English Version
This Site Is Available In English

مسیر زیبای عاشقی

مسیر زیبای عاشقی

جاده عشق، زیباست و پرفراز و نشیب…
اگر تردید و ترس را به قلبت راه دهی، هرگز نه به عشق می‌رسی و نه از زیبایی‌های مسیر لذت خواهی برد… پس، با قلبی آکنده از امید، مسیر عاشقی را طی کن.
امروز که این دل‌نوشته را می‌نویسم، قریب به ۱۰ سال از ورود ما به مکان مقدس کنگره می‌گذرد. می‌خواهم مسیر عاشقی خویش را در این سال‌ها شرح دهم. شروع این قصه و سفر زیبا در سال ۱۳۹۵، در شعبه ابن‌سینا بود. پس از طی ۱۰ ماه و ۱۸ روز، من و مسافرم طعم شیرین رهایی را چشیدیم و از آن لحظه ماندگار به بعد، که گل رهایی را از دستان پرمهر و محبت آقای مهندس دریافت نمودیم، از خداوند متعال خواستم تا شایستگی خدمت در این مکان مقدس را به من عطا فرماید؛ تا بتوانم گوشه‌ای از لطف و محبتی که دانشمند بزرگ، آقای مهندس، به من و مسافرم کردند، جبران نمایم.
این لطف شامل حال من شد و در سال اول، خدمت خویش را در جایگاه راهنمای تازه‌واردین شروع کردم. وقتی که با خانواده‌های مسافران صحبت می‌کردم، با غم و اندوه آنان همدردی می‌کردم و با تمام وجود، سعی می‌کردم به آن‌ها امید بدهم که راه درمان پیدا شده و اینجا روی زخم‌هایشان مرهم خواهند گذاشت و شادی و امیدواری، جای غم و غصه را خواهد گرفت.
و بعد از یک سال، موفق به کسب شال نارنجی شدم و یک سال و هفت ماه، در ابن‌سینا خدمت نمودم. همیشه این مسیر رفت‌وبرگشت به کنگره را با لذت و عشق فراوان می‌رفتیم و برمی‌گشتیم. در این مدت، با اشخاصی که روح بزرگی داشتند، آشنا شدم؛ وجودشان سرشار از آرامش و صدایشان همچون نت‌های آهنگین موسیقی، بر دل و جانم می‌نشست و روحم را نوازش می‌کرد. نوای دل‌نشینشان، در شعبه طنین‌انداز می‌شد و من به آنجا احساس تعلق می‌کردم و از کیلومترها دورتر، با شوق و اشتیاق، به‌سوی نمایندگی ابن‌سینا می‌شتافتم… و آنجا بود که معنای پیوند محبت واقعی را از اعماق قلب و وجودم حس می‌کردم.
بعد از آن، با گوش‌کردن سی‌دی پربار «هجرت» از استاد امین، به نمایندگی تاکستان انتقالی گرفتم و ادامه خدمتم را به مدت یک سال و چهار ماه، در آنجا گذراندم.
از قضا، دست تقدیر برایم این‌گونه نگاشته بود که برای افتتاح نمایندگی بوئین‌زهرا، از من خواسته شد که اولین راهنمای همسفران این شعبه باشم و من نیز، به دیده منت گذاشته و این خدمت را پذیرفتم و هم‌اکنون، در این نمایندگی مشغول خدمت هستم.
از این بابت، بسیار خوشحالم که در دوره خدمتی چهارساله‌ام، توانستم در سه شعبه خدمت کنم. امیدوارم این خدمت کوچکی که انجام دادم، مورد قبول قدرت مطلق واقع شود و از خداوند خواستارم تا آنجایی که لیاقت دارم، در این مکان مقدس بمانم و بتوانم به مخلوقین دربند خدمت کنم.
و در پایان، از آقای مهندس و خانواده محترمشان، صمیمانه تشکر می‌نمایم بابت تمامی محبت‌ها و آموزش‌های پرباری که در اختیار من و دیگران قرار می‌دهند؛ تا همگی به رشد و تعالی برسیم و در دنیایی مملو از صلح و آرامش زندگی کنیم.

نویسنده:همسفر اعظم راهنمای لژیون اول

عکاس: همسفر منیره رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون اول)

بارگزاری:همسفر مینا دبیر سایت رهجوی راهنما همسفر اعظم( لژیون یکم)

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .