جلسه سوم از دوره اول سری کارگاه آموزشی خصوصی همسفران آقا نمایندگی خواجو، با استادی؛ راهنمای محترم همسفر محمود، نگهبانی؛ همسفر مهدی و دبیری؛ همسفر علیرضا با دستور جلسه: "وادی هشتم، با حرکت راه نمایان میشود" شنبه ۱۹ مهرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز بهکار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محمود هستم یک همسفر.
با خود بیندیشیم؛ پیمانی که با پروردگار بستهایم، برای چیست؟
ما از خاک برخاستهایم و مأموریم تا در مسیر آفرینش، به سوی جایگاهی که برایمان مقدر شده حرکت کنیم، در سکون هیچ چیز شکل نمیگیرد؛ همه چیز در بستر حرکت معنا مییابد، ساختارها، موجودات و حتی اندیشهها، در جریان حرکت پدیدار میشوند. در این مسیر، تفکر نقش معمار را دارد؛ زبان نیز سخنگو و جهتدهندهی این حرکت است، اگر به آموزشها و نوشتههای استادان، بهویژه آقای مهندس بنگریم، پیامهایی که در کتاب60 درجه زیر صفر یا عشق آمده، کلماتی که شور و هیجانی معنوی در خود دارند، همین واژهها هستند که بر دل مینشینند و ما را استوار نگاه میدارند.
در وادی هشتم آمده است: «با حرکت، راه نمایان میشود.»
آقای مهندس میفرمایند: تمام خلقت بر پایهی امواج بنا شده است. امواج، متراکم شدند و هستی پدید آمد؛ جهان چیزی جز تداوم و تعامل همین امواج نیست، این امواج فرود میآیند و «آنچه برداشتنی باشد، با خود به امانت میبرند».
اما این «برداشتنی» چیست؟ این «امانت» کدام است؟
در کلامالله نیز آمده است که خداوند امانت خود را بر آسمانها، زمین و کوهها عرضه کرد اما آنان از پذیرش آن سرباز زدند. تنها انسان بود که گفت: «من آن را میپذیرم.» و در ادامه آمده است که انسان «ظالم» و «جاهل» بود؛ یعنی هم به خویش ستم کرد و هم نادان بود.
اما چرا چنین صفتی برای انسان آمده است؟
زیرا در مسیر زندگی، دچار غفلت میشود؛ فراموش میکند برای چه آمده و چه مسئولیتی بر دوش دارد، خداوند هستی را بنا کرد و نشانههایی آشکار در آن نهاد؛ همچون تابلویی که پیام بر آن نوشته شده است. اما انسانِ سرگرم ظواهر دنیا، از خواندن آن پیام غافل ماند.
زندگیِ ما، در مقیاس خلقت، تنها چشم بر همزدن است. پس باید بیندیشیم که در این فرصت کوتاه، چه وظیفهای داریم؟ چگونه میتوانیم «برداشتنی» شویم و آن امانت را پاس داریم؟ اگر بهدرستی معنای حضور خود را دریابیم، بسیاری از دغدغهها و سردرگمیها از میان خواهد رفت.
آیا هدف زندگی، تنها کار کردن و خوردن و گذراندن روزهاست؟
آیا آمدهایم تا صبح به کار رویم، درآمدی کسب کنیم و چرخهای بیپایان از تلاش و خستگی را تکرار کنیم؟ قطعاً نه! خداوند ما را برای هدفی والاتر آفریده است. نارضایتی درونی انسان از زندگی، همان نشانهی دوری از مسئولیت واقعی اوست.
«آنچه برداشتنی است»، همان بار علمی و معنوی انسان است، نه مال و ثروت، نه خانه و نه دارایی، هیچکدام با ما نمیآید؛ تنها دانایی، محبت، گذشت و رشد درونی است که ماندگار میشود. آقای مهندس بارها بر اهمیت آموزش تأکید کردهاند؛ زیرا تنها دانایی است که انسان را از غفلت نجات میدهد.
کنگره، فرصتی است تا تلنگری به خود بزنیم، تا بدانیم برای چه آمدهایم و مسیر خود را گم نکنیم، چه اندوهبار است اگر روزی برسد که هنگام رفتن، در کولهبار خود هیچ نداشته باشیم؛ نه محبت، نه گذشت، نه تجربهی معنوی.
خداوند «حکیم» و «خبیر» است؛ یعنی کار بیهوده انجام نمیدهد. هیچ دانهی برف و هیچ اثر انگشتی در جهان تکراری نیست، پس هر انسان نیز رسالتی ویژه دارد. باید مسئولیت خود را بیابیم و آن را به انجام رسانیم.
اگر انسان، جرقهای از دیوانگی عشق نداشت، هرگز بار امانت را بر دوش نمیگرفت. شاید همین عشق است که ما را وا میدارد تا در مسیر خدمت و یادگیری گام برداریم.
در این وادی، از «مثلث حرکت» سخن گفته میشود که شامل سه ضلع است: حرکت، هدف و مسیر.
تا زمانی که خواستهمان روشن نباشد، به مقصد نخواهیم رسید، خواسته مانند چکی است که باید در آن مبلغ و مقصد مشخص باشد؛ چک سفید امضا، هر چند از معتبرترین فرد هم باشد، در بانک نقد نمیشود.
همچنین مثلث دیگری وجود دارد به نام مثلث رحمت که شامل سه بخش است:
۱. فرمانبرداری از پروردگار و مربی
۲. امید به رحمت الهی
۳. استفاده از بهترینها در مسیر
اگر این سه اصل را در زندگی بهکار گیریم، رحمت الهی شامل حال ما خواهد شد و حرکتمان جهت مییابد، اکنون که در مسیر آموزش و رشد قرار گرفتهایم، شکرگزار باشیم و بکوشیم تا مسئولیت خود را بشناسیم و از سردرگمی رهایی یابیم.

تایپ و عکس: همسفر فرزاد
تنظیم و ارسال: گروه سایت
نمایندگی خواجو
- تعداد بازدید از این مطلب :
372