جلسه هفتم از دوره پنجاه و چهارم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی البرز کرج، با استادی راهنمای محترم مسافر عباس، نگهبانی راهنمای محترم مسافر مهدی و دبیری مسافر مهرشاد، با دستور جلسه "نظموانظباط و احترام در کنگره ۶۰" در روز پنجشنبه هفدهم مهر ماه ۱۴۰۴ ساعت 16:30 آغاز به کار کرد.
.jpg)
سلام دوستان، عباس هستم یک مسافر. خدا را شکر میکنم که یکبار دیگر فرصت پیدا کردم در این جایگاه حضور داشته باشم و آموزش بگیرم.
امروز دستور جلسه ما شامل دو بخش است: بخش اول با موضوع نظم، انضباط و احترام و بخش دوم مربوط به جشن اولین سال رهایی مسافر ابراهیم عزیز است.
در خصوص دستور جلسه، نظم و انضباط و احترام از جمله مهمترین موضوعات در کنگره ۶۰ است. گرچه تمام دستور جلسات ارزشمند و آموزندهاند، اما این دستور جلسه از جایگاه ویژهای برخوردار است، زیرا پایه و اساس کنگره ۶۰ یعنی تشکیلات و فرهنگ و سبک زندگی در آن بر مبنای نظم و احترام استوار است.
اگر به آغاز کنگره نگاه کنیم آقای مهندس در سال ۱۳۷۵ سفر خود را از دل نظم آغاز کردند. روش DST نیز از همان نظم نشأت گرفت. ایشان تنها میخواستند در میزان مصرف مواد خود نظمی ایجاد کنند تا بتوانند در ماه رمضان روزه بگیرند و از همان نظم جرقهای زده شد که امروز تبدیل به این ساختار عظیم و منسجم شده است.
در کنگره ۶۰، نظم و انضباط و احترام نهتنها یک دستور بلکه یک سبک زندگی است. اگر به گذشته خود نگاه کنم زمانی که وارد دنیای اعتیاد شدم از همان ابتدا نظم درونیام به هم ریخت. سیستم جسمی و روانی من از تعادل خارج شد و بهمرور زندگی بیرونیام نیز بینظم شد. رفتار، گفتار، پوشش و شخصیت من از چارچوب احترام و انضباط فاصله گرفت. انسانی که از نظم دور شود بهتدریج احترام خود را نیز از دست میدهد و حتی زمینه بیاحترامی دیگران به او فراهم میشود. من هم روزی چنین بودم در درونم خشم و نفرت داشتم که چرا دیگران به من احترام نمیگذارند، بیآنکه بدانم خودم باعث آن وضعیت بودم.
وقتی وارد کنگره شدم و سفر خود را آغاز کردم اولین آموزشی که از راهنمایم گرفتم نظم بود. کافی است نگاهی به نظم حاکم بر کنگره بیندازیم ساعت شروع جلسات، حضور در پارک، رفتن به استخر، همهوهمه بر پایه نظم دقیق است. انسان تنها بانظم و انضباط است که میتواند به اهدافش برسد. اگر نظم نداشته باشیم، حتی با داشتن وقت زیاد باز هم به کارها نمیرسیم. اما وقتی نظم وارد زندگی شود زمان معنا پیدا میکند و انسان احساس میکند برای همه چیز وقت دارد.
درمان در کنگره ۶۰ نیز بر پایه نظم است. اگر نظم نباشد درمانی اتفاق نمیافتد. در ظاهر، نظم یعنی سرِ ساعت آمدن، انجام بهموقع کارها و برنامهریزی روزانه، اما در باطن نظم یعنی دارو خوردن در ساعت مشخص، خوابیدن و بیدارشدن بهموقع و رعایت دقیق برنامهها و اگر کسی این نظم را رعایت نکند به درمان نخواهد رسید.
از منظر جهانبینی نیز در مثلث دانایی میدانیم که انسان برای رسیدن به دانایی، باید آموزش ببیند تجربه کند و تفکر نماید. این تفکر در همه ابعاد زندگی از جمله نظم، انضباط و احترام نقش کلیدی دارد. تفکر مقدمه نظم است. در رفتار، گفتار و نوع پوشش هم باید تفکر کنم بدانم در چه جایگاهی هستم، با چه کسی صحبت میکنم و از چه واژههایی باید استفاده کنم.
کنگره اینها را به ما آموزش میدهد تا بهتدریج نظم و احترام درونی را بازیابیم و به جایگاه انسانی خود بازگردیم. درمان در کنگره تنها مربوط به جسم نیست، بلکه مهمتر از آن درمان روان و جهانبینی است. این بخش از درمان سختترین و عمیقترین مرحله است، زیرا تغییر در نگرش و رفتار، نیازمند نظم و پشتکار است.سختی کنگره ۶۰ در رعایت همین نظمهاست اما وقتی این نظم جزئی از وجود انسان شود، از حالت سختی خارج میشود و تبدیل به یک عادت شیرین میگردد.
.jpg)
بخش دوم دستور جلسه: تولد یک سال رهائی ابراهیم را به خودش، خانواده محترمش تبریک میگویم. ابراهیم حدود دو تا سه ماه از سفرش گذشته بود که از لژیون آقای محسن احمدوند به لژیون ما، لژیون ششم، آمد. ابراهیم انسانی کنگرهای به تمام معناست. من او را بسیار دوست دارم، انسانی منظم، باادب، گوشبهفرمان و باانگیزه است. در تمام مدت سفرش، حتی باوجود سختیهای کاری و مشکلات زندگی، هرگز غیبت نکرد. در سفر دوم نیز باوجود از دستدادن عزیزانش، استوار و پایدار ماند.
ابراهیم تشنه دانستن است او آموزشها را بهخوبی دریافت و در زندگیاش کاربردی میکند. ابراهیم در سفر دوم نیز خدمتگزار است و خدمت را با عشق انجام میدهد. سال گذشته جایگاه دنوری را کسب کرد و امسال نیز موفق شد در جایگاه پهلوانی قرار گیرد که شال پهلوانی را از آقای مهندس دریافت کرد. این موفقیت را به او تبریک میگویم و آرزو دارم در آینده در جایگاههای بالاتری قرار بگیرد.
ابراهیم بهدرستی فهمیده که سفر دوم؛ یعنی خدمت. انسانی که در سفر دوم خدمت نکند به رشد واقعی نمیرسد. در سفر دوم انرژی و رشد انسان از مسیر خدمت حاصل میشود. خدمت است که به انسان ارزش میدهد و باعث میشود به درک بالاتری از خداوند برسد.
کسانی که از مال و راحتی خود میگذرند، نوری از خداوند در وجودشان پدیدار میشود و به آگاهیهای تازه دست مییابند. این درک و نور الهی است که مسیر زندگی را روشن میکند.
.jpg)
اعلام سفر مسافر ابراهیم:
آنتی ایکس مصرفی تریاک خوراکی روش درمان DST داروی درمان شربت OT ورزش در کنگره شنا، فوتبال مدت ۱۱ ماه و ۱۲ روز به راهنمایی آقا عباس ابراهیمی سفر کردم، اکنون یک سال و ۱۹ روز هست که آزاد و رها هستم در ضمن سفر نیکوتین داشتم با راهنمائی استاد عزیزم آقای محسن احمدوند ۱۱ ماه سفر کردم مدت ۱۱ ماه و ۱۵ روز است که به رهائی رسیدم در ادامه با ۱۸ کیلو اضافهوزن وارد لژیون جونز شدم با کمک راهنمای آقا علی جندقی کاهش وزن ۱۰ کیلو تجربه کردم.
خلاصه سخنان مسافر ابراهیم:
خدا را شکر میکنم که در این مسیر نور و آرامش قرار گرفتم و توانستم دوباره زندگی را لمس کنم. امروز میخواهم از تجربهام بگویم که چگونه کنگره ۶۰ مرا از تاریکی به روشنایی رساند.
من همیشه باور دارم که رهایی فقط کار یک نفر نیست. وقتی یک نفر آزاد میشود؛ یعنی جمعی از عشق، نظم و انرژی در کنار او قرار گرفتهاند. ما با هم انرژی میدهیم تا یک نفر نجات پیدا کند و این یعنی معجزه.
احساس میکنم کنگره و اعضایش، خانواده واقعی من هستند. احساسی که به دوستانم در کنگره دارم از هر رابطه خویشاوندی عمیقتر است. هر بار که به کنگره میآیم، حال دلم خوب میشود؛ چون حال خوشم را در کنار شما پیدا کردم.
اگر کسی از من بپرسد کنگره چیست، میگویم: خانه خدا. چون در اینجا فقط اعتیاد درمان نمیشود، بلکه ذهن، فکر و روح انسان هم شفا پیدا میکند.
من از سن پایین گرفتار مصرف شدم. مدتها فکر میکردم دلیل گرفتاریم زادگاهم است، اما بعدها فهمیدم این مسئله ریشه در ساختار درونی من داشته است. بارها سقوط آزاد کردم و بارها از درد جسمی و روحی گریختم. بارها از خدا خواستم مرا دوباره خلق کند تا بتوانم از نو شروع کنم و خدا دعایم را شنید در کنگره دوباره متولد شدم.
آرزوی من همیشه این بود که بدون مصرف، حال خوش را تجربه کنم و این اتفاق افتاد در سفر دوم، فهمیدم حال خوش از درون میجوشد نه از بیرون. کسی که در سفر اول منظم حرکت کند و فرمانبردار باشد آرامآرام به این نقطه میرسد. در سفر دوم است که جهانبینی شکل میگیرد میفهمید بدن و ذهنت در حال جبران است.
در مسیر سفر دوم با سختیهای زیادی روبهرو شدم. عزیزانی را از دست دادم و هنوز از داغ اول فارغ نشده داغ دیگری رسید. در آن روزها حس میکردم توان ادامه ندارم، اما آموزشها و کمکحالم شد. در ادامه فهمیدم درمان واقعی در سفر دوم اتفاق میافتد جایی که انسان نهتنها از مواد، بلکه از اعتیاد درونی رها میشود.
کنگره برای من تنها یک مکان نیست مبدأ تولدی دوباره است. جایی که عشق، محبت و نظم به من آموختند چگونه انسانی تازه باشم. من در کنگره فهمیدم که میشود بدون مواد، در اوج آرامش و حال خوش زندگی کرد.
و امروز، از صمیم قلب میگویم من دوباره خلق شدم.
از اینکه به صحبت های من توجه کردید ممنون و متشکرم.
.jpg)
.jpg)
تایپ متن مسافران: مسافر علی لژیون 16
عکس: مرزبان خبری، مسافر شهرام
ویرایش و بارگذاری: مسافر علی لژیون 16
- تعداد بازدید از این مطلب :
176