دهمین جلسه از دوره دوازدهم سری کارگاههای آموزشی_ خصوصی خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی بنفشه شیروان، با استادی ایجنت محترم مسافر مریم، نگهبانی مسافر فرشته و دبیری مسافر مهلا، با دستور جلسه «صورت مسئله اعتیاد»، روز چهارشنبه ۹ مهرماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۱:۳۰ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان، مریم هستم یک مسافر.
امروز با دو موضوع کنار هم هستیم: دستور جلسه «صورت مسئله اعتیاد» و دومین موضوع «جشن تولد یک سال رهایی خانم سمیه» است که صمیمانه به ایشان تبریک میگویم و آرزوی سلامتی و پایداری برایشان دارم.
آقای مهندس، برای اولین بار، در ایران مسئله اعتیاد را حل کردند. ایشان ابتدا برای درمان خودشان، که مصرفکننده مواد مخدر بودند، روش کاهش تدریجی (Tapering) را بهکار بردند. با این روش، سیستم بیوشیمی بدنشان بازسازی شد و به درمان قطعی رسیدند.
در همه نقاط جهان، اعتیاد را غولی بزرگ و سرسخت میدانند، اما در کنگره ۶۰ متوجه شدیم که اعتیاد غولی نیست که نتوان آن را شکست داد. ما میتوانیم با روش درست، بهراحتی بر آن غلبه کنیم.
در جاهای دیگر، برای درمان اعتیاد معمولاً به فرد داروهایی مانند متادون یا قرصهایی میدهند، یا او را برای سمزدایی بستری میکنند. پس از مدتی، فرد مرخص میشود و تصور میشود که درمان شده است؛ اما این روش، درمان واقعی نیست.
آقای مهندس روش صحیح را کشف کردند و فرمودند: درمان اعتیاد نیازمند بازسازی جسم است، و این بازسازی، در قدم اول با نظم دادن به ماده مصرفی انجام میشود.
در کنگره، درمان اعتیاد بر سه مؤلفه استوار است: جسم، روان و جهانبینی. جسم به دلیل مصرف مواد مخدر تخریب میشود، زیرا خمر طبیعی بدن دیگر ترشح نمیشود و سیستم بیوشیمی از تعادل خارج میشود. این تخریب روی جهانبینی اثر میگذارد و عقل و صور پنهان بهدرستی کار نمیکنند. وقتی جسم و جهانبینی بههم میریزند، روان نیز از تعادل خارج میشود.
آقای مهندس این سه مؤلفه را به تعادل رساندند. وقتی جسم و روان در تعادل باشند، خلقوخو نیز متعادل خواهد شد. ایشان فرمودند که صورت مسئله اعتیاد، با روش DST و داروی اپیوم (OT)، در مدت ۱۰ تا ۱۱ ماه حل میشود. زمانی که مصرفکننده وارد کنگره میشود، سفرش آغاز شده و با این روش، به درمان کامل میرسد.
برخلاف تصور عموم که گمان میکنند اپیوم تخریب ایجاد میکند، در کنگره با روش صحیح، این دارو جسم را به تعادل میرساند. اما برای به تعادل رسیدن جهانبینی، آموزش دیدن، سیدی نوشتن، مشارکت و حضور بهموقع در جلسات، بسیار مهم و اساسی است. بنابراین، اعتیاد یک مسئله است و آقای مهندس آن را به زیبایی حل کردند.
سخنان استاد در خصوص یکسال رهایی مسافر سمیه:
موضوع دوم، امروز جشن تولد یکسال رهایی خانم سمیه است. ایشان سه سال پیش برای درمان اعتیاد به کنگره آمدند. روزهای اول حال بسیار بدی داشتند؛ زیرا مصرفکننده مواد صنعتی بودند و تخریب زیادی را تجربه کرده بودند. به گفته خودشان، به دلیل اضافهوزنش، یکی از دوستانش، مصرف شیشه را پیشنهاد داده بود. در ابتدا به دلیل انرژی زیادی که شیشه میداد (چون شیشه باعث آزادسازی بیش از حد دوپامین میشود)، از مصرف رضایت داشت. از آنجا که فعالیت زیادی پیدا کرده و وزنش کاهش یافته بود، مصرف را افزایش داده و سیستم بدنش از تعادل طبیعی خارج شد.
وقتی به کنگره آمد، با وجود تخریب زیاد، بسیار قوی شروع کرد و ادامه داد. راهنمای اول ایشان، آقای محمد بودند. با خواستهای قوی، اراده بالا و تلاش بیوقفه، ناامید نشده و پس از مدتی به نتیجه کامل رسید، اعتیادش درمان شد و به رهایی دست یافت.
بسیار خوشحالم که خانم سمیه به این موفقیت و سلامتی دست یافت. انشاءالله این سلامتی پایدار بماند و شاهد تولدهای بعدی ایشان باشیم.
.jpg)
پیام تولد یکسال رهایی مسافر سمیه:
شما با خواستهای قوی و تلاش مستمر به رهایی رسیدید. اکنون با خدمتی خالصانه، برای رهایی دیگران نیز مثمر ثمر باشید.
اعلام سفر مسافر سمیه:
آنتیایکس مصرفی: شیشه_ مدت درمان: ۱۱ ماه_ روش درمان: DST_ داروی درمان: شربت OT_ راهنمای سفر اول: آقا محمد_ راهنمای سفر دوم: خانم مریم._ مدت رهایی: یک سال و شش ماه_ ورزش در کنگره: ایروبیک.
صحبتهای مسافر سمیه:
سلام دوستان، سمیه هستم یک مسافر.
از همه جا مانده و از همه جا رانده شده بودم. چقدر حالم بد بود. ۱۶ ماه از بهترین روزهای زندگیام درگیر اعتیاد بودم، اما همان ۱۶ ماه، اندازه ۳۰ سال پیرم کرد. فقط و فقط یک معجزه باید میآمد و نجاتم میداد. بعضی وقتها، انسان میداند که راهی که میرود غلط است. میدانستم انتهای این راه، جز سیاهی و ظلمت چیزی برایم ندارد. این مسیر، بزرگترین قمار اشتباه زندگیام بود. اما نمیتوانستم راهی را که آمدهام، برگردم؛ بلد نبودم.
آن معجزه برایم اتفاق افتاد و فکر میکنم بهخاطر دل دختر کوچکم بود. دختری که دلش بهشدت از من شکسته بود و انگار خدا نمیخواست فرشته کوچکم را آزار دهم. آن معجزه، کنگره ۶۰ بود که من را از آن راه غلط و اشتباه نجات داد و از ظلمت به سمت نور، از نادانی به دانایی هدایت کرد. خدا را شکر.
واقعاً از ته قلبم خدا را شکر میکنم که از آن بیراهه نجات یافتم. بار اولی که به کنگره قدم گذاشتم، خانم مریم مرا با آغوشی پر از مهر و محبت پذیرفتند. انگار زنجیری نامرئی بین ما بود که من را به سمت کنگره میکشاند. ایشان زحمات بسیار زیادی برایم کشیدند و من تا ابد مدیونشان هستم.
راهنمای سفر اول من، آقای محمد بودند که واقعاً در برابر حال بد و آشفتگیهای من صبور بودند و کمک زیادی به من کردند. راهنماییهای ایشان واقعاً حالم را خوب میکرد. بسیار از ایشان سپاسگزارم. جای ایشان خالی است. انشاءالله هر کجا هستند، خداوند یارشان باشد. از همه شما که در جشن من شرکت کردید، سپاسگزارم.
.jpg)
خواستهها:
خواسته اول: در دلشان گفتند.
خواسته دوم: تمام خانمهای مصرفکننده نجات پیدا کنند و هیچ خانم مصرفکنندهای وجود نداشته باشد.
تایپ: مسافر مهلا – نمایندگی بنفشه شیروان – لژیون یکم
ویرایش: راهنما مسافر مریم – نمایندگی بنفشه شیروان
بازبینی و ارسال: همسفر سولماز
- تعداد بازدید از این مطلب :
16