دلنوشته مسافر حسین در مورد لژیون سردار

سلام دوستان حسین هستم یک مسافر
سردار می‌گوید : رهایی فقط ترک نیست... رهایی آن لحظه‌ای‌ست که با صداقت، خودت را در آینه دیدی و گفتی من برای ساختن آمده‌ام، نه برای ویران شدن. ما در کنارت هستیم، در لحظه‌هایی که دیگران نمی‌بینند... در نفس‌هایی که برای بودن تلاش می‌کنی... تو از جنس نور هستی، فرزند صلحی... ادامه بده، حتی اگر صدایی جز ندای قلبت نشنیدی... خدا رو شکر میکنم که خداوند من را لایق دانست تا یکی از اعضای کنگره ۶۰ باشم، و بهترین توفیقی که نصیب من شد این بود که عضو لژیون سردار باشم . اولین باری که در شعبه کاشمر جشن گلریزان برگزار شد خداوند به من توفیق داد تا بتوانم در این جشن حضور داشته باشم، اولین بار با پرداخت تعهد سرداری توانستم با عشق و عقل و ایمان عضو لژیون سردار شوم ، با عضویت و حضور در لژیون سردار که در شعبه برگزار می شد، افرادی را دیدم که  به آنها پهلوان می‌گفتند، پهلوان نه به معنای زور و بازو بلکه به معنی گذشتن از منافع مالی و این برای من خیلی جالب بود که چگونه می شود یک نفربتواند از این مبلغ بگذرد، در ادامه با افرادی آشنا شدم که خودشان را (دنور به معنی بخشنده) معرفی کردند،  در واقع اگر وجود این افراد بخشنده نبود که از جان و مال شان بگذرند چرخ این سیستم به حرکت در نمی آمد، که در راس آنها بزرگ مردی قرار داشت به نام (مهندس حسین دژاکام) که ایشان با تحقیق در رابطه با درمان مواد مخدر توانستند صورت مسئله اعتیاد را حل کنند ،این مسئله در بیرون از کنگره برای من مجهول مانده بود، چند بار قصد داشتم درمان شوم ولی به خاطر نداشتن علم و دانش درست از مسئله اعتیاد، دوباره منجر به مصرف مواد مخدر می شد، تا اینکه توسط یکی از آشنایان با کنگره ۶۰ آشنا شدم و با ورود به این سیستم توانستم با کمک راهنمایی استاد گرانقدرم آقا علیرضا به درمان قطعی برسم همه این مطالب را گفتم تا به این جمله برسم دیگران کاشتند تا ما بخوریم ما بکاریم تا دیگران بخورند. ممنون از شما عزیزان که وقت گذاشتید و این پیام را خواندید....

عکاس: مسافر امیر عباس لژیون دوم راهنما مسافر مرتضی

ویراستار: مسافر محمد لژیون پنجم راهنما مسافر علیرضا

تنظیم و ارسال خبر: مسافر علی لژیون یکم راهنما مسافر کاظم