به نام قدرت مطلق الله
سلام دوستان، بهروز هستم، یک مسافر. با بیش از ۸ سال تخریب وارد کنگره ۶۰ شدم. انواع آنتیایکس را تجربه کرده بودم و آخرین آنتیایکس مصرفیام، روزانه ۴ گرم تریاک بود. سفرم را به مدت ۱۰ ماه و ۱۰ روز، به روش DST و با داروی درمان شربت OT آغاز کردم؛ با راهنمایی استاد عزیزم جناب آقای زرگرانی و در کنار ورزش فوتبال. رهاییام به لطف دستان پُر مهر جناب مهندس دژاکام، تلاشهای بیوقفه استاد عزیزم و خدمتگزاران مهربان کنگره، 4روز .
نظم، انضباط و احترام؛ فرمول ساده یک زندگی موفق
نظم، انضباط و احترام سه واژه ساده اما بنیادین هستند که نقش کلیدی و مؤثری در هستی، حیات انسانها و ساختار جوامع ایفا میکنند. تمام موجودات این جهان هستی، بر اساس حساب، نظم و هدف مشخص پا به عرصه وجود گذاشتهاند. این حقیقت، نشانی از تدبیر و حکمت پروردگار است. چنانکه در کلامالله آمده: «إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ» بهدرستی که ما هر چیز را به اندازه آفریدیم.
همهچیز در هستی بر پایه نظم، برنامهریزی و حسابشدگی است. تصور کنید کارخانهای با تجهیزات مدرن، دستگاههای پیشرفته و مواد اولیه باکیفیت راهاندازی شده باشد. اگر در این کارخانه، نظم و انضباط حاکم نباشد و کارکنان به احترام و هماهنگی پایبند نباشند، نه رشد خواهد کرد و نه به اهدافش خواهد رسید.
در کنگره ۶۰ نیز، اولین درسی که به ما میدهند، نظم و انضباط است. چرا که اولین چیزی که مواد مخدر از یک مصرفکننده میگیرد، همین نظم و تعادل درونی و بیرونی است. فرد مصرفکننده معمولاً توان برنامهریزی ندارد و نمیتواند کارهایش را منظم انجام دهد. بینظمی تبدیل به سبک زندگیاش شده و به همین دلیل، موفقیت از او دور میماند.
بسیاری از افراد بااستعداد، فقط به دلیل نداشتن نظم و انضباط و عدم برنامهریزی دقیق، به موفقیت نمیرسند. در مقابل، کسانی که زندگی منظمی دارند و کارهایشان را بر پایه نظم انجام میدهند، اغلب انسانهای موفقی هستند. کنگره، مدرسهای برای نظم و احترام
پایه و اساس کنگره ۶۰ بر نظم، انضباط و احترام متقابل استوار است. در این مجموعه، جایگاهها محترماند، و راهنمایان با رفتارشان فرهنگ احترام را آموزش میدهند. احترام به راهنما و جایگاه، از اصول مهم در کنگره است. شاگردان باید با احترام با راهنمای خود برخورد کنند. حتی وقتی راهنما وارد میشود، شاگردان باید جلوی پای او بلند شوند و بدون اجازه، ننشینند.
یکی از نشانههای مهم نظم در کنگره این است که حتی یک سرایدار هم وجود ندارد. هر شخص مسئول جمعآوری زبالههای خودش است و هیچکس آشغال روی زمین نمیریزد. همین موارد کوچک اما مهم، پایهگذار فرهنگ احترام و نظم هستند.
زمانی که فردی مواد مصرف میکند، سیستم ایکس بدن او بههم میریزد. سیستم ضد درد، خلقوخو، تعادل رفتاری و جسمیاش دچار اختلال میشود. در کنگره، اولین قدم این است که به مصرف مواد هم نظم داده شود: باید سر ساعت مشخص مصرف کند، لباس سفید و مناسب بپوشد، در جلسات حضور منظم داشته باشد، و حرمتها را رعایت کند.
اگر شخصی خودش را ملزم به رعایت نظم و احترام کند، ناخواسته مورد احترام دیگران قرار خواهد گرفت. اما اگر روزی به مرحلهای برسیم که بگوییم «من سفر دومیام و دیگر نیازی به احترام گذاشتن ندارم»، آن روز، آغاز سقوط خواهد بود؛ چرا که دچار منیت و غرور شدهایم.
امروز، من «بهروز»، مسافری که روزی غرق در تاریکیها بود، وارد مرحلهای تازه از زندگیام شدهام. لحظهای که دستان پر از مهر جناب مهندس دژاکام را فشردم، نه فقط یک پایان، بلکه آغاز نویی بود؛ آغازی برای ساختن خود واقعیام، بدون نیاز به هیچ مادهای. سفر اول، سفری بود برای بازسازی؛ برای دوباره زنده شدن. و حالا که رهایی را لمس کردهام، میدانم که سفر دوم، سفری است برای رشد، برای خدمت، برای ماندن در صراط مستقیم. در طول این مسیر، یاد گرفتم که رهایی فقط ترک مواد نیست...
رهایی یعنی بازیافتن نظم، احترام، انسانیت و ایمان. رهایی یعنی پذیرفتن مسئولیت خویش و تلاش برای بهتر شدن، هر روز، هر لحظه. من حالا در آغاز راهی هستم که در آن باید به دیگران چراغی بر دست باشم، نه به زبان. یاد گرفتهام که باید خدمت کنم تا بمانم، بیادعا، بیمقایسه، بیتکبر. با تمام وجودم از راهنمای عزیزم، استاد زرگرانی، سپاسگزارم؛ و از جناب مهندس که با عشق و دانایی، راه را نشانم دادند. این رهایی را به خودم، به خانوادهام، به آن "منِ واقعی" که سالها گم شده بود، و به تمام مسافرانی که هنوز در سفر اولاند، تقدیم میکنم.
مسافر بهروز رهجوی لژیون اول سنایی
- تعداد بازدید از این مطلب :
82