English Version
This Site Is Available In English

رهایی از بندهای درونی، از لژیون سردار می‌گذرد

رهایی از بندهای درونی، از لژیون سردار می‌گذرد

سومین جلسه از دوره‌ بیست و دوم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره۶۰ نمایندگی گنجعلی‌خان کرمان،به استادی پهلوان مسافر علیرضا، نگهبانی مسافر منصور و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه «نظم و انضباط و احترام در کنگره۶۰ » سه‌شنبه ۱۵مهرماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

 

 سخنان استاد:

سلام دوستان علیرضا هستم مسافر.

تشکر می‌کنم از جناب مهندس بنیان کنگره ۶۰ و خانواده متحرمشان و ایجنت محترم آقا مجيد و از راهنمایان و خدمتگزاران و مرزبانان محترم که زحمت می‌کشند تا من در این فضا آموزش بگیرم. از آقا محسن زارکوهی راهنمای درمان مواد و سیگارم هم تشکر ویژه دارم.

دستور جلسه امروز، نظم، انضباط و احترام است.

زمانی که در طبیعت، بلاهایی مانند سیل، زلزله، سونامی یا طوفان رخ می‌دهد، نظم طبیعی منطقه از بین می‌رود و گاه سال‌ها طول می‌کشد تا شرایط به حالت عادی بازگردد، یا شاید هیچ‌گاه بازنگردد. در وجود انسان گرفتار اعتیاد نیز چنین بی‌نظمی و بی‌تعادلی دیده می‌شود؛ هم در جسم، هم در روان و هم در نگرش او نسبت به جهان پیرامون.

اعتیاد موجب می‌شود فرد نتواند تصمیم‌های درست بگیرد و در زندگی خود از مسیر تعادل خارج شود. اما هنگامی که به کنگره می‌آید، نخستین گام او آشنایی با نظم و انضباط است.

از او خواسته می‌شود پیراهن سفید بپوشد، رأس ساعت در جلسات حضور یابد، داروی خود را در زمان مشخص از کلینیک دریافت کند و در ساعت مقرر مصرف نماید. این برنامه‌ریزی دقیق، به تدریج موجب شکل‌گیری نظم درونی در فرد می‌شود و او را به آرامش و تعادل نسبی می‌رساند.

وقتی فرد به این مرحله از تعادل می‌رسد، تازه درمی‌یابد که دیگران تا چه اندازه برای رشد و رهایی او زحمت کشیده‌اند. در نتیجه، حس قدردانی در او شکل می‌گیرد و احترام به خدمتگزاران و پیشکسوتان را می‌آموزد. به دنبال آن، احترام به خانواده و جامعه نیز در او نهادینه می‌شود.

به یاد دارم پیش از ورودم به کنگره، ارتباط صمیمانه‌ای با فرزندان و همسرم نداشتم. اما پس از آغاز درمان، رفتارم تغییر کرد و روابط خانوادگی‌ام بهبود یافت. اکنون با خانواده‌ام به پارک می‌روم، قدم می‌زنم و گفتگوهای صمیمی دارم. امروز دخترانم برای مشورت نزد من می‌آیند و این همه را حاصل احترامی می‌دانم که در کنگره آموختم.

آقای مهندس در یکی از جلسات فرمودند: «سعی کنید از الفاظ ناپسندی مانند نوکرم و چاکرم استفاده نکنید.» من نیز از آن زمان تصمیم گرفتم گفتار خود را اصلاح کنم و واژگان شایسته‌تری به کار ببرم. همچنین یاد گرفتم که در هر مکانی با اجازه وارد شوم و با احترام بنشینم. همین رفتار ساده، اثر بزرگی دارد؛ بارها دیده‌ام که وقتی با ادب و احترام وارد اتاقی در اداره می‌شوم، چهره‌ی فرد مقابل من روشن می‌شود و کارهایم با علاقه و سرعت بیشتری انجام می‌گیرد.

اکنون می‌خواهم درباره‌ی لژیون سردار سخن بگویم، به‌ویژه که به هفته‌ی گل‌ریزان نزدیک می‌شویم. قدرت هر شعبه، در حقیقت به استحکام لژیون سردار آن بستگی دارد. سفر اول، رهایی از بند اعتیاد است و سفر دوم، رهایی از بندهای درونی و رسیدن به آزادی حقیقی. و مسیر این آزادی، از لژیون سردار می‌گذرد.

اگر بخواهیم با مثالی توضیح دهیم، فرد مصرف‌کننده مانند زندانی است که گاه به سلول انفرادی فرستاده می‌شود. او با درمان در کنگره، از سلول انفرادی وجود خود خارج می‌شود، اما هنوز در زندان است. آزادی کامل او در سفر دوم و از طریق خدمت و بخشش در لژیون سردار حاصل می‌شود.

منِ علیرضا، از تجربه خود می‌گویم: رهایی‌ام نتیجه‌ی بخشش و خدمت دیگران بود. در بخشش ایجنت، مرزبان، راهنما، سردار، دیده‌بان و در نهایت مهندس رها شدم. اکنون وظیفه من است که همان‌گونه که دیگران برایم قدم برداشتند، من نیز برای دیگران گام بردارم.

لژیون سردار، بزرگ‌ترین حلقه‌ی عشق و محبت در هستی است؛ ساختاری که به انسان کمک می‌کند از تاریکی به روشنایی برسد. آقای مهندس زمانی از شخصی که قصد گرفتن اجازه پهلوانی داشت پرسیدند: «چرا می‌خواهی پهلوان شوی؟» و او پاسخ داد: «زیرا دیگران هزینه کردند تا من رها شوم، اکنون می‌خواهم با بخشش خود، چند نفر دیگر را به رهایی برسانم.» این است معنای حقیقی بخشش و عشق.

آقای مهندس بارها فرموده‌اند: «هیچ چیز در این دنیا از آنِ ما نیست، مگر آنچه را که می‌بخشیم.» سندها، دارایی‌ها و املاک، در واقع متعلق به ما نیستند؛ تنها آنچه در ساختار هستی ثبت می‌شود و تا ابد از آن ماست، بخشش ماست.

استاد امین نیز در پاسخ به این پرسش که «چرا گفته می‌شود در لژیون سردار، به خدا قرض نیکو می‌دهیم، در حالی که خدا بی‌نیاز است؟» فرمودند: «درست است که خدا بی‌نیاز است، اما بی‌هدف نیست. او نعمت‌ها را به ما می‌بخشد تا ببیند چگونه از آن‌ها بهره می‌گیریم و آیا اهل بخشش هستیم یا نه.»

بسیار مهم است بدانیم که هیچ بخشی از وجوه لژیون سردار به جیب فردی نمی‌رود؛ نه مهندس، نه ایجنت، نه مرزبان و نه راهنما. همه‌ی آن صرف گسترش ساختار و خدمت به انسان‌ها می‌شود. من با افتخار بخشیدم، و هر بار که این کار را انجام دادم، حس شیرینی در درونم ایجاد شد که با هیچ چیز دیگر قابل مقایسه نیست.

بسیاری از مفاهیم کنگره، مانند پهلوانی و بخشش، گفتنی نیستند؛ باید آن‌ها را تجربه کرد تا به «حال خوش» رسید.

به گفته‌ی آقای صامت، «آقای مهندس از همه زودتر می‌آیند و از همه دیرتر می‌روند.» ایشان بی‌وقفه در حال خدمت به ساختار هستی‌اند، چه در ایران و چه در دیگر کشورها، و تمام تلاش خود را برای گسترش درمان اعتیاد و سلامت جامعه به کار می‌گیرند.

در پایان، آرزو دارم همه‌ی ما در هفته‌ی گل‌ریزان، هرچند اندک، سهم خود را ادا کنیم.

ارزش بخشش به مقدار آن نیست، بلکه به نیت و عشق نهفته در آن بستگی دارد. کسی که با دل و نیت خالص می‌بخشد، هرچند اندک، از برکات آن در زندگی خود بهره‌مند خواهد شد.

ممنون که به صحبت‌های بنده گوش دادید

 

تایپ:مسافر مصطفی لژیون دوم 

عکس،ویرایش و بارگذاری:مرزبان خبری مسافر مجید 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .