English Version
This Site Is Available In English

حرکت، آغاز روشنایی است

حرکت، آغاز روشنایی است

گفتگو با راهنمای محترم مسافر محمد‌حسن:

❖ سلام، لطفاً به رسم جاری در کنگره خودتان را معرفی کنید

سلام دوستان، محمدحسن هستم، یک مسافر.
با بیش از ۲۰ سال تخریب وارد کنگره شدم. آخرین آنتی‌ایکس مصرفی‌ام شیشه و هروئین بود. مدت ۱۱ ماه و ۲۶ روز سفر کردم به راهنمایی آقای سعید میرزایی، به روش DST با داروی OT.
در ضمن، سفر نیکوتین هم داشتم به راهنمایی آقا فرشید تفرشی با داروی آدامس نیکوتین.
همچنین در ادامه، سفر «جونز» هم انجام دادم به راهنمایی آقا مسعود، راهنمای تغذیه سالم در نمایندگی کمال‌الملک.
رهایی از مواد حدود ۲ سال و هفت ماه، رهایی از نیکوتین دو سال و چهار ماه، وزن اولیه‌ام ۱۰۸ کیلو و وزن فعلی‌ام ۸۹ کیلو است.


❖ آیا همیشه باید مسیر را بدانیم تا حرکت کنیم، یا گاهی خودِ حرکت راه را نشان می‌دهد؟

من یک مقدمه‌ای را عرض میکنم راجع به وادی هشتم.
برای اینکه بتوانیم مسیر را پیدا کنیم، باید به وادی هفتم برسیم؛ جایی که می‌گوید رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است: یکی یافتن راه و دیگری آنچه برداشت می‌کنیم.
اینجا خیلی مهم است که اول بتوانیم راه را پیدا کنیم. برای یافتن راه نیاز داریم مقدماتی را انجام دهیم.
در وادی اول که وادی تفکر است، می‌گوید: «اولویت‌بندی کن، خواسته‌هایت را مشخص کن، نیاز را از خواسته تشخیص بده.»
در وادی دوم درباره اعتمادبه‌نفس صحبت می‌کند، وادی سوم درباره امید و ناامیدی، و وادی چهارم در مورد خداشناسی و خودشناسی.
در وادی چهارم مراتب نفس را می‌گوید و تأکید دارد مسئولیت خود را به گردن خدا نیندازیم.
وادی پنجم، وادی تزکیه و پالایش است؛ درباره تصفیه و پالایش توضیح می‌دهد تا آماده شویم برای وادی ششم، که می‌گوید: «از ضد ارزش‌ها دوری کن؛ غیبت نکن، دروغ نگو، تسلیم و رضا را تمرین کن تا نور عقل در زندگی‌ات بتابد.»
وقتی نور عقل از روزنه وجودت می‌تابد، مسیر را روشن می‌کند.
در وادی هفتم می‌گوید رمز و راز کشف حقیقت در دو چیز است. اگر این مسیر را طی کردی، راه را پیدا می‌کنی و حالا باید برداشت کنی.
می‌گوید: «حرکت کن تا برداشت کنی.»
پس برای رسیدن به راه، باید بصیرت و حکمتی نسبت به آنچه می‌خواهیم در خودمان ایجاد کنیم داشته باشیم.
با چشم سر نمی‌توانیم راه را ببینیم؛ همان‌طور که راه درمان اعتیاد سال‌ها پنهان بود، اما آقای مهندس، استاد ما، با بصیرت و حکمتی که داشتند، این راه را یافتند. ما هم امروز در این مسیر حرکت می‌کنیم و برکت، سلامتی و حال خوشی را تجربه کرده‌ایم.
ولی در مسائل دیگر زندگی هم باید این مسیر وادی‌ها را طی کنیم تا بتوانیم به خودمان برسیم.


❖ به نظر شما چه چیزی باعث می‌شود انسان از حرکت باز بماند؛ ترس از ناشناخته‌ها یا عادت به سکون؟

انسان ذاتاً دوست دارد ساکن باشد؛ همه موجودات همین‌طورند. اگر نیروهایی در حرکت نباشند، در سکون می‌مانند.
حرکت انرژی زیادی می‌خواهد، هدف می‌خواهد، باید بدانی «چرا می‌خواهی حرکت کنی؟»
جهان‌بینی لازم است تا حرکت معنا پیدا کند.
حرکت باید نتیجه و بهره داشته باشد. اگر من خدمتی انجام می‌دهم، باید بدانم چرا دارم خدمت می‌کنم؟ چرا خدمت مالی می‌کنم؟ چرا سر کار می‌روم؟
این «چراها» همان سی‌دی معروف آقای مهندس است با عنوان «که چی؟»
اگر متوجه شویم که چه کاری باید انجام دهیم، از حرکت باز نمی‌مانیم.
در وادی یازدهم آمده است: «جویبارهای خروشان و چشمه‌های جوشان به بحر و اقیانوس می‌رسند.»
چشمه آبی است که از دل تاریکی‌ها و فشار زمین بالا می‌آید، با سختی بسیار، اما در مسیر، چشمه‌ها به هم می‌پیوندند و رود خروشان می‌شوند تا به دریا برسند.
حرکت دلیل می‌خواهد؛ آب هم اگر جاذبه زمین و عشق پیوستن به دریا را نداشته باشد، در میانه راه می‌ماند و می‌خشکد.
انسان موجودی هوشمند است؛ با هدف و مقصد می‌تواند موانع را کنار بزند و به اقیانوس برسد.


❖ در مسیر درمان و رشد، تا به حال حرکتی کرده‌اید که اول بی‌معنا به نظر برسد اما بعداً راه را روشن کند؟

اصلاً همه حرکت‌ها همین‌طورند. در ابتدا شاید بی‌معنا به نظر برسند، اما در نهایت کلیت پیدا می‌کنند.
از مجموعه همین حرکت‌هاست که تصاویر زیبا ساخته می‌شود؛ مثل پازل یا نقاشی پیکاسو که از رنگدانه‌ها و ذرات کوچک ساخته می‌شود.
اولش شاید در ذهنم فقط طرح کلی باشد، اما در پایان متوجه می‌شوم چه کرده‌ام.
سفر اول هم همین‌طور است؛ مسافر اول شاید نداند در پایان چه چیزی در انتظارش است، اما وقتی گوش به حرف راهنمایش می‌دهد و مسیر را طی می‌کند، در نهایت به نتیجه‌ای زیبا می‌رسد.


❖ چگونه می‌توانیم تشخیص دهیم که حرکت ما واقعی و مفید است، نه فقط ظاهر فعالیت؟

در کنگره ما در مسیری حرکت می‌کنیم که بسیار غنی است، چون تمام نقاط آن نشانه‌گذاری شده است.
برای فهمیدن اینکه در رفت‌وآمدها به کنگره یا محل کار، رشد کرده‌ایم یا نه، باید ببینیم آیا تغییر و تبدیلی در درونمان ایجاد شده است یا خیر.
حرکت فقط در بیرون نیست؛ درون هم مهم است.
اگر در اثر آموزش و خدمت، درونم تغییر کند، یعنی حرکت مفید بوده است.
اما اگر رفت‌وآمدم مثل کار یک کارمند باشد، بدون تغییر، باید ببینم ایراد کار کجاست.
حرکت مفید نتیجه دارد؛ مثل کشاورزی که بذر می‌کارد، زمین را شخم می‌زند و آبیاری می‌کند، ولی محصول ندارد.
چون در آن بذر تغییری ایجاد نشده است.
ما هم اگر خدمت می‌کنیم، باید تفکر، آموزش و تجربه را در کنار هم به کار ببریم تا تغییر و تبدیل اتفاق بیفتد و در نهایت «ترخیص» حاصل شود، ان‌شاءالله.


❖ در مسیر یادگیری و رشد، تجربه و عمل چه نقشی دارند و چطور می‌توانیم آنها را با تفکر همراه کنیم؟

در جهان‌بینی دو مثلث داریم: مثلث جهالت و مثلث دانایی.
مثلث دانایی از سه ضلع آموزش، تجربه و تفکر تشکیل شده است؛ یعنی ابتدا آموزش می‌گیرم، سپس انجام می‌دهم، و در نهایت درباره نتیجه تفکر می‌کنم.
مثلاً در سفر اول، راهنما آموزش می‌دهد که سیستم ایکس دچار مشکل است؛ تو دارویت را کم می‌کنی و بعد تفکر می‌کنی که چرا حال من خوب شد وقتی مصرفم را کم کردم؟
دوباره ادامه می‌دهی، و در نهایت به نتیجه می‌رسی.
در مقابل، مثلث جهالت از ترس، منیت و ناامیدی تشکیل شده است. وقتی این‌ها بر انسان غلبه کنند، از حرکت بازمی‌ماند.
پس انجام دادن کارها وقتی با آموزش و تفکر همراه باشد، باعث تغییر و تبدیل و رشد می‌شود.


❖ گاهی حرکت به بن‌بست می‌رسد؛ آیا این بن‌بست‌ها اشتباه‌اند یا بخشی از مسیر درست هستند؟

حرکت همیشه قرار نیست نتیجه بدهد.
گاهی بهترین تلاش را می‌کنی اما نتیجه نمی‌گیری.
به قول آقای مهندس، مثلثی داریم به نام «خواست، تقدیر و فرمان الهی».
ممکن است خواست و تقدیر تو باشد، اما فرمان الهی فعلاً اجازه ندهد.
مثل مثال سیب: درخت سیب را می‌کاری، مراقبت می‌کنی، میوه هم می‌دهد، اما تگرگ می‌زند و خراب می‌شود.
با این حال، هیچ تلاشی در این جهان بی‌نتیجه نیست؛ شاید ما نتیجه را نبینیم، حتی ممکن است بعد از مرگمان نتیجه‌اش ظاهر شود.
انرژی از بین نمی‌رود، فقط تغییر حالت می‌دهد.
اگر تلاش می‌کنی و نتیجه نمی‌گیری، باید بدانی کم‌کاری نکرده‌ای. همین خودش درس بزرگی است: جهان از اضداد تشکیل شده است؛ پیروزی در کنار شکست معنا دارد.
شاید دیگران با کار کمتر نتیجه بهتر بگیرند، اما آنها در گذشته تلاش کرده‌اند و حالا دارند نتیجه‌اش را می‌بینند.
پس اگر فعلاً نتیجه نمی‌بینی، نگران نباش، زمانش خواهد رسید.


❖ در پایان اگر تشکر، قدردانی یا نکته‌ای دارید، بفرمایید.

من اول از شما و گروه سایت شعبه لویی پاستور تشکر می‌کنم.
در مورد وادی هشتم که «با حرکت راه نمایان می‌شود»، باید بگویم ما خیلی وقت‌ها چون نمی‌دانیم در پیچ بعدی چه اتفاقی می‌افتد، از حرکت می‌ترسیم.
می‌گوییم: اگر بروم چه می‌شود؟ اگر نروم چه؟ اگر این کار را بکنم چه؟
این تردیدها باعث سکون می‌شود.
اما تجربه نشان داده است که وقتی حرکت می‌کنیم چه در کار، چه در خدمت، چه در کنگره  در مسیر، گشایش به وجود می‌آید.
در سکون، هیچ اتفاقی نمی‌افتد.
وقتی از جایی شروع به حرکت می‌کنی، خودِ مسیر به تو می‌گوید باید چه کنی:
کجا سربالایی بروی، کجا سرپایینی، با چه سرعتی پیش بروی.
در نهایت به نتیجه می‌رسی.
پس باید پله‌های وادی‌ها را جدی بگیریم، چون چراغ راه ما هستند.
در کتاب آمده است: «چهارده وادی برای رسیدن به خود»، و وقتی وارد سفر دوم می‌شویم، تازه رسیدن به خود آغاز می‌شود تا بتوانیم سفر دوم خود را به نتیجه برسانیم.
ممنون به صحبتهایم توجه نمودید.

گردآوری مطلب: مسافر روح‌الله (لژیون۱۵)

ارسال: مسافر حمید(لژیون۷)

ویرایش: مسافر حسام(گروه سایت نمایندگی لویی‌پاستور)

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .