دوستان به کنگره۶۰، شعبه خواجو، قدم گذاشتم. استقبال، محبت و حس انتخاب راهنمایان بسیار زیبا بود. آن‌ها مسیر را به من نشان دادند. متأسفانه، پس از سه ماه رهایی، به دلیل نافرمانی، مجدداً راه را گم کردم.
خوشبختانه، حرف‌ها و آموزه‌های راهنمایانم هرگز از سرم بیرون نرفت. تا این‌که در مهرماه سال ۱۴۰۳، ناخودآگاه تصمیم به بازگشت گرفتم. هنگامی که از در وارد شدم و باز راهنمای عزیزم را دیدم که با شال نارنجی به استقبال آمدند، آغوش ایشان چنان آرامشی به من بخشید که هرگز فراموش نخواهم کرد.
اکنون، به خواست خدا و یاری راهنمای دوست‌داشتنی‌ام، هشت ماه است که سفر خود را آغاز کرده‌ام و بسیاری از مشکلات زندگی‌ام حل شده است.
در پایان، صمیمانه از بنیان کنگره60 و خانواده محترم ایشان، از تمامی مرزبانان، خدمتگزاران و راهنمایان شعبه خواجو، و به ویژه راهنمای بزرگوارم تقدیر و تشکر می‌کنم.

تهیه و تایپ: مسافر محمدحسن لژیون نهم
ویرایش: مسافر موعود لژیون نهم
تنظیم و ارسال: مسافر حجت لژیون شانزدهم

نمایندگی خواجو

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .