جلسه دوم از دوره دوازدهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، ویژه مسافران نمایندگی یوسف، با استادی راهنمای محترم مسافر علی، نگهبانی مسافر محمد حسین و دبیری مسافر رشید با دستور جلسه ”وادی هشتم ، با حرکت راه نمایان می شود" روز دوشنبه 21 مهر ماه ۱۴۰۴ ساعت 17:00 آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، علی هستم، یک مسافر، خدا را شکر میکنم که همچنان در کنگره حضور دارم و از انرژی و حس خوب این محیط بهرهمند میشوم. خداوند به من این اجازه را داده است که با وجود تمام مشکلات، تاریکیها و معضلات درونی، همچنان به کنگره وصل باشم و به اندازهی ظرفیت و آموزشپذیری خود، از آموزشها بهره ببرم. از این بابت واقعاً سپاسگزارم و از وجود تک تک شما عزیزان انرژی و حس بسیار خوبی دریافت میکنم.
همیشه سعی میکنم برای درک بهتر یک موضوع، با تأمل و دقت بیشتری روی واژهها تمرکز کنم. وقتی میشنوم «با حرکت راه نمایان میشود»، لازم است ابتدا مفهوم «راه»، «حرکت» و «نمایان شدن» را درک کنم.
به عنوان یک عضو کنگره میدانم که نمایان شدن راه، تنها ظاهر موضوع نیست؛ بلکه شامل صور پنهان نیز میشود. وقتی تازه وارد کنگره شدم، در جلسهی تازهواردین راهنمای من کل مسیر را توضیح داد؛ گفت یازده ماه سفر میکنم، روش DST را دارم و… اگر قرار بود راه تنها با شنیدن این توضیحات نمایان شود، همان روز اول قابل درک بود. اما حقیقت این است که راه در ظاهر مشخص بود، ولی در باطن برایم نمایان نشده بود.
همانطور که استاد امین در سیدی «هرس» میفرمایند: «من خودم نویسندهی جزوهی جهانبینی یک و دو هستم و منیت را تعریف کردم، اما بعد از بیستودو سال فهمیدم منیت یعنی چه.» چون درک واقعی ، زمانی اتفاق میافتد که با قلب، حس شود نه فقط با ذهن.
برای من نیز راه زمانی نمایان شد که با قلبم حسش کردم، نه با ذهنم. سفر اولم مسیر سادهای نداشت؛ حدود هفت سال طول کشید تا به رهایی برسم. در این مدت، در همان جلساتی شرکت میکردم که رهاشدهها حضور داشتند و همان پیراهن سفید را میپوشیدم، اما درونم فرق داشت. بعدها دریافتم که راه زمانی برایم نمایان شد که حسهایم باز شد و انرژی جلسات را واقعاً جذب کردم.
حرکت من از جایی شروع شد که تصمیم گرفتم به وظایف خود احترام بگذارم، حتی در سختترین شرایط. مدتی سقوط آزاد داشتم، اما با خودم گفتم باید به نامهی OT احترام بگذارم و مسیر DST را ادامه دهم. همین احترام گذاشتن و انجام دادن وظایف، خود حرکت بود. شاید در ظاهر ساده باشد، اما در باطن بسیار ارزشمند است.
قبلاً نمیتوانستم از مشارکت دیگران انرژی بگیرم و گاهی حسادت هم میکردم. اما وقتی شروع به عمل کردن به وظایفم کردم، کمکم حس خوب کنگره را دریافت کردم. فهمیدم هرکدام از ما، در هر جایگاهی، سفر اول یا دوم و یا حتی راهنماها، اگر وظایف خود را درست انجام ندهند، از مسیر اصلی خارج میشویم و در حاشیه قرار میگیریم.
حرکت یعنی انجام دادن وظایف، حتی اگر سخت باشد. سفر اولی ممکن است با بیخوابی، پرش افکار یا افسردگی مواجه شود، اما اگر دل به مسیر بدهد، آنگاه معرفت و عشق کنگره برایش نمایان میشود. در ابتدا ممکن است سخت باشد، اما در ادامه، لذتبخش میشود.
کنگره حس خوب و معرفت خود را به کسانی نشان میدهد که محرم باشند، دل داده باشند و در صراط مستقیم حرکت کنند، از اینکه به صحبتهایم گوش دادید، صمیمانه سپاسگزارم.

ضبط صدا: مسافر محمد حسین
عکاس: مسافر نظام عکاس سایت
تایپ، ویرایش و ارسال: مسافر محمدامین خدمتگزار سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
57