English Version
This Site Is Available In English

راه مستقیم همین‌جاست و می‌توانی آنچه را که به دنبالش هستی، برداشت کنی. (نمایندگی بنفشه شیروان)

راه مستقیم همین‌جاست و می‌توانی آنچه را که به دنبالش هستی، برداشت کنی. (نمایندگی بنفشه شیروان)

چهارمین جلسه از دوره دهم سری کارگاه‌های آموزشی_ خصوصی خانم‌های مسافر و همسفر نمایندگی بنفشه شیروان با استادی مسافر معصومه، نگهبانی مسافر مریم و دبیری مسافر سمیه، با دستور جلسه‌ی «وادی هشتم و تأثیر آن روی من»، روز شنبه ۱۹ مهرماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۴:۰۰ آغاز به کار نمود.

سخنان استاد

سلام دوستان، معصومه هستم یک مسافر.

خیلی خوشحالم که دوباره در این جایگاه قرار گرفتم. واقعاً حس شیرینی است؛ امیدوارم همه دوستان این حس قشنگ را تجربه کنند. از ایجنت محترم خانم مریم، و از راهنمای عزیزم خانم نجمه، که لطف کردند و به من اعتماد داشتند و این جایگاه را به من سپردند، بسیار سپاسگزارم. عنوان دستور جلسه این هفته «وادی هشتم و تأثیر آن روی من» است. عنوان این وادی چنین است: با حرکت راه نمایان می‌شود.

روزی که وارد کنگره شدم، هیچ راه مشخصی نداشتم، هیچ هدفی نداشتم. همه ما فقط به ترک اعتیاد فکر می‌کردیم، اما هیچ‌گاه حرکتی نداشتیم. خواستار حال خوش بودم، ولی راه را بلد نبودم و در قعر تاریکی‌ها و ظلمت قرار داشتم. عمق فاجعه برای یک زن، اعتیاد است؛ اما من هیچ‌گاه حرکت نمی‌کردم، چون راه برایم گم بود. دست‌وپایم بسته بود و پناهی نداشتم.

از زمانی که با کنگره آشنا شدم و وادی‌ها را گوش دادم و نوشتم، متوجه شدم که راه برایم نمایان شده است. در تک‌تک وادی‌ها برایم مشخص شد که مشکل من در کجاست. در وادی اول به من گفته شد که: «اگر می‌خواهی به هدفت برسی، باید تفکر صحیح داشته باشی.»

جلوتر که آمدم و به وادی هفتم رسیدم، گفته شد: «راه مستقیم همین‌جاست و می‌توانی آنچه را که به دنبالش هستی، برداشت کنی.» پی بردم هدف، رسیدن است و برای رسیدن به آن نیاز به حرکتی محکم و قوی دارم؛ و این حرکت را در کنگره پیدا کردم.

وادی هشتم، به نظر من، مهم‌ترین وادی است. این وادی به من می‌گوید: حرکت کن؛ هنگامی که حرکت کنی، به هدفت می‌رسی. حال، هدف هر چه باشد. زمانی که سفر اولی بودم و سی‌دی‌ها را می‌نوشتم، وقتی به وادی هشتم رسیدم، به راهنمایم، خانم نجمه، گفتم: «انگار این وادی را مخصوص من نوشته‌اند.» زمانی که برای خودم هدف مشخص کردم و خواستم مسیر درست را بروم، واقعاً راه برایم نمایان شد.

در وادی هشتم، بخش دوم درباره‌ی پیمان است. من زمانی که این بخش را می‌نوشتم، بسیار لذت بردم و با خود گفتم: چه ارزشمند است که انسان بتواند خودش را ببخشد. این بخشیدن بسیار مهم است، زیرا این بخش از وادی هشتم برای رشد خودمان و رسیدن به کمال و آرامش درونی بسیار تأثیرگذار است.

در کنگره آموختم که شخص مصرف‌کننده برای رسیدن به درمان باید سه ضلع جسم، روان و جهان‌بینی را به تعادل برساند. جسم من با شربت OT به تعادل می‌رسد، و روان و جهان‌بینی‌ام با حضور در کنگره و آموزش گرفتن متعادل می‌شود.

یکی از مهم‌ترین مباحث جهان‌بینی، مثلث دانایی است که سه ضلع دارد: تجربه، تفکر و آموزش. باید بدانیم تا زمانی که در جلسات حضور نداشته باشیم، جهان‌بینی ما رشد نمی‌کند و به تعادل نمی‌رسد. وقتی این سه ضلع را هم‌زمان رشد دهیم، می‌توانیم به تعادل برسیم و از تاریکی‌ها نجات یافته و به سمت نور حرکت کنیم.

وادی هشتم یکی از پرکاربردترین قوانین را به ما نشان می‌دهد، زیرا هنگامی که بخواهیم در مسیر ارزش‌ها قدم بگذاریم، نیروهای بازدارنده یا همان نیروهای شیطانی، به بهترین شکل انسان را از مسیر درست دور می‌کنند. نیروهای منفی اجازه نمی‌دهند ما درست حرکت کنیم. این توقف همیشه با انسان است. دوست دارم حرکت کنم، اما نیروهای بازدارنده قوی‌تر هستند.

اگر آموزش نبینیم و حضور به‌موقع نداشته باشیم، نمی‌توانیم دانایی خود را بالا ببریم. واقعاً هم همین‌طور است؛ وقتی یک جلسه غیبت می‌کنم، جلسه دوم می‌بینم که چقدر راحت‌تر می‌توانم با نیامدن کنار بیایم! این‌ها همه کار نیروهای بازدارنده است، زیرا باعث می‌شوند از آموزش‌ها عقب بمانیم.

بنابراین، نیروهای بازدارنده موجب می‌شوند از مسیر مستقیم و درست دور شویم، به راه‌های فرعی برویم یا اصلاً حرکتی نکنیم. جناب مهندس مثالی زدند درباره‌ی آهویی که در مسیر مستقیم حرکت می‌کرد، اما با دیدن علفی وسوسه شد، به سمت آن رفت و بعد متوجه شد از مسیر اصلی‌اش بازمانده است. این مثال برای ما انسان‌هاست.

اگر پله‌پله جلو آمده‌ایم، باید قدرش را بدانیم. نباید بگوییم حالا که داروی من دو وعده‌ای است، سه وعده بخورم! باید همیشه حواسمان به نیروهای بازدارنده باشد. اگر در مسیر درست حرکت کنیم و گوش‌به‌فرمان راهنما باشیم، مطمئن باشید به هدف می‌رسیم؛ اما شرطش حرکت است.

جناب مهندس می‌فرمایند: «زندگی انسان همیشه در جریان است، مانند فصل‌ها که در جریان‌اند؛ پاییز، بهار، تابستان و زمستان، همیشه پشت سر هم می‌آیند.» حتی اگر از این جهان به جهان دیگر برویم، باز هم زندگی در جریان است. چشم‌مان را در این جهان ببندیم، بلافاصله در جهان بعدی باز می‌کنیم و زندگی و سرنوشت جدیدی آغاز می‌شود.

حتی کسانی که خودکشی می‌کنند و به زندگی‌شان پایان می‌دهند، در دنیای دیگری با شرایط بسیار سخت‌تر چشم باز می‌کنند. در بسیاری از مسائل زندگی، همیشه بهانه می‌آوریم که «شرایطم سخت است» و «نمی‌توانم فکر کنم». ممکن است هزار راه پیش پای‌مان باشد، اما حرکتی نکنیم و در حالت سکون بمانیم. باید بدانیم که امروز فرصت داریم هدف خود را تعیین کنیم و حرکت کنیم تا با کمک نیروهای الهی از مشکلات نجات پیدا کنیم.

جناب مهندس می‌فرمایند: «کشتی در ساحل جای امنی دارد، اما کشتی را برای دریا ساخته‌اند. اگر کشتی در ساحل بماند، بله، جایش امن است، ولی باید حرکت کند.» این را فراموش نکنیم؛ برای رسیدن به روشنایی، آرامش و خوشبختی باید حرکت کنیم. اگر حرکت نکنیم، همان‌جایی که بودیم، می‌مانیم و تخریب و سقوط‌مان بیشتر می‌شود. ناگهان متوجه می‌شویم هنوز در همان تاریکی‌هایی هستیم که قبلاً قرار داشتیم.

ممنونم که با سکوت‌تان به صحبت‌های من گوش دادید.

تایپ: مسافر سمیه، نمایندگی بنفشه شیروان، لژیون یکم
ویرایش: راهنما مسافر مریم، نمایندگی بنفشه شیروان
بازبینی و ارسال: همسفر سولماز

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .