پنجمین جلسه از دوره نوزدهم سری کارگاههای آموزشی - خصوصی خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی میخک مشهد، با استادی راهنما مسافر فائزه، نگهبانی مسافر فاطمه و دبیری مسافر سمیرا با دستور جلسه «صورتمسئله اعتیاد» روز شنبه ۵ مهرماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۳:۳۰ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان فائزه هستم یک مسافر.
خیلی خوشحالم که امروز در جمع شما عزیزان حضور دارم. یک خبر خوش ابتدای صحبتهایم بگویم که؛ آقای مهندس هفته پیش با افتخار، خانم مونا دبیر شورا را بهعنوان دیدهبان خانمهای مسافر اعلام کردند و این اتفاق خیلی مهم و بزرگ برای خانمهای مسافر است.
یک زمانی خانمهای مسافر برای این که وارد کنگره شوند ترسهای زیادی داشتند که کسی آنها را نبیند و آبروی آنها نرود و همیشه سؤال داشتند که آیا اعتیاد درمان دارد؟ با این ترسها و سختیهایی که وجود داشت، خانم مونا روی قدرت خانمهای مسافر کار کردند که امروز ما میبینیم که خانمهای مسافر با افتخار پهلوان میشوند و در جلسات چهارشنبه قرار میگیرند و اعلام میکنند که مصرفکننده بودهاند و درمان شدهاند.
اینک با زحمتهای آقای مهندس که دیدهبان ما بودند، دستور جلسه خانمهای مسافر را در بین دستور جلسات هفتگی داریم و تمام اینها را مدیون افرادی از قبیل خانم مونای عزیز دیدهبان محترم و بقیه افراد که خدمتهای زیادی را انجام دادهاند، داریم تا من وارد کنگره شوم و خیلی راحت درمان شوم و سختیهایی که افراد در گذشته کشیدهاند را نداشته باشم.
من امروز کلینیک و راهنمای مشخص دارم. داروی OT را خیلی راحت بهوسیله سُرنگ استفاده میکنم و دسترسی آسان به اپلیکیشن دارم. راهنمایان با تهران در ارتباط هستند و سفیران و اسیستنتها به شهرهای مختلف میروند تا به درمان همدردان خودشان کمک کنند.
دستور جلسه این هفته؛ «صورتمسئله اعتیاد» است. اگر یک مقدار به عقب برگردم و نگاه کنم به این موضوع که چرا تا سالها پیش، مسئله اعتیاد حل نمیشد؟ چرا من به کمپها، بیمارستانها و کلینیکهای مختلف میرفتم و مدام برگشت میخوردم؟ چرا بارها اراده میکردم و میخواستم درمان شوم، امّا نتیجهای نداشت و دوباره برگشت میخوردم؟ کجای کار ایراد داشت؟ دلیل این بود که صورتمسئله اعتیاد مشخص نبود.
آقای مهندس همیشه جسم و نفْس انسان را مثل ماشین و راننده آن مثال میزنند. اعتیاد درست مانند این است که راننده حالش خوب نباشد، قلب او گرفته است و هوشیاری ندارد، اما من دنبال مشکل در خود ماشین هستم. لاستیکها را چک میکنم. بنزین را چک میکنم. در واقع مشکل از ماشین نیست و راننده مشکل پیدا کرده است.
آقای مهندس عنوان میکنند که؛ اعتیاد، جسم، روان و جهانبینی را تحتتأثیر خود قرار میدهد و روی این سه مؤلفه تخریب ایجاد میکند پس امکان ندارد که من ورزش کنم، اراده کنم و خوب شوم یا پیش تراپیست بروم، ۴۵ دقیقه صحبت کنم، هزینه بدهم و بگویم خوب میشوم یا کلاس یوگا و عرفان بروم و بگویم خوب شدم. من با داروی مناسب، در زمان مناسب، به میزان مناسب و در کنار دریافت آموزشهای کنگره، میتوانم به درمان برسم.
صورتمسئله اعتیاد برای کنگره خیلی راحت و آسان شده است و درمان خیلی راحت اتفاق میافتد. اگر برای من هنوز درمان اتفاق نیفتاده است؛ باید برگردم ببینم کجای مسیر را اشتباه میروم؟ کجای مسیر کمکاری میکنم؟ گاهی بهانههایی که داریم، اجازه نمیدهند که حرکت کنیم. راه دور، بچه داشتن و همسر داشتن همان بهانهها هستند.من زمانی که مصرفکننده بودم، زمین را به زمان میدوختم و هزار راه را پیدا میکردم که بروم مخفیانه موادم را مصرف کنم. هزار کار انجام میدادم که پول مواد را تهیه کنم و هیچوقت نشد که بدون مواد بمانم، چون خواسته مصرف مواد را داشتم و انجام میشد. خواسته من در زمینه منفی قوی بود.
الان هم باید در جهت مثبت خواسته را قوی کنم. باید همان بهانهها را امروز برای کنگره آمدنم فراهم کنم، حرکت کنم تا درمان شوم. یکزمان خواستم که درمان برای من هم اتفاق بیفتد و طعم حال خوش را بچِشم و این اتفاق افتاد.
سخنان راهنما مسافر فائزه در مورد تولد پنجمین سال رهایی مسافر مریم:
امروز تولد پنجمین سال رهایی خانم مریم عزیز، مرزبان پارک است که بهتازگی شال راهنمای تازهواردین را نیز دریافت کردهاند. این روز را خدمت آقای مهندس، ایجنت محترم و مرزبانان عزیز تبریک میگویم.یکسری تولدها خاطرات قشنگی را برای راهنما زنده میکند. سال ۹۸ خانم سارا در نمایندگی میخک مشهد، راهنما بودند و من بهعنوان مرزبان موقت میآمدم تا اینکه برای خانم سارا کاری پیش آمد و چون من در آزمون راهنمایی پذیرفته شده بودم، آقای مهندس اجازه دادند لژیون را اداره کنم.
در ابتدا برای رهجویان سخت بود که من را بپذیرند. خانم مریم جزء افرادی بود که در لژیون خانم سارا بودند و من را بهعنوان راهنما پذیرفت؛ ولی تخریبهای زیادی داشت و فوقالعاده عصبانی بود و خشم خود را نمیتوانست کنترل کند و فشار زیادی رویش بود؛ چون در اعتیاد گیرکرده بود و نمیتوانست مدیریت زندگی را انجام دهد.
خانم مریم ذرهذره شروع به حرکت کرد. اوایل نامرتب سی دی مینوشت و یک وقتهایی از کنگره دور میشد و میگفت؛ بچه دارم و نمیتوانم سی دی بنویسم؛ ولی کمکم خودش متوجه شد که باید مدیریت کند تا اینکه رهایی گرفت. ایشان مصرف قلیان نیز داشت و وارد لژیون ویلیام شد و سفر ویلیام خیلی کمکش کرد.
خانم مریم تغییرات خیلی زیادی کرد و من تغییراتش را کاملاً احساس میکردم و بعد رهایی شروع به خدمت کرد و خدمتهای مختلفی را گذراند ازجمله؛ مرزبانی، قسمت OT ، مبصر کلینیک و اینک هم مسئول کلینیکهای شرق هستند وبا همسرشان، شال تازهواردین دریافت کردهاند. این تولد را بسیار به ایشان تبریک میگویم؛ انشاءالله که همینطور قوی حرکت کنند و بتوانند به جایگاههای بالاتری برسند.
در ادامه به همسفرشان خانم یگانه عزیز تبریک میگویم که خیلی قشنگ همراهی کردند و خیلی جاها نقش مادر برای خانم مریم اجرا میکردند، با اینکه دخترشان بودند. خانم یگانه هم خیلی سخت پذیرفتند که وارد کنگره شوند؛ اما موقعی که قرار گرفتند؛ خیلی خوب و قوی سفر کردند. از خواهر و برادرشان نگهداری میکردند تا خانم مریم راحت سفر کنند.
خانم یگانه راهنمای ویلیام و همسفران و تازهواردین شدند. انشاءالله دوباره حضورشان در کنگره پررنگتر شود، به راهنمای ایشان خانم فاطمه عزیز تبریک میگویم. خیلی از ایشان ممنون هستم که از تهران تشریف میآوردند تا بخش همسفران شعبه میخک شکل گرفت.
اعلام سفر:
نام راهنما: خانم فائزه - آنتی ایکس مصرفی: شیره و تریاک کشیدنی - مدت سفر: ۱۰ ماه - روش درمان: DST- داروی درمان: OT- مدت رهایی: ۵ سال و ۵ ماه - ورزش: ایروبیک.
اعلام سفر نیکوتین:
آنتی ایکس مصرفی: قلیان - مدت سفر:۱۰ ماه - روش درمان: DST - داروی درمان: آدامس نیکوتین - نام راهنما: خانم معصومه - مدت رهایی: ۴ سال و ۳ ماه -
خواستهها:
خواسته اول: نمایندگیهای متعدد در تمام نقاط کشور برای خانمهای مسافر تأسیس شود.
خواسته دوم: همان خواسته همیشگی من است که درواقع به خواستهای که داشتیم رسیدیم. مثل همیشه آقای مهندس لطف بسیار زیادی به خانمهای مسافر دارند و ساختمان جدیدی برای ما خریداری کردند. از ایشان بابت این عمل زیبا و ستودنی، بینهایت تشکر میکنم.
صحبتهای مرزبان مسافر مریم:
سلام دوستان مریم هستم یک مسافر
در ابتدا برای این روز بسیار زیبا خدا را سپاسگزارم. بسیار شاکرم که امروز در کنگره هستم و شیرینی تولد پنجمین سال رهایی را تجربه میکنم.آقای مهندس فرمودند که؛ انسان بودن یعنی سپاس از کل هستی و موجودات هستی. چند سال پیش آقای محمد اختری در تولدشان گفتند؛ هر چه رهاییها و تولدها بالاتر میرود؛ ما بیشتر یاد میگیریم که مهمترین صحبتها و کلامها در تولدها این است که تشکر و قدردانی کنیم از آنهایی که قبل از ما بودند و ماندند و باعث شدند من امروز اینجا باشم و جشن پنج سال رهاییام را بگیرم.
در ابتدا از آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر و قدردانی میکنم و بابت وجود پر مهرشان سپاسگزارم که این بستر بسیار امن را برای ما خانمهای مسافر فراهم کردند که باعث شدند اسم یک خانم مصرفکننده تبدیل به یک مسافر شود. از آقا محمد گرامی و خواهرهای گرامیشان سپاسگزارم که خیلی برای نمایندگی میخک زحمت کشیدند و سالها کنارمان بودند و ما از آموزشهای نابشان برخوردار بودیم. امیدوارم هر جا هستند، سلامت و مانا باشند.
از خانم فائزه عزیزم تشکر و قدردانی میکنم. ایشان خیلی برای من زحمت کشیدند و این که الان خوشخنده و خندهرو هستم، مدیون زحمات ایشان هستم. قبل از این، یک شخص طوفانی بودم که آن طوفان را، راهنمای من با صبوری و بردباریشان که از راه دور تشریف میآوردند، از بین بردند و خاموش کردند. در سفر اول خیلی اذیتشان کردم. از ایشان ممنونم که همراه و کنار من بودند.
از خانم فاطمه عزیز راهنمای همسفرم تشکر و قدردانی میکنم و بهجرئت میتوانم بگویم که کمتر از راهنمای خودم نبودند. ایشان برای من و خانوادهام، زحمت بسیار زیادی کشیدهاند، همچنین از خانم فاطمه اختری که بعد از خانم فائزه، در لژیون ایشان آموزش میگرفتم و فرصتهای زیادی در اختیار من گذاشتند، ممنون هستم و خواهم بود.
از همسفرم خانم یگانه که در تمام شرایط سخت همراهم بودند، تشکر میکنم البته اوایل سفر دوست نداشت کنگره بیاید و خیلی پافشاری میکرد و اما بالاخره راه باز شد و آمد. او خیلی قوی حرکت کرد و در جایگاههای متعددی خدمت کرد.از همسرم تشکر میکنم که خیلی در سفر اذیتشان کردم. من همیشه عصبی بودم، از همه چیز و همهکس ناراحت و اذیت میشدم و وقتی خانه میرفتم، روی همسرم فشار میآوردم و خیلی ممنونم که صبوری کردند و همراهم بودند.
از همسفران دیگرم علیرضا، محمدرضا و ریحانه تشکر میکنم و عذرخواهی میکنم که در طول سفر خیلی اذیتشان کردم و برایشان کم گذاشتم. امیدوارم بتوانم این کاستیها را جبران کنم. در ادامه سفر، گاهی اوقات مشکلات و مسائل زیادی داشتم و بچهها هم بودند و باید با تمام سختی و مشکلات، حواسم به آنها هم بود و یک مقدار در سفر کم میآوردم در ضمن اینکه همسرم هم مسافر بود و با هم سفر کردیم و رها شدیم.هر کدام در شعبه خودمان در OT خدمت کردیم و مسئول شدیم. مرزبان پارک و نمایندگی خودمان شدیم، و خدا را شکر در دوره جدید، شال سبز تازهواردین را از آقای مهندس دریافت کردیم.
اتشالله بتوانیم همچنان ادامه دهیم تا شال نارنجی را بگیریم و بتوانیم به امید خدا رنج دردمندانی که مثل خودمان هستند، را درمان کنیم. یکی از قشنگی های سفر، خدمت کردن و ادامه دادن است که در ادامه آن عشق و محبت خالص را به دست می آوردیم .
دستور جلسه این هفته؛ «صورتمسئله اعتیاد» است آیا صورتمسئله زندگی من حل شده است؟ من نه مادر و نه همسر خوبی بودم حتی یک فرد خوب برای جامعه هم نبودم؛ چون جسم و روان و جهانبینیام مشکل داشت و نمیدانستم آموزش چیست، اما در ادامه سفرم متوجه شدم درمان جسم، پنج درصد و ۹۵ درصد دیگر، مربوط به روان و جهانبینی من است که باید تغییر کند، و به نظرم این دو ضلع فقط با ادامهدادن، خدمتکردن و سی دی نوشتن که یکی از مهمترین گزینههای آموزشی کنگره است، درست میشود.
من شاهد نمایانشدن این دو ضلع در صور پنهان خودم شدم و فهمیدم که خدمتکردن، مسئولیتپذیری و اعتمادبهنفس و توانایی به انسان میدهد. من حتی توان مسئولیت بچههای خودم را نداشتم و بچههایم را برای سفرنکردن و فرار از مسئولیت بهانه میکردم.
استاد امین در سیدی گره مسئولیت میگویند؛ انسانی که مسئولیت به عهده ندارد، در جایگاه انسانی خودش نیست. امیدوارم همه ما بتوانیم بعد از درمان جسم، به فکر درمان جهانبینی و روان باشیم که با ادامهدادن و خدمتکردن به خلق خداوند به دست میآوریم.امیدوارم که با درست خدمتکردن و تابع قوانین کنگره بودن بتوانیم ذرهای از این اقیانوس بزرگ کنگره ۶۰ باشیم.
سخنان راهنما همسفر فاطمه:
سلام دوستان فاطمه هستم یک همسفر
این روز زیبا را خدمت جناب مهندس، ایجنت محترم و مرزبانان گرامی، تبریک میگویم و خیلی خوشحالم که در خدمت شما هستم و دوباره شما را میبینم. امیدوارم نمایندگی میخک همینطور بهدرستی و پر قدرت به راه خودش ادامه بدهد و مسافران و همسفران زیادی در اینجا به درمان و رهایی برسند.
تولد پنجمین سال رهایی خانم مریم را، به خودشان، راهنمایشان خانم فائزه، همسفرشان راهنما خانم یگانه، همسر و فرزندانشان تبریک میگویم و خوشحالم که امروز در کنار یک خانواده کنگرهای قرار دارم. اگر صورتمسئله اعتیاد حل نمیشد، آیا خانواده به این قشنگی و با شالهای رنگی، میتوانستند در کنار هم باشند و خدمت کنند؟ باید از آقای مهندس و همه خدمتگزاران تشکر کرد.
خانم مریم باایمان، آموزشهای آقای مهندس و راهنما را اجرا کردند و حرفگوشکن بودند و رهایی گرفتند و خدمتهای مختلفی را گذراندند و الان هم مرزبان پارک بانوان و مسئول کلینیکهای شرق کشور هستند و شال تازهواردین گرفتهاند.
خانم یگانه هم بسیار در این رهایی نقش داشتند و همراهی بسیاری کردند تا پدر و مادر بتوانند سفر خوبی داشته باشند و خودشان همخدمتهای سایت، راهنمای تازهواردین، راهنمای ویلیام، راهنمای شال نارنجی همسفران و مرزبانی پارک را گذراندند و در زمینه مالی و تحصیلی بسیار موفق هستند. برایشان آرزوی بهترینها را دارم.
این تولد و خدمتها، قدرت آموزشهای جهانبینی آقای مهندس و استاد امین است که از نقطه سیاه تا رنگینکمان را نشان میدهد. خانم مریم، خیلی تلاش کردند برای اینکه بتوانند همسفر داشته باشند و در نهایت خانم یگانه جذب شدند.
آموزشهای کنگره، برای یک همسفر نیاز است؛ چون خانواده را به آرامش میرساند. امیدوارم که تکتک مسافران نمایندگی میخک مشهد، به این نقطهنظر و نقطه تفکر برسند که یک همسفر داشته باشند.
صحبتهای راهنما همسفر یگانه:
سلام دوستان یگانه هستم یک همسفر
ابتدا به عزیزان که از تهران تشریف آوردهاند، خیرمقدم میگویم و خیلی خوشحالم در این جایگاه قرار گرفتهام و تولد پنجمین سال رهاییمان را جشن میگیریم. امروز میتوانم بگویم که؛ هیچچیز به جز عشق نمیتوانست ما را در این مسیر نگه دارد. ما در خانواده، رقابت و رفاقت داشتیم و هر چیزی که یاد میگرفتیم، به همدیگر یاد میدادیم و هر نکته آموزشی که بود، با هم به اشتراک میگذاشتیم و سفر میکردیم و جلو آمدیم.
همیشه در تولدها از سختیهای سفر میگویند که چقدر سفر سختی داشتند تا به اینجا رسیدند، ولی امروز میخواهم از قشنگی سفر بگویم. ما با تمام سختیهای که داشتیم، خیلی قشنگ ادامه دادیم؛ چون همه ما آن حال خوب را میخواستیم و زمانی به این درجه رسیدیم که توانستیم عشق را در کنگره دریافت کنیم و آن را انتقال دهیم.
من تخریب زیادی داشتم با این که مصرفکننده نبودم؛ ولی ما میدانیم که چه مصرفکننده باشیم و چه نباشیم، تخریب ایجاد میشود و فرقی نمیکند. از خانم فاطمه راهنمای عزیزم تشکر میکنم که با آن عشق و محبتی که داشتند، خیلی به من کمک کردند و اگر عشق و محبت نبود، واقعاً من در این جایگاه قرار نمیگرفتم. از آقای مهندس، خانم مونا، خانم فائزه راهنمای مادرم و تمام خدمتگزاران نمایندگی میخک تشکر میکنم.
صحبتهای مسافر عباس (همسر):
سلام دوستان عباس هستم یک مسافر
من با ۲۵ سال تخریب وارد کنگره شدم. آنتی ایکس مصرفی: تریاک - مدت سفر:۱۱ ماه و ۳ روز - به روش DST با داروی OT- راهنما: مسافر کریم - ورزش: شنا والیبال - مدت رهایی: پنج سال و هفت ماه
سفر نیکوتین:
راهنما: مسافر رضا - مدت سفر:۱۱ ماه و ۲۳ روز - به روش DST و آدامس نیکوتین - مدت رهایی: ۵ سال و ۲ ماه
از جناب مهندس برای این بستر ایمن که برای درمان اعتیاد خانمهای مسافر فراهم کردهاند، تشکر میکنم. از خانم فائزه راهنمای خانمم و همینطور از خانم فاطمه راهنمای دخترم بسیار تشکر میکنم و سپاسگزارم که از تهران برای خدمت به مشهد سفر میکردند.
این تولد را ،به همسرم و دخترم تبریک می گویم و خداوند را هزاران بار شکر می کنم که در کنار هم این لحظه را در کنگره جشن گرفته ایم و فرصت و مجال خدمت در کنگره با رنگهای مختلف شال به ما داده شده است.
خدمت برای من، در شهری که ساکن هستم و با چند ایستگاه اتوبوس و نهایت مبلغ اندکی به نمایندگی میرسم، در مقابل این عزیزان که برای خدمت، هر هفته، کیلومترها راه را طی میکنند و به شهرهای مختلف میروند، شاید کمترین کار باشد. کار این عزیزان خدمتی عظیم است و امیدوارم برکت این خدمتها در زندگی شخصیشان جاری و ساری باشد.
در خصوص دستور جلسه که صورتمسئله اعتیاد است، وادی سیزدهم بخش چهار صفحه ۱۴۲کتاب عشق، بهدرستی در مورد سیستم خمر صحبت شده که بعد از سازگاری، بازی، بازی عشق، عقل و ایمان است و خمر محصول این سه اصل است و طبق فرمایشهای جناب مهندس و راهنمای عزیزم، پندار و گفتار در عشق و عقل وایمان باید تبدیل به کردار شود تا نتیجه حاصل شود.
در سفر اول به وادی سوم رسیدم و مسئله دوستداشتن و بخشیدن را فهمیدم و میخواستم مسافرم را ببخشم و دوستش داشته باشم و قدر و اندازه دوستداشتن و بخشش را در کنگره فهمیدم.
تایپ: مسافر اکرم، لژیون سوم نمایندگی میخک مشهد
ویرایش: راهنما مسافر سپیده، لژیون چهاردهم نمایندگی میخک مشهد.
بازبینی و ارسال: همسفر فاطمه
عکس: راهنما همسفر محدثه - همسفر پریسا - لژیون یازدهم نمایندگی میخک مشهد
- تعداد بازدید از این مطلب :
21