جلسه دوم از دوره چهل و پنجم کارگاههای آموزشی کنگرۀ ۶۰ نمایندگی ارتش، با استادی دستیار دیدهبان محترم، پهلوان مسافر بهروز، نگهبانی مسافر احمد و دبیری مسافر امیر، با دستور جلسه «نظم، انضباط و احترام در کنگره 60» در روز شنبه 12 مهرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان بهروز هستم یک مسافر.
گاهی گمان نمی کنی ولی خوب می شود! چقدر خوب می شود؟ آنقدر که بساط عیش جور می شود. حتی در مُخیله من نمی گنجید که یک روز بتوانم اعتیاد را کنار بگذارم و فرصتی پیدا شود تا بتوانم خودم را احیا کنم و واژه پدری را از فرزندم پس بگیرم و برق نور را در چشمان همسرم ببینم.
اتفاقات خوبی برای من در حال رخ دادن است، با آمدن من به کنگره 60 معدل فرزندم در مدرسه بلا رفته است به همین دلیل من باید سعی کنم با محبت باشم؛ من رفتار مبادی آداب را بلد هستم ولی آیا عمل مبادی آداب در مقابل خشم، شهوت، غیبت و حسادت را بلد هستم؟
حالا که روزگار مرا دیده است و در جمعیت احیایی کنگره 60 به من یک صندلی داده است تا تبدیل به مسافر یا همسفر شوم تا بتوانم عشق بازی کنم و روزگار را ببینم بایستی محبت کردن را یاد بگیرم؛ مگر روزگار چه دارد؟ اگر پنج دقیقه در آسانسور گیر کنم و نفسم بگیرد متوجه اکسیژن رایگانی که روزگار در اختیارم گذاشته است را می دانم و متوجه می شوم اکسیژن به صورت مُفت و مجانی در اختیار من بوده است ولی من قدر آن را نمی دانستم، باید دانست که روزگار هیچ وقت میوه خودش را نمی خورد.
خیلی ها گمان می کنند به اینجا آمده اند تا هروئین یا شیشه مصرفیشان را کنار بگذارند، در صورتی که این گونه نیست و در این مکان بساط جور می باشد به این دلیل که تمامی ما بعد از به درمان رسیدن در حال مصرف کردن مخدر های طبیعی بدنمان می باشیم.
تا چه اندازه راهنمایت یا دیگران را دوست داری و دلت برای دیگران می لرزد، عشق فقط در جنسیت نیست، عشق در نژاد پرستی نیست و نباید فقط بچه خودم یا شاگرد خودم را دوست داشته باشم بلکه بدون حد و مرز باید تمام کائنات را دوست داشته باشم در غیر این صورت من نیز نژاد پرست هستم.
به من فرصت داده شده تا بعد از آشنایی با صندلی کنگره 60 خودم را تغییر دهم و اصل زندگی ام را تغییر بدهم و بایستی بدانم برای چه این صندلی به من داده شده است وگرنه نمی توانم نتیجه ای حاصل کنم.
.jpg)
در دنیا همه چیز وجود دارد اما سهم من از همه چیز کجاست؟ سهم من از مخدرهای طبیعی بدنم کجاست؟ سهم من از این همه طلایی که روی زمین وجود دارد چقدر است؟ آیا من هنوز در گرو خوابم هستم.
وقتی تفکر می کنم در جمعیت هشت میلیاردی کره زمین در دل چند نفر قرار دارم و چند نفر مرا دوست دارند؟ این سوال برایم مطرح می شود، مگر من چند نفر را دوست دارم و به چند نفر از ته دلم عزیزم می گویم؟
قبل از ورودم به کنگره هفده سال می خواستم هروئین مصرف نکنم ولی نمی توانستم تا وقتی که با کنگره آشنا شدم، هفده سال طول کشید تا دوستان خوبی داشته باشم و بتوانم عشق را در زندگی ام تجربه کنم چون دوست داشتم به دیگران محبت و خدمت کنم و از هستی سهمی داشته باشم.
بعد از ورودم به کنگره به واسطه راهنما و آموزش ها نظم و انظباط بر من حاکم می شود و با رعایت کردن قوانین و مسافر شدن محترم می شوم و موضوع آشنایی با کنگره این چنین موضوعی می باشد؛ موضوع کنگره این است که باید یاد بگیرم آغوشم را به هر چیزی و هر کسی باز نکنم، بایستی یاد بگیرم آغوشم را به روی بوی سیگار باز نکنم؛ من آغوشم را به روی آدم غیبت باز نمی کنم، آغوشم به روی کسی که چشمانش و زبانش و رفتارش حلال نیست باز نمی کنم.
تمام شرایط و خدمات کنگره برای چه کسی است؟ برای من است چون اگر من به کنگره می آیم در اصل برای خودم می آیم نه برای دیگران، من اگر سالیانه به کنگره کمک می کنم برای خودم این کار را انجام می دهم و کنگره هیچ نیازی به کمک من ندارد.
باید یاد بگیرم با ورودم به کنگره 60 صفحه سیاه و سفید زندگی ام را رنگی کنم و این کار با همراه شدن و یکی شدن با کنگره امکان پذیر است.
بعضی ها فقط زمانی که دارویشان رو به بالا است راهنمایشان را دوست دارند، موضوع اصلی کنگره همین است که باید بخشش را یاد بگیرم تا بتوانم به درمان برسم باید یاد بگیرم یک هشتم مواد مصرفی ام را ببخشم تا به حال خوش برسم؛ ما خداوند را به واسطه چه چیزی می شناسیم؟ خداوند را ما به واسطه بخشش می شناسیم.
آقای مهندس متد DST را به ما بخشیدند، ایشان درمان سرطان را بخشیدند به همین دلیل است که هستی آقای مهندس را دوست دارد؛ برای آقای مهندس هیچ کاری نداشت یک بیمارستان درمان اعتیاد یا درمان سرطان تاسیس کنند و از این راه در آمد داشته باشند چون هم علمش را دارند و هم اینکه در این رابطه مقالات علمی دارند، به همین دلیل است که صحبت کردن از آقای مهندس سخت است.
هدف اصلی ما باید یکی شدن با کنگره 60 باشد و امیدوارم که این اتفاق برای همه ما بیفتد.
در کنگره ۶۰ نمیتوانم بگویم لژیون درمان مواد مخدر را میخواهم ولی لژیون درمان سیگار یا درمان چاقی را نمیخواهم، درمان بایستی به صورت ریشه ای صورت بگیرد.
بسیار بدیهی است اگر گمان برم کنگره ۶۰ به من نیازمند است، من هستم که به کنگره نیازمندم.
تایپ، ویرایش و ارسال: مسافر محمد از لژیون دوازدهم
نمایندگی ارتش
- تعداد بازدید از این مطلب :
130