آقای مهندس در سیدی ایستاده میفرمایند؛ تمام مسئله جهانبینی، آموزشها، سیدیها این نیست که ما شما را به یک سری آدمهای عارف، فیلسوف و دیندار تبدیل کنیم. همه اینها به خاطر این است که ما بتوانیم درست زندگی کنیم و از زندگی خوبی برخوردار باشیم. مهم این نیست که ما میگوییم شعرهای حافظ، آیات قرآن را بلد هستیم، اینها همه خوب است؛ ولی مهم این است که این مطالب را چه جوری در زندگی استفاده کنیم.آیا اینها را به کار میگیریم؟
آقای مهندس میفرمایند؛ به اعتقاد من بهشت جاری است، هم در این دنیا، هم در آن دنیا و هم در دنیاهای دیگر. بهشت این نیست که همهچیز مهیا باشد؛ ممکن است برخی در بهشت باشند، بعضی در جهنم خودشان، پس مهم نیست که چه چیزی داریم و چه چیزی نداریم، مهم این است که ما چگونه با موضوعات برخورد میکنیم. به صورت کاربردی و به صورت عملی. وقتی انسان میخواهد به چیزی برسد باید از سختیها عبور کند، از سختیها بگذرد.
اگر شما میخواهید از رودخانه بگذرید؛ باید از سختیها عبور کنید، اگر میخواهید از کویر بگذرید باید از گرمای سوزان بگذرید، میخواهید روزه بگیرید باید گرسنگی بکشید، میخواهید درس بخوانید باید شب تا صبح بیدار بمانید و درس بخوانید، میخواهید در کنگره۶۰ اعتیاد خود را درمان کنید باید سختیها را تحمل کنید و کلی کار را انجام بدهید، سیدیها را بنویسید. انسانها نباید وقت گرانبهای خودشان را با مسائل پوچ و بی ارزش مانند سخنچینی، فضولی در کار دیگران و غیبت کردن هدر بدهند، این مسائل باعث از دست دادن نیرو و انرژی میشود.
خوابیدن زیاد تا ساعت 10 یا 11 صبح و بیداری تا ساعت 4 یا 5 صبح فاجعهبار است، عمر را کوتاه میکند و باعث میشود انسان به انواع و اقسام بیماری دچار بشود. آقای مهندس از درخت نخل میگویند که درخت نخل یک درخت ایستاده و استواری است و ما باید در برابر مسائل به استواری یک نخل ایستاده باشیم و در برابر گرمای سوزان مقاوم است و از تمام قسمتهای آن استفاده میشود. ایستادگی در برابر مشکلات به انسان کمک میکند تا به آنچه قدرت و توانایی فکر و عمل ماست پی ببریم.
ترس تفکر را میخورد، وقتی انسان بترسد، نمیتواند خوب تفکر کند؛ بنابراین هنگام بروز یک مشکل باید آرامش داشته باشیم، عجله نکنیم، فکر کنیم و تمام جوانب را در نظر بگیریم تا یک راهحل منطقی پیدا کنیم. جسم ما وسيله و روح مشترک است. جسم ها همه وسیلهاند و در اختیار نفس و روح قرار میگیرند. میفرمایند؛ همانند شماست مانند خویشاوندان خونی مثل خواهر، برادر، پدر و مادر، ممکن است نسبتی داشته باشند ولی روح او هیچ نسبتی با شما نداشته باشد و روح به دنبال روح مشترک و یافتن خویش خویشتن است.
روح مشترک است که راهنما یا خدمتگزار بدون تمنا باشد و به یاری شما میآید تا شما را از ظلمت خارج کند. جمع این روحها را «ید واحده» میگویند. خواست، تقدیر و فرمان الهی، آنچه باید پیش برود و خواست و تقدیر است که فرمان الهی صورت میگیرد و تقدیر به معنای اندازه است و همانند نامه پیشین یا پیشینه عمل انسان است. خواست، تمایل انسان است. فرمان الهی مانند مجوزی است که صادر میشود و این فرمان بر اساس آنچه به نفع فرد است و به او آموزش میدهد که تصمیمگیری کند و انسان در این امر اصلا دخیل نیست.
منبع: سیدی «ایستاده»
نویسنده: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر نرگس (لژیون ششم)
رابط خبری: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر نرگس (لژیون ششم)
عکاس: همسفر اعطم رهجوی راهنما فرنگیس (لژیون سوم)
ویرایش و ارسال: همسفر یمیرا رهجوی راهنما همسفر اشرف (لژیون هشتم)
نگهبان سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
15