جلسه نهم از دوره سی و چهارم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره۶۰ ، ویژه مسافران و همسفران نمایندگی خواجو با استادی؛ راهنمای محترم مسافر روحالله، نگهبانی؛ مسافر حسن و دبیری؛ مسافر محمد با دستور جلسه: "نظم، انضباط و احترام در کنگره" در روز پنجشنبه مورخ17 مهرماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۶ آغاز بهکار نمود.

خلاصه سخنان استاد محترم:
سلام دوستان روح الله هستم یک مسافر.
خداوند را شاکر و سپاسگزارم که یکمرتبه دیگر اجازه حضور در این مکان را برای من صادر نمود تا به خودم خدمت کنم، از آقای مهندس، خانواده محترمشان و راهنمای بسیار خوبم صمیمانه تشکر مینمایم که بودنم در این مکان و این نقطه را، مدیون لطف این عزیزان هستم.
.jpg)
دستور جلسه اول: (نظم، انظباط و احترام در کنگره)
آقای مهندس در اینباره داستانی را نقل میکنند که؛
هیتلر با تکیه بر نظم و انضباط شدید ارتش خود، به موفقیتهای بزرگی دست یافت، اما هدف نادرست او، سبب شکست نهایی شد.
در مقابل، کنگره ۶۰، با تکیه بر همین ساختار (نظم، انضباط و احترام متقابل) با قدرتی فزاینده، قلههای رهایی و موفقیت را فتح میکند. این امر نشان میدهد که نظم و دیسیپلین، شاه کلید اصلی هر ساختارِ، پایداری است. ما موظف هستیم همین فرمول را در مقیاس کوچکتر شخصی خود پیاده کنیم، تا به «حال خوش» و موفقیت برسیم.
مدتی ذهنم را مطلبی مشغول نموده بود که محدودیت اختیارات مسافران در سفر اول و دوم (مانند ناتوانی در کنترل خواب یا مشارکت در بخشش) چه موضوعی میتواند باشد. پس از بررسیها و مشورت با دیدهبان محترم آقای زرکش به این نتیجه رسیدم که پاسخ در مفهوم «شرک» نهفته شده است.
هرگونه سرپیچی از فرمان الهی یا دستورات راهنما (نقض فرمان) تلقی میشود و مسافر را به سمت شرک سوق میدهد. این مشرک شدن باعث سلب اختیار از فرد و تسلیم شدن او به نیروهای منفی (ضد ارزشها) میباشد.
با استناد به داستان حضرت ابراهیم(ع) مشخص شد که؛ بتپرستی صرفاً مربوط به گذشته نیست؛ بتها همان متعلقاتی هستند، که ما آنها را بیشتر از خداوند و قوانین الهی دوست داریم (مانند مال دنیا، فرزند و…). مسافر سفر اول باید بتهای درون خود را یکییکی بشکند. سختیها و مشکلات این مسیر، مانند هیزمهایی هستند که با ایمان و استقامت (گلستان شدن آتش)، نفس نار (نیمهسوخته) فرد را به نفس نور، تبدیل میکنند و او را از شکل خارج میسازند و باعث تغییر میگردد.
برای رسیدن به حال خوش و اختیار کامل، باید از هر آنچه که بر کنگره و خداوند اولویت دارد، بپرهیزید و قدردان باشید.
.jpg)
دستور جلسه دوم : تولد یکسال رهایی مسافر امیرمحمد.
ابتدا به مسافر امیر، همسفر و همسفران کوچکش و همچنین راهنمای گروه خانواده تبریک عرض مینمایم.
امیر، الگویی قدرتمند برای تمام مسافران سفر اول است که سختیهای درمان را به تصویر میکشد: امیر در سختترین شرایط سفر اول، از جمله از دست دادن پدر و طلاق همسر، دست از سفر برنداشت و با قدرت به راه خود ادامه داد.
او توانست با قدرت در لژیون سردار مشارکت کرده و فرزندان خردسالش را به مقام دنوری برساند و اخیراً نیز اجازه پهلوانی برای خودش از جناب آقای مهندس کسب کند. این موفقیتها نشان داد که با استقامت و عمل به اصول کنگره، میتوان، بر بزرگترین بحرانهای زندگی غلبه کرد و جایگاههای والای رهایی را تجربه نمود. در انتها برای او بهترینها را آرزومند هستم و امیدوارم در تمامی مراحل زندگی و جایگاههای خدمتی در کنگر۶۰ موفق و پیروز باشد.
از اینکه به صحبت های من توجه نمودید صمیمانه تشکر مینمایم.
اعلام سفر مسافر امیر محمد:
آنتیایکس؛ هروئین و شیشه.
مدت سفر؛ 11 ماه و 18 روز.
روش درمان؛ D.S.T همراه با داروی OT.
مدت رهایی؛ 2 سال و 1 ماه.
نام راهنما؛ آقا روحالله تیموری.
در ادامه سفر وایت داشتم:
مدت سفر؛ 10 ماه و 20روز.
مدت رهایی؛ 2 سال.
نام راهنما: آقا امیرحسین ساسانی.
ورزش در کنگره؛ والیبال.
آرزوی مسافر امیر محمد:
امیدوارم بتوانم پدر خوبی برای فرزندانم باشم و تا آخر عمر در کنار راهنمای خوبم آقا روحالله، خدمتگزار کنگره ۶۰ بمانم.
آرزوی همسفر آرزو:
امیدوارم یک همسر همراه و همدل از اهالی کنگره ۶۰ نصیب مسافرم شود.
سخنان مسافر امیرمحمد:
سلام دوستان امیر محمد هستم یک مسافر.
شاکر و سپاسگزار خداوند هستم بابت تمام نعمتهایی که به من داده مخصوصاً نعمت کنگره ۶۰، از آقای مهندس، خانواده محترمشان و تمامی خدمتگزاران کنگره به ویژه دو راهنمای گرامیام آقا روح الله و آقا امیرحسین ساسانی تشکر میکنم که اگر امروز حال خوشی را تجربه میکنم محصول آموزشها، زحمات و فداکاری این عزیزان بوده است.از راهنمای تازهواردین خودم آقا ابوالفضل و آقا سعید محسن هم کمال تشکر را دارم.
رشد، ترقی و پیشرفت یک انسان، لزوماً قرار گرفتن در یک مسیر درست نیست، گاهی برگشت از یک مسیر اشتباه میباشد.
زمانی که وارد کنگره۶۰ شدم، تمام القائاتی که به من شد این بود که؛ بهواسطه طی کردن مسیر اشتباه روزگار برای من سخت شده است و مسبب تمام این مشکلات خود من هستم و باید تاوان آن را پرداخت کنم.
با نگاه کردن به تازهواردین به یاد میآورم؛ روزی من هم مثل این عزیزان حال بدی داشتم ولی باید دانست تمرکز کردن روی مشکلات و بهانههای مختلف، شگرد نیروهای منفی است تا یک مسافر را به سمت تاریکی سوق دهد.
من با داشتن تخریب زیاد و حال بد وارد کنگره۶۰ شدم، در تاریخ ۱۴۰۱/۰۵/۲۴ پدرم فوت کرد، یک هفته بعد همسرم طلاق گرفت و دو روز بعد اولین نامه داروی خود را دریافت کردم، اما با این همه مشکل و حال خراب ایستادگی کرده و سفرم را به اتمام رساندم توصیه من به سفر اولیها این است که پارامتر زمان را در نظر بگیرند و با صبر، شکیبایی و رعایت قوانین کنگره60 به رهایی برسند.
متدDST راهی است که بیماری اعتیاد را درمان کرده و به آرامی در مسیر کشف درمان بیماریهای دیگر به مسیر خود ادامه میدهد.
در یکی از پیامهای اساتید آقای مهندس داریم که "آنانی که قرنها در انتظار بوده و هستند همین آزادی را میطلبند" در سال ۷۵ آقای مهندس سفرش را شروع کرد و در سال ۷۶ به درمان رسید ولی من در سال ۸۰ درگیر بیماری اعتیاد شدم و در سال ۱۴۰۱ با کنگره آشنا شدم، ممکن است شخصی به دنیا بیاید و با مصرف مواد زندگی کرده و بمیرد، اما نام کنگره60 را نشنود، پس قدرشناس جایگاهی که در آن حضور دارید باشید.
در انتها از کلیه عوامل کنگره۶۰، مادر و خواهران عزیزم مخصوصاً همسفرم خواهر گلم (آرزو) که همراه من بودند و راهنمای گرامیشان خانم فاطمه کمال تشکر را دارم.
از اینکه به صحبتهای من گوش کردید تشکر میکنم.
سخنان راهنما، همسفر فاطمه:
سلام دوستان، فاطمه هستم، یک همسفر.
خدا را شاکرم و سپاسگزارم که به مناسبت تولد این خانواده عزیز، در این جایگاه قرار گرفتم. این تولد را تبریک میگویم، در رأس به جناب آقای مهندس، اساتید بزرگوارشان و خانواده محترمشان، همچنین به خانواده بزرگ کنگره۶۰، راهنمای محترم آقا روحالله، مسافر امیرمحمد و همسفران عزیزشان.
خانم آرزو بهواسطه قلب پاکشان، از نعمت حضور در کنگره بهرهمند شدهاند. با وجود مشغلههای زندگی، در کنار همسر و فرزندانشان با مشکلات روزمره دستوپنجه نرم میکنند، اما علاقهمندیشان به دانشهای کنگره چنان است که ساعت ۴ صبح سیدیهایشان را مینویسند. برای رسیدن به کنگره از هیچ تلاشی دریغ نمیکنند. با وجود مشکلات متعدد، هنوز موفق به خدمت در سفر دوم نشدهاند. امیدوارم همانطور که در مسیر آموزش هستند، در مسیر خدمت نیز گام بردارند، چرا که آموزش در کنگره با خدمت کامل میشود.
سپاسگزارم که به صحبتهای من گوش دادید.
سخنان همسفر آرزو:
سلام، آرزو هستم، یک همسفر.
تولد مسافر عزیزم را تبریک و شادباش میگویم به جناب آقای مهندس دژاکام، همه اعضای کنگره ۶۰، بهویژه دو عزیز که در رهایی ما نقش بسزایی داشتند: آقا روحالله، راهنمای محترم مسافرم و خانم فاطمه، راهنمای خودم.
برادرم سفر خود را با همسفری پدرم آغاز کرد، اما متأسفانه بیش از یک ماه فرصت همراهی نداشتند و به دیار باقی شتافتند. یک هفته پیش از فوتشان به من گفتند: «کنگره مکان مقدسی است؛ افراد با حال بد وارد میشوند و با حال خوب خارج میشوند.» همین جمله من را به آمدن به کنگره تشویق کرد. چه میراث معنوی بزرگی بود که پدرم برای من بهجا گذاشت. روحشان شاد و یادشان گرامی باد.
مسافرم بزرگترین تصمیم زندگیاش را زمانی گرفت که همه چیز را از دست داده بود. سفر خود را بدون کوچکترین نافرمانی به پایان رساند. پیامی دارم برای همه سفر اولیها و عزیزانی که در جشن ما حضور دارند: ما برای لمس تاریکیها بهای سنگینی پرداخت کردهایم. هرگز تصور نمیکردم که از طریق پیوند برادرم با مواد مخدر با کنگره آشنا شوم. کنگره بهترین و نابترین آموزشها را دارد. کوچکترین دستاورد آن درمان اعتیاد است و بزرگترین دستاوردش آموزش انسانی است که در ضد ارزشها غوطهور بوده تا به حال خوش برسد.از همسرم اجازه میخواهم که بتوانم راهنما شوم و دین خود را به کنگره ادا کنم.
از اینکه با سکوت زیبایتان به من فرصت مشارکت دادید، بینهایت سپاسگزارم.

تایپ: مسافر محمد لژیون نهم، مسافر محمود لژیون بیست و یکم و مسافر مهدی لژیون هشتم
عکس: مسافر سعید لژیون چهاردهم و مسافر مرتضی لژیون یازدهم
تنطیم و ارسال: مسافر حجت لژیون شانزدهم
نمایندگی خواجو
- تعداد بازدید از این مطلب :
1743