سومین جلسه از دوره سیام سری کارگاههای خصوصی و آموزشی کنگره ۶۰، نمایندگی عطار نیشابوری ویژه مسافران در روزهای سهشنبه با استادی: مسافر حسین، نگهبانی: مسافر عباس، دبیری مسافر احمد با دستور جلسه «نظم، انضباط و احترام در کنگره ۶۰» در تاریخ ۱۴۰۴/۷/۱۵ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
برای اولین باره که دارم این جایگاه رو تجربه میکنم. از روز اولی که وارد لژیون شدم، همیشه تو ذهنم تصوّر میکردم که یک روزی قرار است برم این بالا، استاد جلسه بشوم و اعلام رهایی کنم. خوشبختانه آن روز رسید؛ رفتم تهران، از آقای مهندس رهایی گرفتم و برگشتم تا امروز اینجا بنشینم. دستور جلسهی این هفته «نظم، انضباط و احترام» هست. راستش من درگذشته آدم منظمی نبودم؛ نه ساعت مشخصی برای خوابوبیداری داشتم، نه برنامهریزی برای کار و زندگی. هر وقت در زندگیام اشتباه کردم یا عقب افتادم، ریشهاش بینظمی بوده. حتی اعتیادم هم نتیجهی همین بینظمیها بود.

یک خاطره دارم از حدود سال ۹۰، وقتی با پدر و برادرم کار تأسیسات و لولهکشی گاز میکردیم. قرار بود یک پروژه رو تحویل بدیم، اما به خاطر عجله و نبود برنامه، بیاحتیاطی کردیم و وسایل سنگین روی برادرم افتاد. آن حادثه باعث آسیب جدی به کمرش شد و هنوز بعد از سالها اثرش مانده است. آن روز فهمیدم که بینظمی فقط به معنی بیبرنامگی نیست؛ گاهی میتواند باعث اتفاقات تلخ و جبرانناپذیر بشود. قبل از ورود به کنگره فکر میکردم آدم معتاد منظمی وجود ندارد، اما وقتی با اصول کنگره آشنا شدم فهمیدم تمام پایههای کنگره بر نظم بناشده است.
آقای مهندس همیشه میفرمایند: هدف این نیست که فقط بیایم و خوب بشویم، بلکه باید آموزشها را در زندگیمان کاربردی کنیم. یاد گرفتم نظم فقط توی ساعت خوابوبیداری نیست؛ توی احترام گذاشتن، مرتب بودن، سر قول ماندن و حتی نوع صحبت کردن است. مثلاً وقتی با احترام و لبخند با دیگران برخورد میکنی، کارها خیلی راحتتر پیش میرود.
یادم هست قبل از کنگره صبحها دیر از خواب بیدار میشدم، قرارهای کاری مهم رو از دست میدادم و همیشه دنبال بهانه بودم؛ اما از وقتی توی کنگره یاد گرفتم برنامهریزی کنم و مسئولیت بپذیرم، زندگیام آرامآرام روی نظم افتاد. حالا در سفر دومم دارم یاد میگیرم که قول دادن یعنی تعهد داشتن. اگر میگویی «میام»، باید بیایی. اگر میگویی «مینویسم»، باید بنویسی. کنگره به من یاد داد بگویم: چشم، منظم باشم؛ چشم، احترام بزارم؛ چشم، بهموقع حاضرشم.
نظم و احترام چیزهای کوچکی هستند که مسیر زندگی رو تغییر بزرگ میدهد. من هنوز در حال یادگیریام، اما میدانم اگر این اصول رو در عمل اجرا کنم، موفقیت در ادامهی راهم حتمی هست. خیلی خوشحالم که امروز در این جایگاه هستم و تونستم تجربههایم رو با شما به اشتراک بزارم.

نگارش و تایپ: مسافر کوروش رهجوی (لژیون هشتم)
عکاس: مسافر مصطفی رهجوی (لژیون دوازدهم)
- تعداد بازدید از این مطلب :
230