یازدهمین جلسه از دوره بیست و پنجم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی اسبیکو، با استادی راهنما محترم مسافر بهروز، نگهبانی مسافر احمد و دبیری مسافر حسین با دستورجلسه (نظم، انظباط و احترام در کنگره۶۰) پنجشنبه ۱۷ مهر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان بهروز هستم یک مسافر؛ خداوند را شاکرم که مرا ۱۲ سال پیش با کنگره آشنا کرد. آن زمان پول داشتم ولی نداشتم، حالم اصلاً خوب نبود، بودم ولی نبودم، زنده بودم ولی زنده زندگی نبودم، حتی زندگی را بندگی نمیکردم بلکه بردگی میکردم.
از خداوند شاکرم که بعد از این ۱۲ سال کماکان این پیراهن سفید بر تن من است و هنوز در این جمع قرار دارم این صندلی که ما روی آن نشستهایم خیلی میارزد آنچنان که میتواند سرنوشت ما را از نو بنویسد. ما با این صندلی میتوانیم آیندهمان را گرو بگیریم میتوانیم با این صندلی عشق را تجربه کنیم میتوانیم عاشق شدن را تجربه کنیم.
با این صندلی میشود هم لُپمان گل بیندازد هم سفرهمان گل بیندازد هم دلمان گل بیندازد. بعضیها میگویند: ما سه ماه از سفرمان گذشته است اما در این سه ماه معدل بچهمان تغییر کرده است، مسافر من تغییر کرده است، همسفرم جور دیگری شده است همه حرف من این است ما با این صندلی آشنا شدیم که اعمالی را انجام دهیم تا زندگی خوبی داشته باشیم.
.jpg)
بختک روی بخت ما را فرا گرفته است و ما باید این بختک را به رحمت تبدیل کنیم تنها با آموزشها و دستور جلسات کنگره میتوان این عمل را انجام داد.
دایرههای زیادی در کنگره وجود دارد؛ دایره درمان اعتیاد، دایره درمان سیگار، دایره تغذیه سالم، دایره لژیون سردار؛ ما باید به همه این دایرهها سرک بکشیم. در کنگره تمام این دایرهها رهایی دارند.
ما یک تن داریم و یک جان؛ تمام این دایرههای برای تن هستند اما دایره لژیون سردار برای جان است. دایره لژیون سردار باعث میشود که تن به خویشتن تبدیل شود. سرزمین نور وجود دارد و فاصله ما با سرزمین نور و اشراق تنها ماده و مادیات است ما برای اینکه سرنوشت را از نو بنویسیم باید راجع به این دایرهها مطالعه کنیم.
در مورد لژیون سردار بگویم که کنگره به پول ما نیازی ندارد کنگره با ما و بدون ما به راه خودش ادامه میدهد. ما باید برای رهجوها توضیح دهیم که اساس کار لژیون سردار چیست و مهندس چه جایگاهی دارد.
ما باید توضیح دهیم که این پولها در لژیون سردار صرف چه کاری میشوند. من حدود ۸ سال است که در دفتر لژیون سردار خدمت میکنم، تمام پولهایی که جمع میشود به اندازه یکی از پیشنهادهایی که در خارج کشور به مهندس میشود نیست. به نظر من تمام پولهای دنیا را بدهی به اندازه رهایی نمیارزد.
ما برای پیام سفر اول به کنگره میآییم نه تمام کردن سفر اول. رهایی زمانی صورت میگیرد که ما فرق بین احیای نفس و تکامل نفس را بدانیم در کل بگویم رهجویی به رهایی میرسد که عشق بازی کند.
مگر این ما نبودیم که حاضر بودیم همه چیزمان را بدهیم تا رها شویم؟ اما من هفته راهنما چقدر پول در پاکت میگذارم و به راهنمایم میدهم؟ ما باید اندازهها را بدانیم، ما باید خودمان را جزو این ساختار عظیم کنگره کنیم. مرسی که به صحبتهای من گوش دادید.
تایپ و تنظیم: مسافر امیر لژیون ششم
ارسال: مسافر حمیدرضا لژیون اول
- تعداد بازدید از این مطلب :
250