سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر
امروز می خواهم در مورد مسئله مهمی صحبت کنم. موضوع سخن من انسان هایی هستند که قبلا در تاریکی مطلق زندگی میکردند و هیچ امیدی برای خوب زیستن نداشتند هرکجا را نگاه می کردند فقط سیاهی بود، نه عشقی، نه نوری و نه محبتی ... اما به یک باره ورق برگشت و زندگی روی خوشش را به آن ها نشان داد این اشخاص انتخاب شده بودند تا برای هدفی مشخص چراغ راه دیگران شوند تا آنها نیز خوب زیستن را بیاموزند. دنیای نور و شادی برای شان پدیدار شده بود، آری آنان همان نقطه رنگین کمان بودند که انتهای آن به خارج از این جهان مادی وصل شده و در دنیای دیگری به نام کنگره 60 که سراسر عشق و محبت بود زندگی می کردند. صوت، نور و حس را در حقیقت، معنا نموده بودند کلام شان پر از امید، چشمانشان پر از عشق و حس زیبای آن ها همدلی را به تصویر می کشید.. امروز دیگر اثری از تاریکی در دیدگانشان نیست قلبهای شان از عشق موج می زند دستهایشان گرمای زندگی را به دیگران هدیه می دهد، در مرکز این جهان قرار گرفتند مرکزی که دریافت کننده اصلی انرژی از هستی می باشد اسم این مکان لژیون سردار است که نقطه تفکر آنها ساختن جهانی سرشار از زیبایی برای آیندگان می باشد. اینجا اندیشه ها متفاوت است بخشیدن و شاد زیستن، مکانی به نام جمعیت احیای انسانی کنگره 60، آنها در ابتدا نمی دانستند قرار است نقطه شروع چه تصویر زیبایی باشند اما وقتی که از بیرون به صفحه زندگی نگاه کردند معنای واقعی کلمه عشق را فهمیدند،رسالت آن ها از قبل تعیین شده بود و رویای واقعی زندگی را برای ما به حقیقت تبدیل نمودند، آن هم نه برای خود بلکه برای دیگران... انسان هایی که در قالب بیماری اعتیاد زندگی برای شان بی معنا شده بود امروز زندگی را به دیگران هدیه می دهند. دستشان پر از انوار الهی و همیشه آماده اند تا به دیگران کمک کنند، از تمام وجود برای بودن آنها خداوند بزرگ را شکرمی کنیم.
ویراستار: مسافر محمد لژیون پنجم راهنما مسافر علیرضا
تنظیم و ارسال خبر: مسافر علی لژیون یکم راهنما مسافر کاظم
- تعداد بازدید از این مطلب :
181