English Version
This Site Is Available In English

راه، در دل تاریکی پدیدار می‌شود

راه، در دل تاریکی پدیدار می‌شود

سلام دوستان الهام هستم یک همسفر

با خواندن وادی هشتم در ابتدا این سؤال را از خودم می‌پرسم که آیا تاکنون تجربه‌ای داشته‌ام که با نشستن و فکر کردن، مشکلم حل نشده باشد اما وقتی وارد عمل شدم، کم‌کم مسیر برایم روشن شده باشد؟ وقتی وارد عمل شدم چه چیزهایی در مسیر برای من آشکار شد که پیش از حرکت حتی به ذهنم هم نمی‌رسید؟

بارها در زندگی‌ام پیش آمده است که ساعت‌ها، روزها و حتی سال‌ها فقط به تغییر فکر کرده‌ام بی‌آنکه گامی بردارم؛ در همان نقطه با ترس‌ها و تردیدهایم مانده‌ام و به این امیدی خام دل بسته بودم که شاید روزی شرایط خودبه‌خود عوض شود؛ اما وادی هشتم مانند آینه‌ای به من نشان داد تا زمانی‌که در سکون بمانم هیچ مسیری برایم روشن نخواهد شد. گاهی یک تصمیم کوچک و یک قدم کوچک می‌تواند دریچه‌ای تازه باز کند.

استاد امین دژاکام در سی‌دی «گذرگاه» توضیح می‌دهند که گذرگاه‌ها علاوه بر سختی، پیامی که شامل تغییر و آموزش است نیز برای ما دارند. زمانی‌که در زندگی با بحران‌ها و مشکلات روبه‌رو می‌شویم درواقع در یک گذرگاه قرار‌گرفته‌ایم؛ اگر از آن عبور کنیم نیرویی تازه در درون ما شکل می‌گیرد و آگاهی‌مان افزایش می‌یابد؛ اما اگر مقاومت کرده یا سکون را انتخاب کنیم، نه‌تنها درجا می‌زنیم؛ بلکه ممکن است دوباره به عقب بازگردیم.

در گذرگاه‌هایی که تاکنون در آن‌ها قرار گرفته‌ام هرگز تصور نمی‌کردم  که توان عبور از آن‌ها را داشته باشم. در آن روزها بیشتر از هر زمان دیگری حس می‌کردم در جاده‌ای ایستاده‌ام که هیچ نوری در انتهای آن دیده نمی‌شود و ترس، درد و ناامیدی همچون دیواری مقابلم قد علم کرده بودند. اگر همان‌جا می‌ایستادم و تسلیم سختی‌ها می‌شدم هیچ مسیری برایم روشن نمی‌شد؛ اما قدم برداشتم و مراحل را هرچند سخت و طاقت‌فرسا، یکی‌یکی طی کردم و هر قدمی که برمی‌داشتم همچون چراغی بود که بخشی از مسیر را برایم روشن می‌کرد. بدون عبور از آن گذرگاه‌ها رشد و تجربه‌ای که امروز دارم به دست نمی‌آمد. آن گذرگاه‌ها مرا قوی‌تر، صبورتر و آگاه‌تر کردند و به من آموختند که هیچ بن‌بستی در جهان وجود ندارد. هر راهی هرچقدر هم تاریک، اگر در آن حرکت کنیم سرانجام به روشنایی می‌رسد.

برای رسیدن باید هدف مشخصی داشته باشیم و اطلاعات لازم را جمع‌آوری کنیم تا همچون آهویی که برای رسیدن به علف سبز تلاش می‌کند، مسیر اصلی را گم نکنیم. همچنین باید بدانیم حرکت در مسیر درست و اخلاقی، نیازمند تعهد به جبران خسارت‌های گذشته است؛ جبران از خود، خانواده و جامعه.

امروز وادی هشتم برای من تنها یک آموزش نوشتاری نیست؛ بلکه تجربه‌ای عینی و زنده است؛ تجربه‌ای که در عمق جانم حک شده است. اکنون باور دارم که در هر شرایطی، از جمله اعتیاد، بیماری و مشکلات زندگی باید حرکت کرد. راه، در دل تاریکی‌ها پدیدار می‌شود و گذرگاه‌ها هرچقدر سخت، پلی به‌سوی روشنایی هستند.

هرکدام از ما برای رسیدن به هدف خود باید مهره‌ها را با تفکر و در مسیر درست جابه‌جا کنیم، یعنی در مسیر ارزش‌ها حرکت کنیم؛ زیرا اگر مهره‌ها در جای خود ثابت بمانند هیچ بازی و هیچ نتیجه‌ای شکل نمی‌گیرد؛ حتی اگر بهترین استراتژی ذهنی را داشته باشیم تا زمانی‌که حرکت نکنیم، قدم برنداریم و عملی انجام ندهیم، هیچ اتفاقی رخ نخواهد داد. در نهایت باید به یاد داشته باشیم که حرکت بی‌هدف، می‌تواند انرژی و سرمایه‌ ما را هدر دهد؛ اما حرکت هدفمند، سرمایه‌ساز است. زمانی‌که با هدفی روشن و با توکل به خداوند حرکت کنیم حتی اگر راه تاریک و ناشناخته باشد، در مسیر، جلوه‌های نور یکی‌یکی آشکار می‌شوند.

سلام دوستان فاطمه هستم یک همسفر

یکی از زیباترین و پربارترین منابع آموزشی کنگره‌۶۰، کتاب «عشق؛ چهارده وادی برای رسیدن به خود» است. در این کتاب، چهارده وادی همچون گنج‌هایی گران‌بها در دل آن نهفته‌اند و یکی از زیباترین این گنج‌ها وادی هشتم است؛ «با حرکت راه نمایان می‌شود».

برای قدم‌گذاشتن در این وادی ابتدا باید وادی اول تا هفتم را توشه‌ راه خود قرار داده باشیم. همان‌طور که از عنوان آن برمی‌آید این وادی به حرکت کردن و در نتیجه‌ آن به نمایان شدن راه اشاره دارد؛ زیرا در سکون هیچ زایشی وجود ندارد و همه‌چیز در بستر حرکت شکل می‌گیرد؛ در پی آن ساختارها پدیدار، موجودات خلق می‌شوند و سفر در حلقه‌های آفرینش آغاز و ادامه پیدا می‌کند. برای حرکت کردن، نخست باید تفکر کرد و به‌دست آوردن اطلاعات کافی و آگاهی از مسیر راه نیز از مسائلی است که باید به آن توجه ویژه داشت. همچنین باید زمان را نیز در نظر گرفت؛ زیرا برخی اهداف و خواسته‌ها تنها در طول زمان به ثمر می‌رسند و نیازمند صبر و پایداری‌ هستند.

همیشه برای حرکت، دو مسیر متفاوت پیش روی انسان قرار دارد: یکی راه ارزش‌ها، عشق، محبت، دوستی و صداقت و دیگری راه ضد ‌ارزش‌ها، فسق و فجور و انسان به‌واسطه‌ اختیاری که از جانب خداوند دارد، خود می‌تواند مسیر را انتخاب کند؛ اما نباید فراموش کرد که شیطان نیز طبق فرمانی که دارد همواره در کمین است و به زیباترین و فریبنده‌ترین شکل ظاهر می‌شود در حالی‌که باطنی تاریک و وحشت‌انگیز دارد تا انسان را از مسیر ارزش‌ها دور کند.

وادی هشتم به انسان نوید می‌دهد: نترس! پروا مکن! و حرکت کن؛ زیرا «با حرکت راه نمایان می‌شود». برای این حرکت، چند نکته‌ مهم وجود دارد:
۱) فرد باید هدف و خواسته‌ خود را به‌روشنی مشخص کند.
۲) باید با تمام وجود برای رسیدن به آن هدف تلاش کرده و روی آن متمرکز شود، همانند تشنه‌ای که به دنبال آب می‌گردد.
۳) در این مسیر، دو راه ارزشی و ضد ‌ارزشی وجود دارد که انسان بر اساس خردمندی یا نادانی خود یکی را انتخاب می‌کند.

اما اگر هدف رسیدن به سلامتی، عشق، صلح و آرامش باشد؛ نخست باید حساب خود را تسویه و به صفر نزدیک کند؛ یعنی از خود، خانواده و جامعه جبران خسارت نماید که این امر تنها با اجرای پیمان وادی هشتم امکان‌پذیر است.

من به‌عنوان یک همسفر که با تخریب‌ها و ضد‌ارزش‌های فراوان وارد کنگره‌۶۰ شدم، در زمان تعیین‌شده و با کسب اجازه از راهنما یا مراتب بالاتر، این فرصت را می‌یابم که با بستن پیمان و اجرای وادی هشتم، با خدای خود عهد ببندم؛ عهدی برای بازگشت از ضد ‌ارزش‌ها و جبران خسارت‌هایی که سالیان سال به خود، خانواده و جامعه وارد کرده‌ام. این جبران نه تنها با وارد نکردن خسارات جدید، بلکه با انجام کارهای ارزشی و خدمت بلاعوض به مخلوقات الهی انجام می‌گیرد. در ادامه هر خواسته‌ معقولی که دارم از قدرت مطلق درخواست می‌کنم؛ زیرا پیمان وادی هشتم حرکتی عظیم و سرشار از معنا است. در این مسیر، انسان به درون خود فرو می‌رود، تاریکی‌ها و ضد ‌ارزش‌های خود را می‌بیند، یکی‌یکی بیرون می‌کشد و سپس در محضر قدرت مطلق حاضر می‌شود و از او طلب بخشش می‌کند تا شاید مورد عنایت و لطف الهی قرار گیرد.

وادی هشتم یادآور این حقیقت است که هیچ تغییری در سکون رخ نمی‌دهد. تنها با حرکت، مسیر روشن می‌شود و انسان می‌تواند به‌سوی رهایی و آرامش گام بردارد.

سلام دوستان زهرا هستم همسفر

به‌راستی که این چهارده وادی عشق، با جان و قلب من چه کرد؟ کتابی که از نخستین صفحه تا واپسین سطرش، با نظمی زیبا در کنار هم چیده شده‌اند تا قلب مرده و جان بی‌جان مرا احیا کنند. از وادی اول تا وادی هفتم آموختم که چگونه با تفکر، از کینه‌، خشم‌ و باورهای غلط درون خود فاصله بگیرم و ذره‌ذره خود را تصفیه و پالایش کنم؛ یاد گرفتم که انسان در سختی‌ها و دشواری‌ها رشد می‌کند و با عبور از هر مرحله اگر در صراط مستقیم و رو به سوی نور باشد به منبع اصلی نور، نزدیک‌تر خواهد شد.

وادی هشتم من را به حرکت و برداشتن قدم‌هایی محکم در مسیر زندگی‌ام دعوت می‌کند. این وادی به من آموخت که با ایمان به خداوند از ترس‌هایم عبور کنم و در حرکت خود پروایی نداشته باشم؛ همچنین دانستم که در مسیر حرکت به‌ سوی ارزش‌ها، باید جبران خسارت کنم؛ ابتدا از خودم و سپس از هر کسی یا هر چیزی که در گذشته به او آسیب رسانده‌ام.

در باورم نمی‌گنجید که روزی بتوانم از زندگی با هر آنچه در مسیر آن قرار می‌گیرد، لذت ببرم و در لحظه‌های سختی با آرامش، صبوری و توکل به خدای مهربانم به بهترین شکل عمل کنم اما وادی هشتم این باور را در من زنده کرد. از این وادی آموختم که برای هدفی مشخص، هیچ‌گاه از تلاش و حرکت دست نکشم و در تمام طول مسیر، تسلیم خواست خداوند باشم. گاه ممکن است با شکست روبه‌رو شوم اما نباید، ناامید و یا تسلیم نیروهای بازدارنده شوم و باید با اراده‌ای قوی‌تر از پیش ادامه دهم؛ زیرا وقتی مسیر درست باشد، روزنه‌های نور یکی پس از دیگری آشکار می‌شوند و هر چه پیش‌تر بروم، راه برایم روشن‌ و آشکارتر خواهد شد. وادی هشتم به من می‌آموزد که تنها در حرکت است که راه پدیدار می‌شود و ایمان و توکل بر خدا، چراغی است که مسیر تاریک زندگی را به روشنایی بدل می‌سازد.

سلام دوستان مرضیه هستم یک همسفر

وادی هشتم مانند سایر وادی‌ها، یکی از زیباترین و پرکاربردترین قوانین هستی است و زندگی را به ما آموزش می‌دهد. عنوان وادی بیان می‌کند که «با حرکت راه نمایان می‌شود». یکی از عناوین نیروهای منفی یا شیطانی، نیروی بازدارنده است؛ یعنی نیرویی که سعی می‌کند به اشکال مختلف ما را از حرکت باز دارد.

همه‌چیز در حرکت شکل می‌گیرد؛ سپس ساختارها پدیدار و موجودات خلق می‌شوند. انسان در طول زندگی و حیات خویش دائماً در حال حرکت است و هیچ نقطه‌ای وجود ندارد که انسان بگوید: مسیر زندگی‌ام تمام شده است. کسی‌ که حرکت می‌کند، در حال صعود، بهتر شدن و تغییر کردن است و در‌نهایت در یک لحظه، تبدیل و ترخیص خواهد شد؛ اما اگر توقف کند و بایستد به دنبال آن سقوط خواهد کرد. سکون، بدون سقوط وجود ندارد؛ پس لازمه‌ صعود، تلاش و حرکت است. در کتاب «عبور از منطقه۶۰ درجه زیر صفر» بیان شده که «سفر هزار فرسنگی با اولین قدم آغاز می‌شود»؛ یعنی هنگامی‌که حرکت می‌کنیم و اولین قدم را برمی‌داریم، ذره‌ذره با مسیر آشنا می‌شویم. ما می‌توانیم با قرار گرفتن در مسیر صراط مستقیم و پیدا کردن راه درست، مسیر زندگی‌ خود را تغییر دهیم.

بخش دیگر وادی، بستن پیمان است؛ پیمان، خواسته‌ درونی ما برای تغییر است و با بستن پیمان، حرکت در صورپنهان سرعت می‌گیرد و مسیر برای تزکیه و پالایش هموارتر می‌شود. درنهایت وادی‌ها قوانینی هستند که در زندگی ما جاری‌اند و ما می‌توانیم با یادگیری و اجرای آن‌ها زندگی بهتری داشته باشیم.

سلام دوستان الهه هستم همسفر

وادی هشتم به من می‌گوید: علاوه بر استفاده از نیروی عقل و تفکر، باید تصاویر ذهنی خود را از قوه به فعل در بیاورم. از این وادی آموختم وقتی در مسیر، درست حرکت کنم؛ مطمئناً راه درست برایم نمایان می‌شود و من را به اهداف حقیقی می‌رساند؛ همچنین یاد گرفتم که آزاداندیش باشم و با تفکر حرکت کنم؛ چراکه از سکون و بی‌حرکتی زایشی به وجود نمی‌آید. به قول شکسپیر: بودن یا نبودن، مسئله این است؛ آیا شایسته‌تر آن است که به تیر و تازیانه‌ تقدیر جفا‌پیشه تن دهیم یا این‌که ساز و برگ نبرد برداشته و به جنگ مشکلات فراوان برویم تا آن دشواری‌ها را از میان برداریم؟

یکی از خصوصیات مهم انسان، اختیار است و این‌که در مسیر بر سر دو راهی قرار ‌می‌گیرد؛ آن‌گاه هرچه داناتر باشد، الهام و القا در جهت صراط‌ مستقیم و تقوا در او تقویت می‌شود و بالعکس.

برای حرکت و رسیدن به مقصد، سه پارامتر را باید مد نظر داشته باشم؛
۱) باید خواسته و هدف مشخص شود؛ مثلاً بگویم آیا من می‌خواهم در کنگره خدمت کنم؟
۲) با تمام وجود بخواهم که به خواسته‌ خود برسم و در این راه تلاش کنم.
۳) در مسیر حرکت، گاهی با چندین راه برخورد می‌کنم و در این‌جا دانایی به کمک من می‌آید تا بتوانم بهترین مسیر را برای رسیدن به مقصد انتخاب کنم.

«لَیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى» انسان چیزی نیست، جز تلاش و کوشش خودش. دانش، چراغی است که راه ما را روشن می‌سازد تا بدانیم موفقیت و رهایی از سختی‌ها در گرو سعی و عمل است نه در آرزوهای بی‌پایه. این آیه به ما می‌آموزد که عدالت خداوند بر پایه‌ تلاش و کوشش استوار است و هر دانه‌ای که می‌کاریم، همان را برداشت خواهیم کرد؛ بنابراین اگر به دنبال تغییر، رشد و آرامش حقیقی هستیم، باید همت بلند کنیم و قدم‌های خود را در راه درست برداریم؛ چراکه مزد انسان به اندازه‌ سعی و مجاهدت او است.

و در آخر، برای رسیدن به صلح و آرامش که هدف همه‌ انسان‌هاست، باید حتماً جبران خسارت کنیم. جبران خسارت یعنی بازسازی گذشته‌ از‌دست‌رفته؛ ابتدا جبران خسارت از خود با اصلاح رفتار و یادگیری درست، سپس از خانواده با صداقت، احترام و محبت و در نهایت از جامعه با خدمت و رعایت قوانین انجام می‎شود. این مسیر، با صبر، عمل مداوم و ایمان به خداوند، اعتماد و آرامش را به زندگی ما بازمی‌گرداند.

رابط خبری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون هفتم)
عکس: همسفر شقایق رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون پنجم)
ویرایش: همسفر عالیه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون هفدهم) دبیر اول سایت
ارسال: همسفر پگاه رهجوی راهنما همسفر شهین (لژیون دهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شیخ‌بهایی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .