چهاردهمین جلسه از دوره سی و یکم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی لوئی پاستور با استادی مسافر محمدرضا، نگهبانی مسافر رضا و دبیری مسافر امین با دستور جلسه 《وادی هشتم، با حرکت راه نمایان می شود》دوشنبه 21 مهرماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷:۰۰ برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:
ممنونم از نگهبان ارجمند، آقا رضا، و همچنین دبیر ایشان که بنده را شایسته دانستند تا در این جایگاه قرار بگیرم. از خدمتگزاران کنگره، ایجنت محترم و گروه مرزبانی که واقعاً زحمت میکشند نیز تشکر میکنم. همچنین تبریک عرض میکنم به تیم مرزبانی جدید که انتخاب شدند و برای همه این عزیزان در ادامه راه، آرزوی موفقیت دارم.
همه ما وقتی وارد کنگره میشویم و مدتی از سفر ما میگذرد، غبارهایی که در اثر مصرف مواد بر روی ما نشسته و درون ما شکل گرفته است، به مرور زمان کم میشود تا بتوانیم مطالب کنگره را بهتر درک کنیم.
چیزی که من در کنگره یاد گرفتم و به من آموزش دادهاند، بحث مهندسی و هندسه اعتیاد است. اولین چیزهایی که در کنگره با آنها آشنا میشویم همین مثلثها هستند که جناب آقای مهندس دژاکام بهخوبی به ما آموزش میدهند.
ایشان با ترسیم هندسه مطالب، به ما یاد دادهاند که از کجا شروع میکنیم و به کجا حرکت میکنیم. این قوانین هندسه، که بهصورت ثابت هستند، به قوانین زندگی تعمیم داده میشوند و نحوه اجرای آنها را میآموزیم.
یکی از مثلثهای مهمی که در سفر اول آموزش داده میشود، مثلث درمان است که شامل جسم، روان و جهانبینی میباشد. در مورد ضلع جسم و روان، دوستان بهخوبی اشراف دارند و صحبتهای زیادی شده است؛ اما ضلع دیگر، یعنی جهانبینی، به نظر من یکی از مهمترین اضلاع است.
ما با مطالب بینشی و جهانبینی آشنا میشویم و این ضلع ما را ارتقا میدهد. وادیها، از وادی اول تا وادی چهاردهم، شامل جهانبینی هستند و به این دلیل به ما تعلیم داده میشوند تا جهانبینی خود را تغییر دهیم و بتوانیم بهدرستی زندگی کنیم و طبق قوانین ترسیمشده، در این راستا قدم برداریم.
امروز دستور جلسه ما، وادی هشتم است که عنوان آن «با حرکت، راه نمایان میشود» میباشد.
من فکر میکنم زمانی که بچهها صحبت میکنند، به این اشراف دارند که درونشان چه اتفاقی میافتد. برای من هم، وقتی آقا رضا فرمودند که در این جایگاه قرار بگیرم، این قضیه صادق بود؛ چرا که واقعاً جایگاهها هستند که افراد را پیدا میکنند.
این وادی، نقطهضعف بزرگی برای من در مسیر زندگی بود، حتی قبل از ورودم به کنگره. من حرکت خیلی کمی داشتم و این موضوع از محتاط بودنم ناشی میشد؛ اما در واقع، اگر به حقیقت بنگرم، این عدم حرکت از ترس من بود، نه از احتیاط.
وقتی وارد کنگره میشویم و با وادیها آشنا میشویم، میفهمیم که کافی است فقط حرکت کنیم تا راه برایمان نمایان شود. در ادامه، نیروهایی هستند که به ما کمک میکنند.
به نظر من، بزرگترین نیرویی که در زندگی من گرمابخش بود، نیروی ایمان بود. در روزهای اولی که وارد کنگره شدم، هرچند آرام حرکت میکردم، اما وقتی گرمای ایمان را در خود احساس کردم، متوجه این وادی شدم و دیدم کافی است بعد از عبور از هفت وادی، قدم اول را بردارم تا مسائل آشکار شوند و نیروهایی که کمک میکنند، بر من نمایان گردند.

جناب آقای مهندس دژاکام جمله زیبایی دارند که همیشه به آن فکر میکنم:
«مشکلات، لعنت خداوند نیستند، بلکه رحمت خداوند هستند.»
برای خود من نیز همیشه همینطور بوده است. گاهی یک مشکل کوچک را بیاهمیت میدانستم و به آن فکر نمیکردم، اما همان باعث میشد چندین مشکل دیگر برایم ایجاد شود. کافی بود همان مشکل کوچک را حل کنم تا کوهی از مشکلات دیگر به وجود نیاید.
خدا را شکر میکنم که در کنگره هستم و میتوانم از وادیها استفاده کنم. در وادی هشتم، تعریف «راه» بهدرستی بیان شده است:
حرکت از یک نقطه مشخص به یک نقطه معلوم دیگر.
در واقع، ما با آموزشهای جهانبینی کنگره از وادی اول شروع میکنیم تا به وادی چهاردهم برسیم که همان وادی عشق و محبت است. این اتفاق زمانی میافتد که ما بتوانیم با تمام کائنات همفاز و همحس شویم و از یاری نیروهای مثبت بهرهمند گردیم.
در کنگره، ما دائماً در حال تمرین همحسی و تغییر احساسات خود هستیم، زیرا حس، اولین نیروی بهکار انداختن عقل است. در لژیونها و شعبهها یاد میگیریم که چگونه با افزایش یکپنجم آگاهی، یکپنجم از داروی OT خود را کم کنیم.
در لژیون «جونز و سلامتی و تغذیه» نیز میآموزیم که چگونه درست غذا بخوریم و از متدها استفاده کنیم تا سلامت جسم خود را حفظ کنیم و دچار بیماریهایی مانند چاقی نشویم.
در این راستا، تشکیل لژیون سردار به ما آموزش میدهد که چگونه از ترسهای خود عبور کنیم.
به نظر من، موضوع بخشش در وادی هشتم بیشترین تأثیر را در زندگی ما دارد. بخشش صرفاً در کلام نیست، بلکه باید آن را در عمل اجرا کنیم، معنای واقعی آن را بفهمیم و بدانیم چرا باید ببخشیم.
در کنگره از ما چیزی جز فهمیدن علت و چرایی کارها خواسته نمیشود — اینکه بدانیم چرا بخشش میکنیم یا چرا باید کمک مالی کنیم. وقتی به این فهم برسیم، گرههای بزرگی از زندگی ما باز میشود و به آگاهی بالاتری میرسیم.
من در زندگی همیشه اصطلاحی داشتم که «آدمها یک بار در زندگی میمیرند»، اما من روزی هزار بار میمردم و زنده میشدم. این ربطی به توانایی مالی یا نداشتن آن نداشت، بلکه به درون من مربوط بود.
در کنگره، با آموزشهایی که گرفتم، به آرامش و آسایش واقعی رسیدم. وقتی در کنگره حرکت میکنم و عمل صالح انجام میدهم، متوجه میشوم که همه ما درگیر مسائل روزمره هستیم، اما باید یاد بگیریم این اتفاقات ما را «نکُشد».
وقتی قصد انجام کاری را داریم، قطعاً نیروهای الهی و امداد غیبی به کمک ما خواهند آمد.
اکنون که زمان گلریزان در کنگره نزدیک است، برای من این موضوع باعث شد از ترس بزرگ خود عبور کنم — ترسی که با ایمان جایگزین شد.
میتوانم بگویم:
ايمان مانند أفتابى است كه يخ ترس را هر لحظه آب و كرم تر مى كندتا در نهايت، جاى أن را كاملاً بكيرد.
این موضوع فقط درباره تعهدات مالی در کنگره نیست، بلکه در تمام ابعاد زندگی جاری است.
با ایمانی که در من شکل گرفته، میتوانم با هر موضوع یا مشکلی روبهرو شوم و آن را پشت سر بگذارم.
امیدوارم حضورمان در کنگره مستمر و متصل باشد تا زمانی که در کنگره هستیم، از آموزشها، جهانبینی و آگاهیهای آن بهرهمند شویم و از این ابزارها استفاده کنیم.
هر روز از «مشق عشق» درس بگیریم و بیاموزیم.
در نهایت عرض میکنم:
«قطره، دریاست اگر با دریا باشد؛ وگرنه، قطره قطره است و دریا، دریاست.»
از اینکه به صحبتهای من توجه کردید، از شما صمیمانه سپاسگزارم.
در ادامه انتخابات نگهبانی روز دوشنبه

نگهبان روز دوشنبه مسافر حسن

ضبط و عکس: مسافر علیرضا
تایپ: مسافر اکبر
ویرایش: مسافر حسام(گروه سایت نمایندگی لوئی پاستور)
- تعداد بازدید از این مطلب :
79