دستور جلسه این هفته در مورد نظم، انضباط و احترام در کنگره۶۰ است. تمام جهان هستی بر مبنای یک نظم خاصی آفریده شده است و اگر این نظم وجود نداشته باشد، همهچیز به هم میخورد. برای مثال، گردش ایام، گذشت روزها و ماهها و پیدایش فصول، همگی بر اساس نظم حرکت میکنند. ما انسانها باید طبیعت را سرلوحه خود قرار دهیم و از آن الگوبرداری کنیم.
کنگره۶۰ نیز از نظم و دیسیپلین خاصی تبعیت میکند. برای مثال، شروع جلسات در ساعت معین و پوشیدن لباس سفید توسط مسافران یا همسفران، نشانهای از نظمی است که در کنگره برقرار است. کشف روش DST نیز از نظم نشأت گرفته است؛ یعنی مسافری که سفر خود را آغاز میکند، آرامآرام نظم را یاد میگیرد و سر ساعت، دوز منظم داروی OT را مصرف میکند تا پس از گذشت ۱۰ ماه به رهایی برسد. بنا به فرمایشات آقای مهندس، ما در کنگره ترافیک نداریم؛ به این معنا که باید طوری برنامهریزی کنیم که سر ساعت در جلسات حاضر شویم و وظایف خویش را بهدرستی به انجام برسانیم.
احترام نیز باید در تمام سطوح برقرار باشد. درواقع، احترام گذاشتن نشانگر رفتار، عملکرد و شخصیت درونی ماست. در کنگره نیز باید به افراد، پیشکسوتان و جایگاههای مختلف احترام گذاشته شود و این احترام امری دوطرفه و متقابل است. کنگره۶۰ در ۲۷ سال فعالیت خود به دلیل پابرجا و مستحکم نگه داشتن این سه مؤلفه یعنی نظم، انضباط و احترام و کاربردی نمودن آنها، پابرجا مانده است.
انسان دارای صور پنهان و همچنین صور آشکار است. از نظر صور آشکار، سیستمهای متعددی در جسم در حال فعالیت میباشند. حال اگر این سیستمها طبق قوانین و نظم و انضباط خود کار نکنند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ یک مصرفکننده چطور میتواند با سیستم تخریبشده جسم خود انتظار داشته باشد که طبق نظم و قوانین تعریفشده کار کند؟
مصرفکننده بهواسطه رعایت نکردن قوانین و مصرف موادمخدر، در سیستمهای شبه افیونی و ضددرد خود تخریب ایجاد کرده و این سیستمها را از تعادل و نظم خود خارج ساخته است؛ در نتیجه، عملاً سیستمها نمیتوانند کارایی لازم را داشته باشند. از نظر صور پنهان نیز ساختارهای زیادی از قبیل عقل، ذهن، حس و ... در حال فعالیت هستند. این ساختارها نیز طبق قوانین حاکم بین خودشان در حال فعالیت میباشند؛ اگر طبق قوانین تعریفشده خود عمل نکنند، از نظام خود خارج خواهند شد.
در این صورت، دیگر نمیتوانند انرژی را مدیریت کنند و باعث هدر رفتن انرژی خواهند شد. بهطور مثال، شخصی که در حال انجام یک فعالیت کاری است، اگر دچار بههمریختگی ذهنی باشد، در آن فعالیت دچار از دست دادن انرژی شده و به نتیجه مطلوبی نخواهد رسید.
حال در کنگره نیز در صور آشکار، جسم انسان در پرتو رعایت همان قوانین و نظمی که در سیستم DST وجود دارد، به نظم لازم برای انجام فعالیتهای جسمی خود خواهد رسید. همچنین در صور پنهان نیز این نظم به مسافر، طبق اصول جهانبینی کنگره۶۰ آموزش داده میشود؛ جهانیبینیای که در اثر تکرار مرتب مطالب آموزشی کنگره در زمان و مکان مناسب به وجود میآید.
همانا ما انسان هستیم و برای نیل به اهداف و تکاملهایمان نیاز داریم که به جسممان، خویشتن خویشمان، استادهایمان و خالقمان احترام بگذاریم.
امروزه اهمیت و ضرورت نظم در زندگی اجتماعی بیش از گذشته بر ما مشهود گشته است. اگر سوزنبان قطار در وقت معین و مشخص وظایف خود را انجام ندهد، بیم برخورد قطارها میرود. اگر کسی که در برج مراقبت هوایی حضور دارد، بهموقع و براساس نظم، هماهنگیهای لازم را به عمل نیاورد، امکان آسیب رسیدن به هواپیما و سرنشینان آن وجود دارد و اگر اتومبیلها، هنگام عبور از چهارراه، بهموقع و بر اساس نظم و ترتیب حرکت نکنند، احتمال تصادف آنها پدید میآید و مسافران نیز ممکن است دچار صدمه و آسیب شوند.
حال باید پرسید که چه کسانی میتوانند این ظرافتها را در رفتارهای منظم رعایت کنند؟ در پاسخ باید گفت که قطعاً کسانی از عهده این امور برمیآیند که ابتدا در خانوادههای منظم تربیت شده و سپس اهمیت بیشتر نظم را در مدرسه آموخته باشند.
وقتی وارد حوزه نظم شدیم و رفتارها و کردار ما منضبط شد، بدون اینکه بخواهیم، دیگران به ما احترام میگذارند. هر چه جلوتر میرویم، این فضا بیشتر باز میشود و بیشتر مورد احترام قرار میگیریم. مثلاً اگر خلف وعده کنیم، اول به خودمان بیاحترامی میکنیم و بعد باعث بازخورد نامحترمانه از طرف دیگران هم میشویم؛ اما وقتی سر وعده بهموقع حاضر شویم، یعنی به حقوق خود و دیگران احترام گذاشتهایم؛ این خودبهخود باعث میشود مورد احترام قرار بگیریم و ارزشمندی که از دست داده بودیم و روی آن خاکستر گرفته بود، به ما برگردد. نظم باید از نظر فکری، کرداری و رفتاری در ما به وجود بیاید.
بینظمی فکری بهخصوص در خانوادهها بیشتر دیده میشود؛ زیرا افراد به همهچیز فکر میکنند، اولویت زندگی خود را نمیدانند و آشفتگی ذهنی آنها باعث بینظمی در بیرون نیز میشود. وادی اول به ما سروسامان دادن به تفکر را میآموزد. یک همسفر در جلسات میآموزد هیچکس نمیتواند به مصرفکننده کمک کند، مگر اینکه خودش بخواهد. او آرامآرام وقتی توانست ذهن خود را آرام کند، از تبدیل شدن مشکلات به بحران جلوگیری کرده و در بدترین شرایط میتواند بهترین تصمیمات را بگیرد.
بزرگان فرمودهاند: «ادب مرد، به ز دولت اوست.» سخنی از جناب مهندس دژاکام نیز قابل تأمل است که فرمودند: «یک کارتنخواب باادب، بهتر از یک استاد دانشگاه بیادب است.» امیدوارم نظم و انضباط را در رفتارهایمان داشته باشیم تا کمکم به فردی منضبط و قابل احترام تبدیل شویم.
در پایان، سخن شهید بهشتی نیز قابل تأمل و تفکر است: «دیر آمدن و زود رفتن خیانت است، زود آمدن و دیر رفتن ایثار است و بهموقع آمدن و بهموقع رفتن نظم است.»
نویسنده: راهنما همسفر اعظم (لژیون هشتم)
عکاس: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون ششم)
ویرایش و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون هفتم) نگهبان سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
31