English Version
This Site Is Available In English

در پشت تمام حرکتها در کنگره 60 تفکری عمیق نهفته است

در پشت تمام حرکتها در کنگره 60 تفکری عمیق نهفته است

هفتمین جلسه از دوره چهل و ششم کارگاههای آموزش عمومی خصوصی کنگره ۶۰، ویژه مسافران و همسفران با دستور جلسه " وادی هشتم، با حرکت راه نمایان می شود"  با استادی پهلوان محترم مسافرابولفضل،  نگهبانی مسافرمحترم عباس و دبیری مسافر محترم رسول، روز شنبه 19/۰۷/۱۴۰۴ راس ساعت 16:30 آغاز بکارنمود.
سخنان استاد
در ابتدا جا دارد که خدای خودم را شاکر باشم که یک بار دیگر به من فرصت داد تا در این جایگاه قرار بگیرم.
از گروه مرزبانی و ایجنت محترم شعبه نیز تشکر می کنم که این شرایط را فراهم کرده اند. در مورد دستور جلسه؛ که بعد از پشت سر گذاشتن هفت وادی مطرح می شود، وادی عملیاتی است، دیگر از حرف زدن و فکر کردن عبور کرده ایم و موقع عمل کردن است.
این حرکت با حرکت هایی که من در گذشته انجام داده ام تفاوت هایی دارد، در پشت این حرکت یک تفکر است، بعد یک تصمیم و پیمان دارد که من تصمیم می گیرم که حرکت من دیگر در جهت نیرو های منفی نباشد، در جهت خواسته های منفی نباشد و حرکت من به سوی ارزشها ومسیر الاهی باشد.

این موضوع  بسیار مهم و حائز اهمیت است،  که انسان به این نتیجه می رسد، بعد از پشت سر گذاشتن تاریکی ها و حرکت در مسیر ضد ارزش ها اکنون به کنگره رسیده ام و خیلی از مسائل برای من باز شده است، آگاهی این را گرفته ام  که انسان می تواند به واسطه،  قدرت انتخابی که دارد تصمیم بگیرد که در ادامه سمت و سوی حرکت او به سمت نیرو های الاهی باشد ویا نیرو های شیطانی؟ در ابتدا من باید تشخیص بدهم؛  چون در این زمان نیروهای منفی در وجود من شروع به القا می کنند که مسیر گذشته راه درست تری بوده است و در واقع همان در سبز باغ بهشت را به من نشان می دهند، به نظر من یکی از روش های تشخیص راه درست از غلط این است؛ که راه غلط در ابتدا بسیار آسان است و زود به نتیجه خواهد رسید برای مثال شما می توانی با دروغ و کلک  به راحتی  پول به دست بیاورید؛اما صراط مستقیم اینگونه نیست زمان بر، و بسیارسخت  می باشد در اول مسیر باید خودت را ثابت کنی، ایمان خود را ثابت کنی، صداقت داشته باشی، صبح زود بیدار شوی، به موقع دارو بخوری ، استخر بروی و...! خیلی هم دشوار و سخت است اما در ادامه اتفاقاتی خواهد افتاد که بهشت واقعی را به شما نشان خواهند داد، کسانی هستند که این مسیر را طی نموده اند تجربه کرده اند، می توانید سوال کنید و ببینید.

در بخش دوم جلسه، تولد یک سال رهایی علی عزیز را داریم علی هم مانند اکثر مصرف کننده ها، با حالی خراب و خسته وارد کنگره و لژیون شد، با این توضیح که علی روزانه 9 گرم شیره خوراکی مصرف داشت، اما  با گوش به فرمان بودن  در مسیر قرار گرفت و با حرکت کردن راه برای او هموار و نمایان شد، به طوری که بعد از رهایی خدمتگزار شعبه شد و در حال حاضر در قسمت او تی خدمت گزار می باشد

اعلام سفر مسافر:

 آخرین آنتی ایکس مصرفی شیره خوراکی روش درمان دی اس تی  داروی درمان او تی به مدت 11ماه  زیر نظر استاد عزیزم آقا ابولفضل  سفر کردم 

آرزوی مسافر:آرزو می کنم تمام سفر اولی ها  به درمان برسند و این جایگاه رو تجربه کنند

 

سخنان مسافر
خداوند را شاکر و سپاسگزارم که این جایگاه عظیم و شیرین را تجربه می کنم. انرژی بسیار بالایی دارم امیدوارم که همه عزیزان سفر اولی این جایگاه را تجربه کنند.
در وصف حال الانم، هیچ جمله ای را نمی توانم بیان کنم؛ اما خاطره ای از زمان اواخر زندگیم درتاریکی برای شما می گویم. چون مصرفم خیلی زیاد شده بود، و از طرفی کارم هم بسیار سنگین بود، خسته که می شدم می گفتم؛ حتما از خماری است وهمین دلیل باعث شد که مصرفم روبه افزایش رفت، بسیار خسته شده بودم علیرغم اینکه دوست داشتم پدری قوی و استوار نشان دهم، و ثابت کنم که هنوز سرپا هستم، اما خوب می دانستم که تمام این ها تظاهر بود و داشتم از داخل متلاشی می شدم؛ جالب اینجا بود که مشکل را خودم می دانستم ولی راه حلی نداشتم.
حس می کردم که اگر با همین فرمان پیش بروم شاید تا سال دیگر اصلا نباشم، ولی همیشه در ذهنم این بود که روزی رها خواهم شد؛ روزی از اعماق سیاهی خارج می شوم، چرایی و چگونگی آن را نمی دانستم ولی یقین داشتم اتفاق خواهد افتاد تا اینکه؛ روزی از روزها پیام کنگره را شنیدم، باحال نذار و خراب وارد شدم، اما تا 2ماه اول نمی دانستم اینجا کجاست؟ چه اتفاقی قرار است برای من بیافتد؟ تنها کاری که انجام دادم خودم را به دست این چشمه جوشان و رود خروشان سپردم و بابت این اعتماد از خدای خودم بسیار سپاسگزارم هرروز نزدیکی های غروب که می شد غصه فردا را داشتم، اما امروز روز فقط منتظرم؛ که غروب شود و به خانه بروم تا درکنار خانواده باشم و از این سلامتی و حال خوشی که دارم لذت ببرم.

سخنان راهنمای همسفر
سلام دوستان فاطمه هستم همسفر: خداوند را شاکر وسپاسگزارم که توفیقی حاصل شد تا در این زمان در جشن تولد یکی  دیگرازمسافران حضور داشته باشم. قطعا این جابجایی مکانی که برای ما اتفاق افتاد؛ سر آغاز رشد و ارتقاء ما بود، و من راهنما وسیله ای بودم که به لطف خداوند دراین مسیردر کنار هم حرکت کنیم و راه درست را پیدا کنیم.
قدردانی در کنگره به این صورت است که بمانیم وخدمت کنیم، حتما تمام شما خدمت گزاران در کنگره به این نتیجه رسیده اید، که در حال خدمت کردن هستید.
از خانوم لیلای عزیز تشکر می کنم که این راه را انتخاب کرده اند و مشغول خدمت هستند. ایشان با سیر و سفری که در اعماق داشتند؛ توانستند این جایگاه را برای خودشان رقم بزنند، و با آموزشهایی که فرا گرفتند مهارت ها را در خودشون تقویت کردند تا بتواند هر لحظه با کنگره هماهنگ باشند.
تبریک عرض می کنم این تولد زیبا را، به راهنمای مسافر، همسفر مسافرو فرزندان عزیزش و تمامی اعضاء نمایندگی وحید.

سخنان همسفر
سلام دوستان لیلا هستم همسفر:
در ابتدای کلام، از خداوند بزرگ شاکر و سپاس گزارم که توفیق قرار گرفتن دراین جایگاه را تجربه می کنم.
از آقای مهندس و خانواده محترمشان، بسیار سپاس گزارم که این بستر امن و مطمئن را برای ما فراهم کردند.
از راهنمای خودم خانوم فاطمه عزیز تشکر می کنم، یک تشکر ویژه از مسافرم دارم که باعث ورود من به کنگره شدند تا بتوانم، این مسیر حیات بخش و روحانی را تجربه کنم.
1ماه بعد از ورود مسافرم، وارد کنگره شدم ولی تفکرم این بود وهمیشه می گفتم: وقتی مسافرم در حال سفر است هیچ احتیاجی به ورودم نیست و این از منیت بالای من بود، اما راهنمای تازه واردین خانوم مریم عزیز جمله ای گفتند که بسیار تاثیرعمیقی  درمن داشت و آن جمله این بود: ترازو باید دو کفه آن باهم میزان باشد تا در زندگی به درک متقابل برسید.
سپس لژیون انتخاب کردم و وارد سفر شدم که از این بابت بسیار خوشحال و مسرورم از همه شما عزیزان که در این جشن کنار ما بودید ممنون و متشکرم.

تایپ تنظیم و ارسال :مسافر علیرضا و محسن

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .