جلسه نهم از دوره پنجم جلسات لژیون سردار همسفران کنگره۶۰ نمایندگی شفا مشهد به استادی همسفر نرجس، نگهبانی دنور همسفر فاطمه و دبیری همسفر تکتم با دستور جلسه «نظم، انضباط و احترام در کنگره۶۰» روز دوشنبه ۱۴ مهر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۴: آغاز به کار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شاکر هستم که توفیق داد تا اولین استادی را در لژیون سردار تجربه کنم، از راهنما همسفر طاهره، بسیار تشکر میکنم که من را برای این جایگاه انتخاب کردند؛ همچنین از مرزبانان، ایجنت محترم و نگهبان لژیون سردار سپاسگزارم که اجازه استادی در این جایگاه را به من دادند، در ابتدا، برای دستور جلسه «نظم، انضباط و احترام در کنگره۶۰» میخواهم از نظام هستی صحبت کنم؛ نظامی که همه چیز در آن بر پایه نظم، دقت و برنامهریزی دقیق است، از چینش ستارهها، کهکشانها و سیارات در فضا گرفته تا آمد و شد شب و روز، همهچیز در نهایت نظم و هماهنگی است.
ما انسانها برای زندگی و پیشرفت خود از طبیعت و نظام آفرینش الهام گرفتهایم، اگر بخواهم نمونهای بگویم: دوربین عکاسی از چشم انسان الهام گرفته و هواپیما از پرواز پرندگان. منِ انسان، این را از خداوند و نظام آفرینش یاد میگیرم که اگر میخواهم در کارم موفق باشم و پیشرفت کنم، باید اولویت من نظم و برنامهریزی باشد.
وقتی برای اولین بار وارد کنگره۶۰، شدم، فکر میکردم نظم یعنی: کاری را شروع کنم، آن را تمام کنم و بعد سراغ کار بعدی بروم، شروع به نوشتن سیدیها کردم، اما روزهای اول، زندگی من مختل شده بود، همهچیز متوقف میشد برای نرجسی که میخواست سیدی بنویسد! اگر فرصت میکردم غذا درست میکردم، اگر میرسیدم کارهای خود را انجام میدادم و این وضعیت خیلی بد بود. با راهنمایم صحبت کردم و گفتم: «واقعاً نمیتوانم!» ایشان گفتند: انسان آنقدر عظیم و توانمند است که میتواند همزمان چند کار را انجام دهد، فقط باید برنامهریزی و نظم داشته باشد، این جمله را آویزه گوشم کردم و نظم را از ذهن خود آغاز کردم، ذهنی که پر از شلوغی و دغدغه بود، یاد گرفتم اولویتبندی کنم؛ نرجسی که صبح بیدار میشود، اولویت او سیدی نوشتن است یا درست کردن صبحانه برای خانواده؟ الان خیلی بهتر شدهام؛ شاید هنوز صددرصد منظم نباشم، اما خوشحالم که در مسیر درست قدم گذاشتهام.
این اولویتبندی ذهنی به اولویتبندی مالی هم رسید، با لژیون سردار آشنا شدم و فهمیدم اگر میخواهم وارد این لژیون شوم، باید یاد بگیرم چگونه پس انداز کنم و منظم باشم؛ نرجسی که هر چیزی را دوست داشت میخرید و هرچه میدید میخواست داشته باشد، حالا یاد گرفته که گاهی باید از بعضی خواستهها بگذرد، ابتدا خداوند با تولد فرزندم این درس را به من داد؛ یاد گرفتم برای تأمین نیاز فرزندم، از خیلی خواستههای خود بگذرم
و بعد، به صورت اختیاری وارد لژیون سردار شدم و آموزش گرفتم، با تقسیمبندی خواستهها، به تعهدم عمل کنم.
در مورد احترام در کنگره و البته در زندگی معتقدم، این من هستم که به دیگران اجازه میدهم چگونه با من رفتار کنند. همیشه شاکر خداوند بودم که دیگران با من محترمانه برخورد میکنند، تا اینکه یکی از لایوهای چهارشنبه آقای مهندس را گوش دادم و متوجه شدم ۹۹ درصد از ویژگیهایی که ایشان برای یک انسان محترم برشمردند، در زندگیام پیاده میکنم؛ وقتی از کسی خواستهای دارم، از کلمه «لطفاً» استفاده میکنم؛ اگر اشتباهی مرتکب شوم، عذرخواهی میکنم و مواردی از این قبیل، این جهان، جهان کنش و واکنش است؛ هر عملی، عکسالعملی دارد، وقتی من احترام میگذارم، احترام را متقابلاً دریافت میکنم، احترام در کنگره۶۰، یعنی اينکه به حرف راهنما گوش دهم، اگر صحبتی کردند، با دل و جان انجام دهم؛ گاهی ممکن است بهدلیل برنامهریزی اشتباه خودم کمی تأخیر بیفتد، اما هیچگاه آن را فراموش نمیکنم و در اولویت قرار میدهم.
احترام در لژیون سردار یعنی اگر تعهدی دارم، چه سرداری، دنوری یا پهلوانی آن را پرداخت کنم. این تعهد، احترام بین من و لژیون سردار است؛ اگر به آن پایبند باشم، احترام را نیز دریافت میکنم، در پایان، برای خودم و همه شما آرزو میکنم که در میان دغدغهها و شلوغیهای زندگی، حال دلمان همیشه خوش باشد، آرامش نصیبب قلبمان شود و بتوانیم با نظم و دیسیپلین در مسیر درست حرکت کنیم.
.jpg)
.jpg)
.jpg)
تایپیست: همسفر یاسمن رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون شانزدهم)
عکاس: همسفر زکیه رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون هشتم)
ویرایش و ارسال: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر اکرم (لژیون یازدهم) دبیر سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
88