یازدهمین جلسه از دوره یازدهم سری کارگاههای آموزشی عمومی مسافران و همسفران کنگره ۶۰، نمایندگی رضا مشهد، به استادی راهنمای محترم مسافر محسن، نگهبانی مسافر مرتضی و دبیری مسافر محمد با دستورجلسه " نظم، انضباط و احترام در کنگره 60 " پنجشنبه 17 مهرماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کار کرد.
سلام دوستان محسن هستم یک مسافر
فرق انسان های بر باد رفته و زیر خاکستر پنهان شده روزی به عنوان گنجی به آنها باز داده خواهد شد مشروط بر آنکه خود آن را طلب نمایند ممنونم از نگهبان محترم گروه مرزبانی و ایجنت عزیز که این وقت را در اختیار من قرار دادند که در خدمت شما عزیزان باشم امروز دستور جلسه شامل دو بخش است یکی جلسه هفتگی که درباره آن صحبت می کنیم ولی بیشتر امروز تولد حسین آقا پهلوان شعبه است و هر کسی هر خاطره ای هر پندی برای حسین دارد می تواند بگوید درباره دستور جلسه چیزی که خودم برداشت می کنم و انجامش می دهم را بیان می کنم تعریف نظم در کنگره حرکت مناسب در زمان مناسب و مکان مناسب است یعنی تناسب در اعمال و رفتار و تفکر و اندیشه هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد من فکر می کنم که در جهان ما و در بین ما انسان ها نظم آنقدر طرفدار ندارد برای همین است که چرخه ها دائما تکرار می شوند خود هستی به واسطه این نظمی که به انسان دارد اینقدر متعادل و منسجم عمل می کند و اینقدر قوی هست که هر کدام از افراد و شخصیت ها خود شامل یک ساختار هستند یعنی یک انسان یک ساختار معرفی می شود که این ساختار باید خودش درست عمل کند تا خروجی و ورودی درستی داشته باشد اما هر کدام از ما انسان ها در ساختار کل هستی و اجتماعی و خانوادگی و اقتصادی یک عضو هستیم
این بخش دوم دستور جلسه که می گوید احترام یعنی رابطه موجی ما با سایرین و گروه ها و اجتماع ما است هر کدام از اعضای بدن ما چقدر قشنگ این نظم درونی را درک می کند که هر کدام بی نظمی کنند ما دچار درد و عدم تعادل و ضعف می شویم و قیافه هایمان بهم می ریزد و الی آخر و اعتیاد این کار را قشنگ انجام می دهد یعنی باعث می شود متابولیسم و سیستم هورمونی بدن از آن نظمی که دارد خارج شود یک بار زیاد و یک بار دیگر کم ترشح کند زمانی که می خواهی بخوابی دوست داری بیدار باشی و زمانی که می خواهی بیدار باشی دوست داری بخوابی من همیشه معتقد بودم که یک معتاد اول بی نظم می شود بعد معتاد می شود یعنی اعتیاد با نظم در یک شاخه با هم نمی توانند قرار بگیرند چیزی که از تعادل خارج شده است سطح خاص و سطح صاف برایش معنی ندارد اما چرا من به این کار اصرار می ورزم و ادامه می دهم چون آنقدر احساس نیاز نمی کنم می گویم خوب است کنگره می روم نه یک سال بلکه هشت سال و دیگر از من منظم تر چه کسی است و همین می تواند یک پرده و حجاب باشد و می توانم به همین تایم کنگره رفتنم بسنده کنم و بقیه کارها هم نا منظم باشد

اما باز هم جای خوش بینی دارد چرا می گویم این احساس نیاز چون یک معتاد منظم ترین فرد هستی است زمانی که می خواهد مواد مصرف کند در هر شرایطی این عمل را انجام می دهد بقیه برنامه ها را عقب جلو می کند یعنی بچه اش به دنیا آمده است دیرتر به دیدن بچه اش می رود عروسی دعوت است دیرتر می رود من اعتقاد دارم که خانم ها در مسئولیت پذیری خیلی قوی تر از آقایان هستند یا تعهدهایشان آنقدر زیاد نیست یا به چیزی که تعهد می دهند انجام می دهند ولی ما اینقدر که عهد شکنی و بدقولی کرده ایم خود بد قولی هم در چهارچوب نظم قرار می گیرد برای رسیدن به موفقیت و احترام و آسایش نظم کافی است به شرط اینکه نظم را درست تعریف کنیم زمانی که درست تعریف می کنیم می شود نظم زمانی که در چهارچوب نظم قرار می گیریم انضباط می شود یک زمانی من انتخاب می کنم منظم باشم یک زمانی بنا به تعهدی که دارم انتخاب دیگری برای خودم نمی گذارم به جز نظم یک توصیه از من برای اینکه منظم باشید مسئولیتی را قبول کنید که نتوانید از زیرش فرار کنید این شما را منظم و منضبط و مورد احترام و بالغ می کند کسی که مسولیتی ندارد و احساس می کند آزاد و رها است هیچ وقت به بلوغ فکری و شخصیتی نمی رسد.
از اینکه با سکوت زیبایتان به صحبت های من گوش کردید از همه شما عزیزان سپاسگزارم.
در ادامه لوح تقدیر لژیون سردار توسط نگهبان لژیون سردار مسافر حسن به مرزبانان محترم داده شد.

بازدید مسئول انضباطی مرکز از نمایندگی با حضور اسیستانت دیده بان پارک ها انجام پذیرفت.

در ادامه جشن رهایی 5 سالگی مسافر پهلوان حسین به راهنمایی راهنمای محترم مسافر محسن با شکوه فراوان برگزار گردید.
سلام دوستان محسن هستم یک مسافر
هر یک از انسانها اگر بتوانند حتی یک پله یا یک رتبه در مسیر رشد و تغییر حرکت کنند، خوش به حال همهی ماست. ما نباید این را فراموش کنیم که همین که در صحنهی زندگی حضور داریم، خودش بسیار ارزشمند است. خیلیها هستند که از این صحنهها فارغ و دورند و فقط به تغییر در زمینهی مادیات فکر میکنند.اما ما در کنگره، سیصد یا چهارصد نفر هستیم که بدون دغدغه و بدون مشکل خاصی کنار هم جمع شدهایم. البته سایه مشکلات در همهجا وجود دارد، اما اینجا تفاوت در نوع نگاه و محبت است؛ اینجا همه همدیگر را جور دیگری دوست دارند. این تولد را به حسین و خانوادهی محترم او تبریک میگویم. پنج سال در کنار هم بودند و با تمام کموکاستیها و سختیها، این پنج سال هم سپری شد.حسین با همان سادگیاش زیباست، چون هرچه در دل دارد، با صداقت بر زبان میآورد. امیدوارم بتواند این خوبیها را با نظم و دقت بیشتری ادامه دهد.چرا که هر چیز اگر از حد و اندازهی خودش خارج شود، میتواند آسیبزا باشد؛ حتی عشق و محبت، چه نسبت به خود و چه نسبت به دیگران. انسان هرچه مهربانتر باشد، زودرنجتر هم میشود. امیدوارم خوبیهای حسین در اندازهای باشد که ارزشمند و ماندگار بماند. یعنی هر چیز، کمش ارزشش بیشتر است تا زیاد بودن آن. امیدوارم این دستور جلسه در زندگی حسین و همهی ما بیشتر کارایی داشته باشد.
از اینکه سکوت کردید و به صحبتهای من گوش دادید، از همهی شما ممنون و سپاسگزارم.
سلام دوستان امیر هستم یک مسافر
خیلی خوشحالم که امروز در خدمت شما هستم و خداوند را شاکرم که توفیق داد در این جشن حضور داشته باشم.
جشن آزادمردی حسین عزیز را به همه اعضای شعبه رضا و خانواده بزرگ کنگره ۶۰ تبریک عرض میکنم.این پهلوانان متعلق به یک لژیون نیستند، بلکه متعلق به تمام شعبه هستند.امیدوارم در آغاز دوره آزادمردی، این حس که همان قوهی بهکارگیری عقل است، بیش از پیش در حسین فعال شود و حسین عزیز بتواند حسهای زیبایش را با نظم زیبا به زیور عقل بیاراید و کارهای احساسی و بدون تفکر را کمتر انجام دهد.این تولد و آزادمردی را به حسین و خانواده محترمش، بهویژه همسفرش تبریک میگویم و امیدوارم همانطور که همسفرش توفیق یافت شال بگیرد، حسین هم بتواند در سال آینده در کنار همسفرش با شال خدمت کند. و نکتهی کلیدی اینکه انسان برای رسیدن به قدرت بخشش، ابتدا باید شجاعت را پیدا کند؛ شجاعتی که بتواند از ۵۰۰ میلیون بگذرد، کار هر کسی نیست. این شجاعت را به حسین و همهی پهلوانان عزیز کنگره ۶۰ تبریک عرض میکنم.
از اینکه سکوت کردید و به صحبتهای من گوش دادید، از همه شما سپاسگزارم.
آرزوی مسافر حسین
آرزو می کنم که یک شعبه برای خانم های مسافر تاسیس شود تا به آن حال خوش و آرامش که ما مسافرها تجربه کردیم آنها هم طمع این حال خوش و آرامش را بچشند
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر
ابتدا از ایجنت محترم، گروه مرزبانی، راهنمای درمان مواد و راهنمای درمان نیکوتین خودم تشکر میکنم که امروز در این جشن حضور دارند. در زمانی که در سفر بودم، راهنمای محترمم آقای محمدرضا طوطی شدند. من هم مانند تمام مسافران به لژیون آقای نجار رفتم و حدود شش یا هفت ماه در لژیون ایشان آموزش دیدم تا اینکه آقای محمدرضا آمدند و به آقای نجار گفتند ادامه آموزش حسین با شما باشد.خدا را شکر میکنم که توانستم در مسیر کنگره خدمت کنم، چون خدمت کردن در جایگاه سادهای مثل نگهبان نظم میتواند اثر مثبت بگذارد و فردی را جذب کنگره کند. وقتی شعبه رضا افتتاح شد، به عنوان مرزبان انتخاب شدم و خدمت در مرزبانی را آغاز کردم. در این روزها لازم میدانم از همه عزیزانی که در راهاندازی این شعبه سهیم بودند و زحمت کشیدند یاد کنم، بهویژه از آقای ریختگر که حکم استادی بر گردن من دارند، چراکه ۲۱ ماه در خدمت ایشان بودم و از ایشان بسیار آموختم. بعضی از اعضاء میگویند خدمتگزار زیاد است و جا برای خدمت ما نیست؛ اما اینجاست که مفهوم خدمت واقعی و لژیون سردار معنا پیدا میکند. همانطور که آقای مهندس میفرمایند، باید همه ما به آن فهمِ بخشیدن برسیم. در پایان، این وظیفه همه ماست که برای گسترش و استحکام شعب کنگره ۶۰، هرچند اندک، در لژیون سردار عضو باشیم و سهمی در خدمت مالی و معنوی داشته باشیم. وقتی شعبه رضا افتتاح شد، به عنوان مرزبان انتخاب شدم و خدمت در مرزبانی را آغاز کردم. در این روزها لازم میدانم از همه عزیزانی که در راهاندازی این شعبه سهیم بودند و زحمت کشیدند یاد کنم، بهویژه از آقای ریختگر که حکم استادی بر گردن من دارند، چراکه ۲۱ ماه در خدمت ایشان بودم و از ایشان بسیار آموختم.
ممنون که با سکوت زیبایتان به صحبتهای من گوش دادید
سلام دوستان اکرم هستم همسفر
این روز قشنگ را به همه عزیزانی که در این جشن حضور دارند تبریک میگویم و همچنین به مهمانان عزیز، به حسین و همسفرهای حسین، و به راهنماهای حسین، آقا، تبریک میگویم. رسیدن حسین آقا به جایگاه پهلوانی واقعاً تبریک دارد و من امیدوارم سال آینده همسفر زینب بتواند شال سبز یا شال نارنجی را دریافت کند و در کنگره خدمتگزار باشد.
ممنونم بابت وقتی که به مشارکت من اختصاص دادید.
سلام دوستان زهرا هستم همسفر
من هم این تولد خجسته را ابتدا به آقای مهندس و خانواده محترمشان تبریک میگویم و همچنین به راهنماهای حسین آقا و به همسفرهای حسین آقا تبریک عرض میکنم. اگر بخواهم از خانم طاهره بگویم، باید بگویم که خیلی چیزها از ایشان آموزش گرفتم؛ از مهربانی ایشان و همچنین از صبوری ایشان. خیلی مطالب ارزشمند را از ایشان یاد گرفتم. مجدد به حسین آقا تبریک میگویم و انشاءالله بتوانیم ده سال رهایی ایشان را با هم جشن بگیریم.
ممنونم بابت سکوت و توجه شما.
سلام دوستان طاهره هستم یک همسفر
اول از همه خدا را شاکر و سپاسگزارم به خاطر وجود کنگره، که دفترچهای بود مرا از ناامیدی به امیدواری و خوشبختی رساند. از آقای مهندس سپاسگزارم بابت ایجاد این بستر مناسب که ما در آن آموزش میگیریم و به حال خوش میرسیم. همچنین تشکر میکنم از مسافرم که سفر اولش را خیلی خوب و راحت گذراند و به درمان رسید.
تنها پشیمانی من در دوران زندگی با حسین این بود که نتوانستم در یک سال و نیم در حال سفر بود حسین به کنگره آمده بود، همسفر او باشم. زندگی پرچالشی داشتم، ولی خدا را شکر حسین آقا کسی است که قابل پیشبینی نیست و در ادامه زندگی من را با کنگره آشنا کرد و به چالش بزرگی انداخت و خودش کمک کرد تا بتوانم در زندگی مقاوم و پایدار باشم. از خداوند میخواهم توفیق دهد تا با خدمت کردن در کنگره بتوانم آن عشق و محبتی را که نصیب من شده، جبران کنم.
ممنونم که به صحبتهای من گوش کردید.
سلام دوستان زینب هستم همسفر حسین
از همه عزیزانی که امروز در این جشن شرکت کردند و ما را تنها نگذاشتند تشکر میکنم. این روز را ابتدا به آقای مهندس و خانواده محترمشان و همچنین به تمام اعضای خانواده کنگره ۶۰ تبریک عرض میکنم. تشکر میکنم از راهنماهای مسافرم، هم در سفر اول و هم در سفر دوم، و همچنین از راهنمای درمان نیکوتین حسین آقا. خسته نباشید عرض میکنم به این عزیزان که در این پنج سال ما را تنها نگذاشتند و با آموزشهای نابشان توانستیم زندگیمان را از تاریکی به سمت روشنایی هدایت کنیم. همچنین از راهنماهای سفر اول و سفر دوم خودم و تمام خدمتگزاران قسمت همسفران شعبه رضا تشکر میکنم.
به نظر من هر شخصی یک قبل و بعد دارد. قبل از ورود به کنگره، زندگی ما در دوران اعتیاد حسین بود، که در تاریکی و ظلمات به سر میبردیم؛ زندگی برای ما هیچ معنایی نداشت و همه چیز را سیاه و سیاهتر میدیدیم. ولی با آن بخشندگی که مسافرمان داشت که همه درباره آن صحبت کردند دل بسیار مهربانی داشت، هرچند گاهی اوقات خیلی زود عصبانی میشد، ولی این عصبانیت شاید به یک ساعت هم نمیرسید. خداوند هم حسین را خیلی دوست داشت که او را در مسیر کنگره قرار داد و به واسطه مسافرم ما هم توانستیم به کنگره بیاییم و آموزش بگیریم. دخترم در دوران اعتیاد پدرش نبود و الان هم هیچ چیز خبر ندارد، اما دو تا از پسرانم این تاریکی را تجربه کردند و الان خوشحالم که برای همه اعضای خانواده وضعیت بهتری فراهم شده است. امیدوارم حسین آقا بتواند با خدمت کردن درست، کمی از لطف راهنماهای خودش و لطفی که کنگره به ما داشته را جبران کند. حسین همیشه به من میگفت: باشد روزی که به خاطر اعتیادم به من افتخار کنید. و اینجا از صمیم قلب میگویم که اگر مسافر من اعتیاد نداشت، هیچگاه ما با کنگره آشنا نمیشدیم و این حال خوشی که الان داریم را تجربه نمیکردیم. در خاتمه، امیدوارم این جایگاه برای تکتک شما عزیزان رقم بخورد. از همه شما ممنونم.
سلام دوستان رها هستم یک همسفر
از همه شما ممنونم که در تولد پدرم حضور داشتید و در جشن پنج سالگی ایشان هم کنار ما بودید.
از آقای بوستانی، محمدرضا و امیر آقا صمیمانه تشکر میکنم. همچنین از خانم اکرم عزیز و خانم زهرا که کنار پدر و مادرم بودند، سپاسگزارم.
ممنونم که به حرفهایم گوش کردید و با حضور خودتان شادی و محبت را به ما هدیه دادید.










تایپ: مسافر محمد لژیون پانزدهم
ویرایش: مسافر محمد لژیون پنجم
ارسال خبر: مسافر جلال لژیون پنجم
تایید خبر: مسافر داود لژیون سوم
مرزبان خبری: مسافر مصطفی
- تعداد بازدید از این مطلب :
208