English Version
This Site Is Available In English

از تفکر تا حرکت، از حرکت تا رهایی

از تفکر تا حرکت، از حرکت تا رهایی

دوازدهمین جلسه از دوره پنجاه و دوم کارگاه‌های آموزشی خصوصی مسافران کنگره ۶۰ نمایندگی شفا مشهد، با استادی مسافر محمد، نگهبانی موقت مسافر اسماعیل و دبیری مسافر قدیر با دستور جلسه "وادی هشتم و تاثیر آن روی من" یکشنبه 20مهر ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد: 

فرِّ انسان‌های بربادرفته و در خاکسترها مدفون‌شده، مانند گنجی به صاحبان اصلی آن‌ها بازگردانده خواهد شد، مشروط بر این‌که خود را طلب کنند.

سلام دوستان محمد هستم یک مسافر.

ابتدا تشکر می‌کنم از لژیون مرزبانی و ایجنت محترم، و تشکر ویژه دارم از راهنمای عزیزم مسافر رضا که اجازه خدمت در این جایگاه را به من دادند. دستور جلسه این هفته، وادی هشتم: با حرکت راه نمایان می‌شود.

همان‌طور که از عنوانش پیداست، این وادی واقعاً همه‌چیز را نمایان می‌کند؛ باید حرکت کنی تا مسیر برایت باز شود. درست مثل یک جاده که تا زمانی که حرکت نکنی، تابلوهای بعدی و مسیر پیچ‌وخم آن را نمی‌بینی.

حرکت کردن ما را دوباره به وادی اول، تفکر برمی‌گرداند؛ چون حرکت نیاز به تفکر دارد. قبل از انجام هر کار و هر حرکتی باید تفکر کنیم تا بهترین راه را انتخاب نماییم. همان‌طور که در پیام کنگره آمده است: همه تصور می‌کنند بهترین راه، کوتاه‌ترین راه است، درحالی‌که باید تفکر کرد تا درست‌ترین راه را یافت.

منِ محمد، در زمان مصرفم فکر می‌کردم، اما حرکت نمی‌کردم. به‌ظاهر فکر می‌کردم کارم درست است، اما حرکتم از بیخ و بن اشتباه بود، چون در آن تفکری وجود نداشت؛ و اگر هم بود، تفکر افیونی بود.

اما با ورود به کنگره، خدا را شکر، وادی‌ها را یکی‌یکی پشت سر گذاشتیم و راه و رسم درست فکر کردن را یاد گرفتیم تا بتوانیم درست حرکت کنیم.

آقای مهندس خیلی زیبا می‌فرمایند: «در مسیر حرکت، هدف مشخص است، اما نیروهای بازدارنده زیادی وجود دارد که انسان را از مسیر خارج می‌کنند.» مثل همان گله آهو که در حال حرکت به‌سوی قله‌ای است، اما یکی از آن‌ها حواسش به علف‌های سبز کنار جاده پرت می‌شود و از مسیر منحرف شده و طعمه گرگ می‌گردد.

ما هم همین‌طوریم؛ اگر در حرکت‌مان هدف مشخصی نداشته باشیم و از جمع خارج شویم، به سکون می‌رسیم و در سکون هیچ زایشی نیست. ما به‌صورت انفرادی نمی‌توانیم رشد کنیم؛ باید وصل به سیستم باشیم. چه با خدمت، چه با حضور در لژیون و جلسات عمومی. اگر از مسیر خارج شویم، حکایت‌مان بازگشت به همان تاریکی‌ها و دوران افیونی گذشته است.

پس با حرکت، راه نمایان می‌شود. اما باید تفکر کنیم. اگر بخواهیم از مشهد به تهران برویم، باید بدانیم آیا هزینه سفر را داریم یا نه؟ آیا وسیله‌مان توان رسیدن دارد یا خیر؟ نمی‌شود بی‌برنامه حرکت کرد و گفت: «حالا می‌روم، در مسیر درست می‌شود.» شاید کسی که قرار است کمک‌مان کند، در دسترس نباشد، یا خودش توان نداشته باشد. باید بدانیم مسئولیت کارمان بر عهده خود ماست.

حرکت باید همراه با تفکر و اندیشه باشد تا بدانیم مسیر درست است یا نه؛ وگرنه حرکت بدون تفکر، می‌تواند اشتباه و حتی جبران‌ناپذیر باشد.

خدا را شکر که در مسیر کنگره، همه وادی‌ها پله‌های ورودی برای وادی بعدی هستند. اگر منِ مسافر، چه در سفر اول و چه در سفر دوم، این وادی‌ها را از فعل به عمل دربیاورم و آن‌ها را کاربردی کنم، قطعاً به اقیانوس رحمت و آرامش می‌رسم. اما اگر مانند آبی باشم که در بی‌راهه‌ها روان شود، قطعاً سرانجامی جز گنداب ندارد و حال مرا خراب خواهد کرد.

خدا را شکر که در این جمع عاشقانه حضور دارم، خدا را شاکرم که لیاقت خدمت به هم‌نوع را به من عطا کرد، و از اینکه در میان شما هستم بسیار خوشحالم. ممنون که به صحبت‌های من گوش دادید.

مرزبان خبری: مسافر علی‌اصغر
عکاس: مسافرین صابر ل11، مجتبی ل16
تایپ: مسافرین علی ل18، امیر ل1
صوت: مسافر مهرداد ل18
تنظیم و ارسال: مسافر احمد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .