دومین جلسه از دور سی و هشتم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی شمس روزهای شنبه به استادی ایجنت محترم مسافر وحید، نگهبانی مسافر رضا و دبیری مسافر بهزاد با دستورجلسه «نظم، انضباط و احترام در کنگره 60» و در ادامه تولد یک سال رهایی مسافر امیر، در تاریخ 12 مهر 1404 ساعت 16:30 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
انسانی که وارد دنیای اعتیاد شده و دچار مصرف مواد مخدر میشود، اولین نتیجهای که میگیرد بینظمی است و این بینظمی در تمام موضوعات مختلف زندگی برای فرد به وجود میآید، بنابراین میتوان گفت بیماری اعتیاد بهنوعی بیماری بینظمی است؛ ممکن است فرد مصرفکننده خود متوجه تغییر رفتار و بینظمی در زندگی خود نشود اما افراد پیرامون فرد، مانند خانواده یا همکارها خیلی زودتر از خود فرد متوجه تغییر رفتار در آن فرد میشوند.
بینظمی از همان روزهای اول در فرد مصرفکننده شروع به تخریب و آسیب زدن میکند و هرچه فرد در اعتیاد جلو رود، تخریب بینظمی هم شدیدتر میشود؛ اولین بینظمی که به وجود میآید بینظمی در غذا خوردن و خواب است، وقتی انسانها خوابیدهاند یک فرد مصرفکننده تازه بیدار میشود یا وقتی انسانها بیدار میشوند یک فرد مصرفکننده تازه به خواب میرود؛ وقتی فرد بهطور منظم غذا نمیخورد قطعاً به جسم خود آسیب میزند و جسم خود را ضعیف میکند پس بینظمی تخریبهای فراوانی در زندگی انسانها ایجاد میکند.

شاید تهیه و مصرف مواد مخدر عمل پرخرجی نباشد اما موضوعاتی که به دلیل اعتیاد در زندگی فرد خلق میشود، اعتیاد را تبدیل به یک عمل بسیار پرخرج میکند؛ برای مثال زمانی که مصرفکننده بودم هزینههای یک سال زندگیام را یادداشت و بررسی کردم و متوجه شدم، در یک سال 5 میلیون تومان پول بابت تهیه مواد مخدر پرداخت کردهام اما در همان سال 80 میلیون تومان به دلیل یک تصمیم اشتباه از من کلاهبرداری کردهاند.
در اعتیاد بینظمی در همه موضوعات مختلف زندگی به وجود میآید، بینظمی در عشق ورزیدن، بینظمی در کار و تحصیل، بینظمی در رفتار و این بینظمی بیشترین آسیب را به زندگی خود و اطرافیانمان وارد میکند؛ من درگذشته که مصرفکننده بودم حتی نمیتوانستم تشخیص دهم چه زمانی باید فرزندم را تشویق یا تنبیه کنم، وقتی فرزندم کار اشتباهی انجام میداد که باید او را تنبیه میکردم، به دلیل مصرف مواد مخدر و حال خوبی که داشتم، او را تشویق میکردم و جایی که باید تشویق میکردم به دلیل خماری او را تنبیه میکردم؛ همین اشتباهات که بهظاهر کوچک هستند، باعث نابودی و بیانضباطی در زندگی میشود.
پس باید یاد بگیریم که برای رسیدن به هر هدفی باید منظم باشیم، وقتی در سفر اول، راهنما به رهجو بگوید که سر ساعت 6 صبح باید دارو را مصرف کنید، باید رهجو بداند اگر حتی یک دقیقه این عمل را زود یا دیر انجام دهد نتیجه نخواهد گرفت و باید دقیق سر ساعت 6 صبح دارو را مصرف کند تا نظم را فرابگیرد و در سفر اول تمام وظایفش را منظم انجام دهد تا در آخر نتیجه بسیار خوبی دریافت کند؛ اگر یک رهجو در سفر اول نظم را فرابگیرد، قطعاً در زندگی خود به انضباط خواهد رسید و اگر نظم و انضباط داشته باشد، قطعاً دیگران به او احترام خواهند گذاشت.

در ادامه تولد یک سال رهایی مسافر امیر را به جناب مهندس و تمام اعضا درکنگره 60 بهخصوص مسافر امیر و همسفرش تبریک میگویم، امیر آخرین رهایی در لژیون من بود و وقتیکه وارد لژیون من شد قرص و مشروبات الکلی مصرف میکرد و در 4 ماه اول بهقدری ساکت بود که تقریباً هیچ ارتباط کلامی باهم نداشتیم مگر اینکه امیر سؤالی میپرسید و من جواب میدادم؛ امیر انسانی بسیار مؤدب و باشخصیت و منظم بود ولی بسیار گارد بستهای داشت و در ارتباط گرفتن ضعیف بود و متأسفانه سابقه دو بار خودکشی را داشت و امروز بسیار خوشحال هستم که امیر را در این جایگاه میبینم که تبدیل به یک انسان محبوب و خدمت گذار شده است.

خواسته مسافر امیر:
من از خداوند درخواست دارم که بتوانم در کنگره 60 به جایگاه پهلوانی برسم و پرداخت انجام دهم.
خلاصه سخنان مسافر امیر:
ابتدا یک تشکر ویژه می کنم از راهنما عزیزم آقا وحید، گروه مرزبانی، ایجنت و تمام عزیزانی که از ابتدا در این مسیر به من یاری رساندند و باعث شدند امروز در این جایگاه حضور پیدا کنم.
من قبل از حضور در کنگره 60 تمام شرایط مورد نیاز برای نابود کردن زندگی خودم را داشتم؛ به مدت 12 سال در حال مصرف قرص های اعصاب و روان بودم و از دوران کودکی در سن 12 سالگی به صورت تفریحی و از 18 سالگی به صورت حرفه ای الکل مصرف می کردم و سال آخر هم کوکایین به مصرف من اضافه شد که کاملا زندگی ام را نابود کرد.
من وقتی وارد کنگره 60 شدم دو مرحله خودکشی انجام داده بودم؛ بار اولی که خودکشی کردم 26 اسفند بود که رفتم بیمارستان اعصاب و روان بستری شدم و 13 فروردین با رضایت شخصی از بیمارستان مرخص شدم و 4 روز بعد دوباره خودکشی کردم و دوباره مرا به بیمارستان اعصاب و روان فرستادند و بستری شدم، سری دوم که خودکشی کردم کاملا مطمئن بودم که زنده نمی مانم و وقتی به هوش آمدم، فکرکردم در یک دنیای دیگر زنده شده ام و باورم نمی شد که زنده ماندم؛ بعد از مرخصی از بیمارستان، خواهرم از من خواست تا به کنگره 60 بروم، البته من از چندین سال قبل کنگره 60 را می شناختم چون چندسال قبل به کنگره 60 مراجعه کرده بودم ولی بعد از دو جلسه ادامه ندادم چون اصلا علاقه ای به کنگره 60 نداشتم، اما این بار خواهرم گفت فقط چندماه در کنگره 60 سفر کن اگر نتیجه ای نداشت دیگر ادامه نده و من قبول کردم؛ در آن زمان من حدود 3 ماه بود که فرزند خود را ندیده بودم و فرزندم با مادرش زندگی می کرد، مادرش هم اجازه ملاقات با من را نمی داد که خب قطعا مقصر این شرایط خودم بودم؛ به هرحال در کنگره 60 راهنما انتخاب کردم و شروع به سفر کردم اما آمده بودم تا به همه ثابت کنم کنگره 60 هم به درد نمیخورد و راه حلی ندارد؛ در آن روزها اوضاع بسیار دشواری داشتم، از تمام جنبه های زندگی در فشار بودم، پسرم را به ندرت می دیدم و همسرم بعد از یک ماه از من جدا شد و شرایط بسیار پیچیده و سخت بود.
به هر حال این مسیر بسیار سخت را طی کردم، آقا وحید بسیار زیاد در این راه برای من زحمت کشیدند، من در سفر منظم بودم و دارو را دقیقا به اندازه و سروقت مصرف می کردم و در ادامه من به معجزه کنگره 60 اعتقاد پیدا کردم، کسانی که فکر می کنند اعتیاد درمان ندارد، می توانند من را به عنوان یک الگو ببینند، کنگره 60 برای من دقیقا معجزه بود و من را نجات داد و دوباره به زندگی برگشتم.

سخنان همسفر زهره:
من این روز را به مهندس دژاکام و مسافر امیر و تمام اعضا در کنگره 60 تبریک می گویم؛ اعتیاد درد و رنج بسیاری دارد اما ماندگار نیست و خوشبختانه این رهایی ها نشانه این است که با صبر، امیدواری، ایمان و تلاش می توان این مسیر را طی کرد و به این جایگاه رسید.
من به همسفر الناز، خواهر مسافر امیر تبریک می گویم؛ من به عنوان راهنمای مسافر دومشان در این جایگاه حضور دارم، همسفر الناز انسانی بسیار با اخلاق و مهربان بودند و در آن زمان بسیار نگران برادرشان، مسافر امیر بودند و در نهایت به خواسته خودشان یعنی رهایی رسیدند و من این تولد را بسیار به ایشان تبریک می گویم.
امیدوارم تمام سفر اولی ها روزی این جایگاه را تجربه کنند.
سخنان همسفر الناز:
خیلی خوشحالم که بعد از ده سال در این جایگاه در کنگره 60 قرار دارم و مسافر امیر بالاخره من را به خواسته ام یعنی حضور در تولد مسافرم در کنگره 60 رساند، وقتی یک همسفر وارد کنگره 60 می شود بسیار تلاش می کند، خدمت می کند و بعد از مدتی از خودش می پرسد نتیجه تلاش من چه شد؟ این رهایی و تولد ها نتیجه زحمات همسفران است.
من این وعده را به تمام همسفران می دهم که اگر در کنگره 60 حضور دارید ولی مسافرتان حضور ندارد یا به خوبی سفر نمی کند، شما امیدوار باشید و ادامه دهید و مطمئن باشید یک روزی نتیجه زحماتتان را خواهید گرفت.
برادرم امیر در سال 1396 یک بار به کنگره 60 آمد و اوضاعش خیلی بهتر بود و خانواده داشت اما هنوز ظرفیت رهایی در وجودش شکل نگرفته بود بنابراین دوباره بعد از چند سال در سال 1401 به کنگره برگشت اما با حال و شرایط بسیار دشوار و پیچیده.
دکتر به ما گفته بود امیر باید 8 ماه در بیمارستان بستری بماند و دوره شوکدرمانی بگذراند تا حالش بهتر شود اما هرچه زمان جلوتر میرفت، حال امیر در بیمارستان بدتر میشد؛ بههرحال با مشورت همسفر زهره به این نتیجه رسیدیم که امیر به کنگره 60 برود و خداراشکر در روزهای اول ورود به کنگره 60 راهنما تازه واردین آقا جواد و راهنما درمان اعتیاد آقا وحید بهخوبی مسافر امیر را جذب کنگره 60 کردند و برادرانه در این مسیر او را راهنمایی کردند تا امیر به رهایی برسد و من از این عزیزان بسیار تشکر میکنم.

متن، ویرایش و ارسال به سایت: مسافر امیرحسین، لژیون سوم
عکاس: مسافر محمود
- تعداد بازدید از این مطلب :
1148