جلسه ششم از دوره سیوهشتم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ شعبه شیخبهایی با استادی دستیار اسیستانت لژیون سردار همسفر فریده، نگهبانی همسفر لعیا و دبیری همسفر آرزو با دستور جلسه «وادی هشتم (با حرکت راه نمایان میشود) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۲۱ مهرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۰۰ برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:
از خداوند بزرگ، اساتید بزرگوار کنگره۶۰، آقای مهندس حسین دژاکام و خانواده محترم ایشان سپاسگزارم؛ همچنین از ایجنت همسفر رویا، نگهبان و دبیر جلسه بابت اینکه مرا دعوت کردند سپاسگزارم. دستورجلسه امروز درمورد وادی هشتم است. وادیهای کنگره، پلههای خودشناسی هستند و میخواهند ما را به این واقعیت برسانند و این حقیقت را درک کنیم که
بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست
در خود بطلب هر آنچه خواهی که توئی
اهمیت وادیها آنجاست که نقطه وصل سفر دوم به سفر سوم هستند؛ یعنی خودشناسی را به خداشناسی وصل میکنند. این نکته بسیار مهمی است و بر همه ما واجب است که وادیها را کاربردی یاد بگیریم. آخرین وادی که یاد گرفتیم وادی هفتم بود؛ «رمز و راز کشف حقیقت در دوچیز است؛ یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت مینماییم»؛ راه، همان راه صراط مستقیم است که پیشرو آن خداوند است و تمام یارانی که در این مسیر ما را مساعدت میکنند، طبق فرمایش استاد، افرادی هستند که در این چرخه به ارتقا میرسند و اما برداشت؛ ما زمانی برداشت میکنیم که حرکت کنیم. حرکت چیست؟ حرکت، تمام تصمیمات و انتخابهایی است که ما در زندگی داریم و نقطه تفکری در ذهن ما به وجود میآورد که این نقطه تفکر با برنامهریزی ما را در مسیر میبرد. کلیاتی از مسیر دارد؛ ولی وقتی وارد مسیر میشویم با جزئیاتی مواجه هستیم که شاید اصلاً در تصور ما هم نیاید. به فرموده استاد آنچه در اندیشه داریم و آنچه واقعیت و حقیقت است شاید اصلاً در اندیشه ما نمیآمد و در این حین ما در اصل داریم چرخه تغییر، تبدیل و ترخیص را تجربه میکنیم.
وادی با یک پیام بسیار زیبا شروع میشود؛ «امواج چون گردباد بر زمین فرود میآیند و آنچه برداشتنی باشد با خود به امانت میبرند و این، جز فرمان حاصل نمیگردد». وجه تشابه آن را با گردباد میگوید. گردباد چه خصوصیتی دارد؟ مشخصه گردباد دقیقا این است که یک حرکت دایرهوار دارد و دائماً شعاع اضافه میکند.
دقیقاً میگوید موجهایی از جای دیگر بر زمین میآیند؛ دقیقا مثل اشارههایی که در کتاب قرآن شده است از شب قدر و چیزهای دیگر میآیند و آن افرادی که در مسیر فرمان قرار دارند و در مسیر خداوندی هستند، در مرکز گردباد قرار میگیرند و به سمت آسمان و به سمت جایی که فرمان از آن آمده، آنها را بالا میبرد و به فضای بهتر منتقل میکند و آنهایی که در حاشیه هستند به اطراف پرتاب میشوند. شاید به نظر بیاید این مربوط به زمانی میشود که ما از این بعد خارج شویم؛ ولی از آنجایی که انسان هم صور آشکار و هم صور پنهان دارد، یک موجود ماناست و بهشت و جهنم در تمام لحظات زندگی او جاری هستند؛ بنابراین هستی تمام اتفاقات زندگی او را ثبت میکند. انسانی که به آن رقّت قلب و به تزکیه و پالایش رسیده باشد، مطمئناً میتواند در این گردباد سبز به درجات بالا برسد و سیر و سلوک را تجربه کند.
در ادامه وادی میگوید: «شما که پیمان میبندید»؛ در انتهای وادی هشتم، یک پیمان بین هر فرد و پروردگار خود است و از آنجایی که با تفکر ساختارها آغاز میشود و تفکر، یک حرکت درونی است؛ بنابراین به همه ما میگوید باید اندیشه خود را تغییر دهید و در صراط مستقیم قرار بگیرید که انتهای آن به راهی ختم شود که عاقبت بخیری و آرامش در آن باشد و اگر پایبند بودن به اصول و فرامین را، سرلوحه کار و اندیشه خود قرار دهید؛ تمام زیر مجموعههای زندگی جنبه الهی پیدا میکنند؛ یعنی اگر من جنبههای مختلفی که در زندگی دارم، اعم از شغل، درآمد، علمی، اقتصادی و روابطم با دیگران، همه اینها را که در نظر بگیرم اگر من پایه و اساس خود را زیبا و در صراط مستقیم ساخته باشم، قطعاً زیرمجموعههای آن که این جنبههای زندگی من میشود، آنها را هم زیبا میسازم و هیچ موقع حاضر نمیشوم مثلاً برای کسب درآمد دزدی کنم، دروغ بگویم و هر ضد ارزش دیگری را انجام دهم.
در ادامه این وادی میگوید: «در سکون، هیچ چیزی بهوجود نمیآید»؛ این جمله همیشه مرا یاد یک داستان از مولانا جلال الدین بلخی میاندازد؛ ایشان میفرمایند: اگر اربابی یک بیل به دست باغبان بدهد و چیزی هم به او نگوید، خود باغبان متوجه میشود که من با این بیل باید حرکتی انجام دهم، جایی را شخم بزنم و چیزی درست کنم؛ پس خداوند که به ما ابزار بینایی، ابزار راه رفتن و حرکت کردن را و دست و پا داده، او هم منظورش همین است که در این مسیر در حرکت باشم و تلاش کنم تا رشد کرده و به تکامل و ارتقا خود برسم.
در ادامه وادی میگوید: «در نهایت همه ما تنها هستیم»؛ این جمله خیلی قشنگ است، برای این که من را به آن بیداری میرساند که در آخر فقط خودم هستم، با ارتعاشات خودم و با نور خودم؛ چه نور درون خود که آگاهی است و چه نور بیرون که دیدن حسهای بیرون من است؛ همه اینها را باید داشته باشم و با توجه به همه اینها میتوانم تاریکیهای وجودم را ببینم که به خود، خانوادهام و جامعهام خسارت زدم و شاید این تاریکیها باعث ترس در وجودم شود که استاد امین دژاکام فرمایند: با آنها روبهرو شوید و فقط کافی است با تمام مشکلات و مسائلی که وجود دارد، موبهمو برگردید. این موبهمو برگشتن، بسیار تا بسیار مهم است و ارزش این سختیها را دارد و در نهایت میبینیم که وعده خداوند دروغ نیست و در این مسیر تزکیه، پالایشی انجام میشود که من را به رستگاری میرساند.
فردوسی بزرگ، رستگاری را خیلی قشنگ تعریف میکند، ایشان میگوید: رستگاری یعنی انسان بودن، جلوگیری از خودپرستی و عبادت کردن است؛ یعنی بنده بودن و بندگی کردن خالصانه برای خداوند بدون چشم داشت و اگر ما واقعاً در این مسیر، این موضوع را متوجه شویم، به کنگره۶۰ وصل شده و متوجه میشویم که کنگره چه کار بزرگی را انجام میدهد؛ کار کنگره۶۰، احیا انسانهاست؛ انسانهایی که دربند هستند.
هرکدام از ما چون سفیر سردار هستیم، میتوانیم با مشارکتهای خود، نظیر مشارکتهای مالی، بسیار تا بسیار در این مسیر مؤثر واقع شده، سازنده باشیم و چراغ را روشن نگاه داریم برای هستهایی که یک روز نیست خواهند شد.
این بخشیدنهای ما یک راز بزرگ در هستیاند و خیلی قشنگ میگویند که راز بزرگ این بخشیدن این است که تا از دست ندهی به دست نخواهی آورد و در قرآن هم میفرماید که نمیرسید، مگر اینکه از بهترین چیزهایی که میخواهید گذر کنید؛ اگر خواسته داشته باشی و با ایمان قوی حرکت کنی و مثل تشنهای باشید که به دنبال آب است؛ مطمئن باشید که کمکم شکوفهها رشد پیدا میکنند، جوانه میزنند و میتوانیم با عملکرد خودمان بسیار مؤثر واقع شویم. انشاالله که هر کدام از ما بتوانیم پهلوان خود باشیم و بتوانیم در مسیر بندگی به درستی حرکت کنیم.
در ادامه جلسه مراسم تقدیر از راهنما همسفر پریسا توسط ایجنت گروه همسفران برگزار شد



مرزبان کشیک: همسفر صفورا و مسافر میلاد
تایپ: همسفر خزر رهجوی راهنما همسفر پریسا (لژیون بیستوپنجم)
عکس: همسفر شقایق رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون پنجم)
ویرایش و ارسال: همسفر پگاه رهجوی راهنما همسفر شهین (لژیون دهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شیخبهایی
- تعداد بازدید از این مطلب :
392