سلام دوستان، علی بختیار هستم یک مسافر.
بعد از چند جلسه که در کلاسهای کنگره شرکت کردم، یاد گرفتم که باید نیم ساعت قبل از تشکیل کلاسهای آموزشی در جلسات کنگره حضور داشته باشیم. افرادی که غیبت میکنند یا نامنظم در جلسات حاضر میشوند و یا نمیتوانند بیشتر از چند دقیقه در جلسه بنشینند، نقطه تحملشان پایین است یا اصلاً نقطه تحمل ندارند. چنین فردی هرگز آموزشها را جدی نمیگیرد و به درمان نمیرسد.
عمل سالم و نزدیک شدن به فرمان عقل یعنی اینکه بتوانیم فرمان درست صادر کنیم و بتوانیم آن را به درستی انجام دهیم. فرمان عقلمان به ما میگوید که بایستی سر وقت در جلسات حاضر شویم.
یک زمانی برای خود من نیز سؤال بود که چرا بر روی این مسئله انضباط این همه در کنگره تأکید میشود؟ اما هر چه بیشتر به کنگره بیایید، متوجه خواهید شد که جهان اعتیاد، جهان بینظمیهاست. یعنی حتی اگر مصرفکنندهای بلد باشد که چگونه منضبط مصرف کند، میتواند پنجاه درصد اختلالات را کنترل کند.
وقتی سفر را شروع کردم، با منضبط شدن زمان و مقدار مصرف دارو، در همان قدم اول، مقدار زیادی از مشکلات من برطرف شد.
کنگره به ما میگوید که اگر میخواهید به تعادل نزدیک شوید، باید یکسری اصول را رعایت کنید و رعایت نظم و ادب و احترام در رأس این اصول قرار دارند.
من با بسیاری از آداب زندگی قبل از آمدن به کنگره آشنا نبودم. خیلی چیزها را هم میدانستیم، اما آن دسته از آداب را که ما را نگاه داشته و باعث نجات ما شوند را نمیدانستیم. چون اگر میدانستیم، دیگر درون سیاهی و ظلمت اعتیاد فرو نمیرفتیم.
به اعتقاد من، این منضبط بودن همان حلوای شیرینی است که تا آن را نچشی، لذت آن را درک نخواهی کرد. وقتی نیم ساعت زودتر در جلسه حاضر شوید، نوشتاری بخوانید، تا پایان جلسه در جلسه بنشینید و مشارکت کنید، به مشارکت دیگران گوش دهید و در انتها در خواندن دعا شرکت کنید، حس و حال خوبی دریافت میکنید.
چرا ما هر دستوری که جناب مهندس صادر میکند، با جان و دل میپذیریم؟ چون ایشان به چیزی که میگوید ایمان دارد و خودشان اولین کسی هستند که آن کار را انجام میدهند.
در کنگره آموختم درسهای زندگی و آموزشها را از طبیعت بگیرم و نگاه به هستی و دیدن هماهنگی شگفتانگیز آن را نگاه کنم و از طبیعت الگو برداری کنم.
نظم و انضباط در تربیت فرزندان ما تأثیر بسزایی داشته و جز یکی از اصولیترین مسائل زندگی است که شاید در ظاهر فکر میکردیم ما بلد بودیم و به درستی انجام میدادیم، اما در کنگره متوجه میشویم که ما حتی خودمان هم نظم و انضباط نداشتیم و به بچهها هم یاد ندادهایم. گاهی خودمان در کوچه و خیابان زباله میریختیم و میگفتیم وظیفه رفتگر است جمع کند و فرزند ما هم یاد گرفته، در کلاس و مدرسه زباله میریزد و میگوید که سرایدار وظیفه دارد جمع کند.
در کنگره هیچ رفتگر و سرایداری نیست و هر کسی خودش یاد گرفته که چیزی روی زمین نیندازد یا اگر افتاده جمع کند بدون انتظار داشتن از کسی. همه همکاری میکنند و ما شاهد نظم و انضباط و احترام به بهترین شکل ممکن در کنگره هستیم و این خود سرمشق بزرگی در زندگی ما است که امیدوارم بتوانیم آنها را کاربردی کنیم.
من به رسم ادب و احترام از جناب آقای مهندس و خانواده محترمشان و بعد از ایجنت و مرزبانان و خدمتگزاران عزیز تشکر میکنم و از راهنمای خودم آقا نادر تشکر و قدردانی میکنم.
نگارش: مسافر علی بختیار (لژیون یکم)
ویرایش: مسافر علیاکبر (لژیون یکم)
عکس: مسافر صادق (لژیون هفتم)
ارسال: مسافر اسماعیل
- تعداد بازدید از این مطلب :
67