پنجمین جلسه از دوره هفتم جلسات لژیون سردار شعبه شادآباد با دستور جلسه «وادی هشتم: با حرکت، راه نمایان میشود» در روز دوشنبه مورخ ۱۴۰۴/۰۷/21 رأس ساعت ۱۵/۳۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان رضا هستم، یک مسافر. از اعضای لژیون سردار تشکر میکنم که این فرصت را به من دادند تا در این جایگاه حضور داشته باشم. اگر بخواهم از تجربه درمان خودم در لژیون سردار و درمان بگویم، باید اعتراف کنم که وقتی با وزن ۱۵۰ کیلوگرم، مصرف روزانه شش گرم شیره تریاک و دو تا سه پاکت سیگار وارد کنگره شدم، کوچکترین اعتقادی به درمان نداشتم. فقط به دنبال قرص یا شربتی بودم که سر ساعت مصرف کنم و دیگر مجبور نباشم به دنبال خرید مواد باشم؛ اما وقتی پا به کنگره گذاشتم، همه چیز تغییر کرد؛ چرا که با حرکت راه، نمایان میشود.
امروز حدود چهار سال از زمانی میگذرد که اولین نامه OT خود را در تاریخ ۱۳ مهر ۱۴۰۰، دریافت کردم. در آن زمان، پنج و نیم سیسی شربت مصرف میکردم. پس از مدتی به حضور آقای مهندس رفتم و به ایشان گفتم که میخواهم وارد لژیون جونز شوم. ایشان فرمودند: فعلاً سفرت را کامل کن، بعد از آن برای این کار اقدام کن. درست وقتی داشتم از اتاق خارج میشدم، به من گفتند: قبل از غذا سالاد بخور و من این کار را انجام دادم.
همان زمان، نزدیک به گلریزان بود. همه از «بخشش» حرف میزدند، اما من هیچ اعتقادی به آن نداشتم. راهنمایم تأکید میکرد که باید مبلغی برای گلریزان اعلام کنی که «دردت بیاید» و تحت فشار قرار بگیری تا تغییر کنی. با خودم فکر کردم اگر بگویم شش میلیون، فشار چندانی احساس نمیکنم، اما توانایی اعلام مبالغ بالا را هم ندارم. در نهایت، مبلغ ۶۰ هزار تومان را اعلام کردم. همین تصمیم، بیشترین درد را در من ایجاد کرد! شاید اگر ۵۰ یا ۶۰ میلیون تومان اعلام میکردم، کمتر اذیت میشدم، چون بسیاری از دوستانم آنجا بودند و مرا به خوبی میشناختند. اینجا بود که پوسته «منیت» من به شدت ترک برداشت.

با وجود اینکه در ابتدا هیچ اعتقادی به درمان نداشتم، خدا را شکر که درمان شدم. یک سال بعد، پس از پایان گلریزان، توانستیم از آقای مهندس اجازه پهلوانی برای همسفرم را بگیریم و خوشبختانه توانستم این مسئولیت را به خوبی انجام دهم.
حقیقت این است که درمان اصلی در لژیون سردار اتفاق میافتد. من به عنوان راهنمای تغذیه، به رهجویانم تأکید میکنم که سالاد و تخممرغ بخورند یا کارهای مشخصی انجام دهند. همه اینها روی جسم تأثیر میگذارند، همانطور که OT و آدامس نیکوتیندار نیز بر جسم اثر دارند؛ اما همانطور که آقای مهندس میفرمایند: «نفس آن چیزی است که تعیین موجودیت میکند». یعنی این نفس من که از منبعی فراتر آمده، مرا به موجودی تبدیل کرده بود با ۱۵۰ کیلوگرم وزن، محتاج شش گرم شیره برای سرپا ایستادن و سه پاکت سیگار در طول روز. این فراماده، کد یا فرکانس وجودی من باید تغییر میکرد تا من دگرگون شوم، در غیر این صورت دوباره به همان وضعیت قبلی بازمیگشتم.
تمام این جشنها و مراسمی که برگزار میشوند، در ظاهر برای تقدیر و تشکر از ایجنت، مرزبان، راهنما دیدهبان و کنگره است، اما در حقیقت همه آنها وسیلهای برای ساختن خویشتن هستند. با این جشنها، نفس من تغییر میکند و ارتقا مییابد تا موجود جدیدی را شکل دهد و بخشندگی را در وجودم نهادینه کند. درمان واقعی اینجاست، در لژیون سردار. جهانبینی در لژیون سردار معنا پیدا میکند.
از توجه شما عزیزان ممنونم.

دریافت لوح تقدیر اعضای لژیون سردار:

تایپ و ارسال: خدمتگزاران سایت شادآباد
- تعداد بازدید از این مطلب :
347