English Version
This Site Is Available In English

رشد ضلع‌های درمان با رعایت نظم و انضباط

رشد ضلع‌های درمان با رعایت نظم و انضباط

جلسه نهم از دوره سی و نهم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ با استادی مسافر محسن، نگهبانی مسافر بابک و دبیری مسافر علیرضا، با دستور جلسه 《نظم،انضباط و احترام در کنگره ۶۰》و « یکمین سالروز رهایی مسافر سعید» روز شنبه ۱۲ مهرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

چکیده سخنان استاد:
سلام دوستان محسن هستم یک مسافر
شاکر و سپاسگزار خداوندم که امروز در خدمت شما هستم، از جناب مهندس سپاسگزارم که  زمینه ساز و بسترساز حال خوب همه ما هستند. از آقای جلال ربیعی و همه خدمتگزاران که تلاش کردند تا چرخ این ساختار بچرخد و من به این جایگاه برسم سپاسگزارم.
با دو دستور جلسه در خدمت شما هستم. ابتدا « نظم، انضباط و احترام در کنگره ۶۰ » سپس«یکمین سالروز رهایی مسافر سعید»
دستور جلسه هفته پیش« صورت مسئله اعتیاد بود» که پس از کشف آن می‌آییم روی مبحث درمان.
یعنی اینکه مخدرهای درونی را جایگزین مخدرهای بیرونی کنیم، که پیش نیاز این کار نظم و انضباط است. در کنگره اگر کسی این نظم و انضباط را رعایت کند حتماً به رهایی می‌رسد و این سفر درست از زمانی آغاز می‌گردد که آن کس به کلینیک مراجعه کرده و داروی خود را دریافت می‌کند و مسافر سفر خود را آغاز می‌کند.
این نظم را ما در سه وعده در روز برای رهجو قرار می‌دهیم و این ترتیب موجب آن می‌شود که برای مثال؛ کسی با هفتاد یا هشتاد سی سی مصرف روزانه متادون وارد کنگره می‌شود که به آن شخص ۳ وعده در روز با دوز بسیار کمتر توصیه می‌شود و هیچ مشکلی برای او پیش نمی‌آید. یا من خودم با مصرف ۷ یا ۸ گرم شیره و تریاک خوراکی وارد کنگره شدم که راهنمایم به من گفت: مقدار مصرفم را به ۳ گرم روزانه به صورت یک گرم ۶ صبح، یک گرم ۲ ظهر و یک گرم ۹ شب کاهش دهم و هیچ کمبود یا مشکلی برایم پیش نیامد. و در پله بعدی هر وعده به نیم گرم کاهش پیدا کرد و باز هم هیچ مشکلی پیش نیامد که همه این‌ها به خاطر نظمی است که وارد برنامه می‌کنیم.
در مثلث درمان سه ضلع جسم، روان و جهان‌بینی داریم که جسم با داروی اوتی به درمان می‌رسد و این درمان بدان گونه نیست که هر زمانی که دلمان خواست اوتی مصرف نماییم. بلکه باید طبق دستوراتی که راهنما می‌دهد سر ساعت مصرف شود، به صورتی که وعده صبح ساعت ۶ ، سر ساعت ۶ مصرف شود و ۵:۵۹ ساعت ۶ نیست! با برداشتن همین گام‌های کوچک مسافر به درمان می‌رسد.
در ضلع دوم، روان را داریم که همراه با جسم به تعادل می‌رسد مانند منی که یک محل بخاطر حال خرابم از من می‌ترسیدند و هیچکس از دست من در آسایش نبود، اکنون به من اعتماد دارند و خیلی آرام می‌روم و می‌آیم.
همانطور که داروی جسم ot است روان هم دارو دارد و داروی آن حضور در همین کارگاه‌های آموزشی است که از ۱۴ ثانیه ابتدایی آغاز می‌شود و به ۱۴ ثانیه پایانی ختم می‌شود. با حضور درست در این جلسات می‌توانیم روان خود را به تعادل برسانیم. داروی دوم برای روان حضور در لژیون‌ها است.
در ادامه جهان بینی که ضلع سوم مثلث درمان است با گوش کردن و نوشتن سی‌دی به تعادل می‌رسد. نوشتن سی دی از این روی دارای اهمیت است که تنها با گوش دادن در ذهن ما حک نمی‌شود و حتماً باید سی‌دی‌ها را بنویسیم تا بتوانیم آنها را خوب درک کنیم.
برای اینکه بتوانیم این سه ضلع را متناسب و با هم رشد دهیم می‌بایست تمام داروهای این سه ضلع را روی نظم و ترتیب استفاده کنیم. نظم یک چیز درونی است  اما انضباط همان نظمی است که ما در یک جمع یا گروه آن را رعایت می‌کنیم.
اگر ما بتوانیم حرمت‌ها، نظم و انضباط را در کنگره و بیرون از کنگره رعایت نماییم می‌توانیم احترام همه را داشته باشیم.

و اینک دستور جلسه دوم؛  یکمین سال رهایی سعید عزیز.
سعید حدود ۲ ماه در لژیون آقای جلال ربیعی سفر کرده بود که پس از اینکه آقا جلال لژیون خود را بسته و تحویل دادند سعید وارد لژیون من شد.
سعید برخلاف مشکلات زیادی که داشت خیلی خوب با پروتکل B2سفر کرد و سفر بسیار خوبی داشت و به درمان رسید. با داشتن تمام مسائل، سعید از کنگره و خدمت کردن در آن دست نکشیده است و اکنون او در لژیون سردار به عنوان دبیر در حال خدمت است و تازگی‌ها برای مرزبانی بوستان حافظ کاندید شده است. امیدوارم در ادامه نیز خدمتگزار خوبی برای  کنگره باشد.
این روز زیبا را به خود سعید، دختر و پسر خوبش، همسفر محترمشان، راهنمای همسفرشان و تمام شما عزیزان تبریک و شادباش می‌گویم.

اعلام سفر مسافر سعید؛
سلام دوستان سعید هستم یک مسافر.
آنتی ایکس(مواد مصرفی) قرص B2 ، مدت سفر اول یک سال ، روش DST
دارو OT، نام راهنما آقا محسن، رهایی یک سال و یک ماه، ورزش والیبال
آرزوی مسافر سعید؛
آرزومندم روزی بتوانیم زمین کنگره را بسازیم و یک نمایندگی از خودمان در شهرمان داشته باشیم.

خلاصه گفته‌های مسافر سعید؛
از جناب مهندس و خانواده محترمشان و دکتر امین سپاسگزارم که این بستر را برای همه ما فراهم کردند تا ما بتوانیم سفر کنیم و از دام اعتیاد رها شویم. از آقای جلال ربیعی راهنمای اولم و آقا کمال که در آن زمان مشاور تازه واردین بودند سپاسگزارم. همینطور از حضور شما و مشارکت‌های گرمتان و حس خوبتان که به من و خانواده‌ام انرژی دادید سپاسگزارم. البته  من به خوبیِ آنچه شما گفتید نیستم، و این ویژگی‌ها تنها به خاطر آموزش‌هایی است که من در کنگره یاد گرفته‌ام. از همه سفر دومی‌ها سپاسگزارم چرا که آنها با رفتار و منش خوب خود همواره الگوی من بوده‌اند. از همه خدمتگذارها، مرزبان‌ها، ایجنت‌ها، راهنماها و هر کسی که به هر گونه‌ای خدمتی کرد تا این نمایندگی به اینجا برسد تا من به درمان برسم تشکر می‌کنم.
آموزش‌های کنگره علاوه بر عشق و محبت، همراه با تلنگری برای من بود تا بدانم در کجای کار قرار دارم، و این تلنگرها را راهنماها و مرزبان‌ها همواره به من یادآوری کرده‌اند‌. پس اگر راهنما یا مرزبان یا ایجنت حرفی به من می‌زند حتماً در راستای رشد من خواهد بود تا فراموش نکنم که قبلاً در چه وضعیتی بودم و اکنون در چه حالی هستم.
من پیش از این هم یک بار در کنگره سفر کرده بودم اما در سفر دوم دوباره به مصرف مواد روی آورده بودم، به همین دلیل روی بازگشتن به کنگره را نداشتم و از برادر بزرگم حسین آقا و راهنمایم خجالت می‌کشیدم. اما با اصرار و توصیه و دلگرمی همسفرم دوباره وارد کنگره شدم و وارد لژیون آقا جلال شدم و با راهکارهای ایشان و آقا محسن توانستم به درمان برسم. از همسفر عزیزم که در این راه همراه من بودند کمال قدردانی را دارم، همینطور از خانم ساره راهنمای همسرم بسیار سپاسگزارم چون ایشان هم در این مسیر یاری فراوانی به ما رساندند. امیدوارم برکت این خدمات به زندگی‌شان بازگردد.

چکیده سخنان راهنمای همسفر:
سلام دوستان فاطمه هستم یک همسفر.
خدا را شکر برای داشتن این حس و حال خوب، این تولد را به جناب مهندس و تمام خدمتگزاران در کنگره ۶۰ تبریک می‌گویم و از همین جا به همه آنها خدا قوت عرض می‌کنم.
برای پرورش چنین رهجوهایی به خانم ساره، آقا جلال و آقا محسن تبریک و دست مریزاد می‌گویم.
این جشن را به آقا سعید و خانم فرزانه و همینطور به همسفران کوچک آقا سعید تبریک می‌گویم.
خانم فرزانه روزی که وارد لژیون من شد آموزش‌های مورد نیاز را از خانم ساره دریافت کرده بود، قوانین حرمت‌ها و آموزش‌ها را به خوبی اجرا می‌کرد. روزی که خانم فرزانه به من گفت که برای جشن تولدشان آماده شوم، کنجکاو شدم تا بدانم این جشن با کدام دستور جلسه همراه خواهد بود. وقتی دیدم که دستور جلسه« نظم و انضباط و احترام در کنگره» است، پی بردم که این دستور جلسه و جشن آنها همخوانی خوبی با خصوصیات ایشان دارد. چون خانم فرزانه به خوبی نظم، انضباط و احترام را در لژیون نسبت به همه ما به جا می‌آورد. حرمت‌ها را به خوبی رعایت می‌کند و بدون اجازه من به هیچکس در لژیون حتا با یک پیامک تماس برقرار نمی‌کند. از ویژگی‌های دیگر خانم فرزانه این است که بسیار شکرگزار است و هرگز فراموش نمی‌کند که از کجا به کجا رسیده است و همواره به مسافر و خانواده‌اش توجه ویژه دارد. امیدوارم در ادامه با تلاش و کوشش خود بتواند شال نارنجی راهنمایی را هم دریافت کند.

خلاصه سخنان همسفر:
سلام دوستان فرزانه هستم یک همسفر.
خدا را شکر می‌کنم و بسیار خوشحالم که توانستم بعد از حدود ۱۱ سال این جایگاه را تجربه کنم. من و مسافرم ۱۲ سال پیش هم این راه را رفته بودیم اما متاسفانه نتیجه‌ای نگرفته بودیم. اما امروز این جایگاه را با تمام وجودم احساس می‌کنم و بسیار خوشحالم و امیدوارم همه سفر اولی‌ها بتوانند این جایگاه را تجربه کنند.
یاد می‌کنم از خانم ساره که در سفر اولمان با مشکلات فراوانی روبرو شدیم، اما با راهکارها و راهنمایی‌های ایشان توانستیم به همه مشکلات غلبه کنیم. چون در این راه من صبر را از ایشان آموختم. در ادامه از راهنمای دومم، خانم فاطمه کمال تشکر و قدردانی را دارم. همینطور از آقا جلال و آقا محسن سپاسگزارم که در سفر اول و دوم سعید همواره کمک حال او بودند و با آموزش‌های نابشان ما را راهنمایی می‌کردند.
در سفر دوم سعید، برای پسرمان یک بیماری پیش آمد و ما مجبور بودیم حدود دو ماه درگیر بیمارستان و کارهای درمانی او باشیم.  من در این مدت گمان می‌کردم که با فشار مشکلات سعید دوباره به مصرف مواد روی خواهد آورد اما به برکت گفته‌ها و توصیه‌های آقا محسن این اتفاق روی نداد و سعید به خوبی سفر دوم را ادامه داد.
مدتی پیش سعید اقدام به خرید یک دست مبل کرده بود، اما روزی که برای تحویل گرفتن مبل‌ها رفته بودیم متاسفانه سعید به یادش نبود که آنها را از کجا خریداری کرده‌ و این موضوع بسیار موجب ناراحتی و رنجش من شد. اما امروزه بسیار خوشحالم که سعید در کنگره درمان شده و اوضاعش به سامان شده است و اتفاقات بسیار خوبی برای سعید رخ داده است و همواره حواسش به من، خانواده و خانواده خودش است و از این بابت بسیار خوشحالم و خداوند را شاکر و سپاسگزارم.
در آخر از گروه مرزبانی همسفران و ایجنت‌های محترم خانم آیدا و خانم لیلا بسیار سپاسگزارم و کمال قدردانی را از ایشان دارم.


نگارش و بارگذاری؛ مسافر حسن
عکس؛  مسافر کاوه
ارسال مطلب؛ مسافر بابک

 

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .