English Version
This Site Is Available In English

تنها پس‌انداز انسان، بخشش است

تنها پس‌انداز انسان، بخشش است

دهمین جلسه از دوره یازدهم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰؛ نمایندگی جهان‌بین شهرکرد؛ به استادی مسافر یاسر، نگهبانی مسافر آرش و دبیری مسافر سعید، با دستور جلسه «صورت مسئله اعتیاد» پنج‌شنبه ۱۰ مهر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

 

خلاصه سخنان استاد :

سلام دوستان، یاسر هستم یک مسافر؛

خدا را شاکر و سپاسگزارم که امروز فرصت حضور در جمع شما عزیزان را دارم و می‌توانم آموزش بگیرم. از ایجنت محترم شعبه، آقا محمدجواد، از مرزبان‌های عزیز، از خزانه‌دار لژیون سردار و دبیر ایشان تشکر می‌کنم که امروز لطف داشتند و اجازه‌ی خدمت به من دادند. همچنین از نگهبان قبلی، آقای حسین و خزانه‌دار و دبیرشان تشکر می‌کنم و به ایشان خسته نباشید می‌گویم.

در مورد دستور جلسه، صورت‌مسئله‌ی اعتیاد: مخدرهای بیرونی جایگزین مخدرهای درونی بدن می‌شوند. تجربه‌ی من از اعتیاد این است که حدود ۱۷ سال پیش مصرف‌کننده بودم و یک روز آن‌قدر مصرف کردم که حدود ۴ روز نتوانستم چیزی بخورم. وقتی وارد کنگره شدم و با تعریف آقای مهندس از صورت‌مسئله‌ی اعتیاد آشنا شدم، فهمیدم که با مصرف مواد، باعث شده‌ام مواد مخدر طبیعی بدنم که به‌صورت طبیعی ترشح می‌شوند، از بین بروند. به‌مرور، مصرف من به روزی ۵ گرم رسید تا بتوانم امورات زندگی‌ام را بچرخانم.

 با کنگره، روش DST و داروی OT آشنا شدم و یواش‌یواش حرکت کردم تا سیستم بدنم درست شود. در طول سفر، سه بیماری داشتم: بیماری روده، بیماری قلب و ریه، و کمردرد، که به‌واسطه‌ی کنگره درمان شدند. مواد و سیگار هم کنار رفتند، چون سیستم ایکس بدنم راه‌اندازی شده بود. اگر راه کنگره برای من باز نشده بود، در هیچ مکانی نمی‌توانستم درمان شوم.

خاطره‌ای از زمان مصرف دارم: آن زمان با شخصی مصرف می‌کردم و می‌گفتم امشب شب آخر است. اما وقتی خمار می‌شدم، کیلومترها پیاده می‌رفتم تا مواد تهیه کنم؛ چون بدنم نیاز داشت و سیستم ایکس بدنم کار نمی‌کرد. وقتی به کنگره آمدم، خدا را شکر سیستم ایکس بدنم راه‌اندازی شد و به حال خوش رسیدم. در کنار این حال خوش، خدمت هم کردم. اولین خدمت من از آبدارخانه بود، سپس به مرحله‌ی مرزبانی رسیدم و بعد وارد لژیون سردار شدم. سال اول، نیت من کمک یک میلیون تومانی به کنگره بود. در این مورد با همسفرم صحبت کردم؛ چون از نظر مالی با وام اموراتمان را می‌گذراندیم. کار می‌کردم ولی هیچ‌چیز پیش نمی‌رفت و اوضاع به‌هم ریخته بود. سال دوم، دنوری اعلام کردم و با توکل به خدا، دنوری خود را پرداخت کردم. چند ماه بعد، همسفرم را دنور اعلام کردم و یواش‌یواش جایگاهم را در لژیون سردار ادا کردم تا به پهلوانی رسیدم. نمی‌دانم چه کاری به درگاه خدا کرده بودم که این لطف شامل حالم شد. اکثر دوستان از کار من خبر دارند؛ از ۴ صبح تا شب کار می‌کردم. ولی خدا آن‌قدر قشنگ برایم چید که توانستم تعهدم را پرداخت کنم. حتی تصمیم گرفتم نیسان، وسیله‌ی کارم، را بفروشم تا تعهدم را پرداخت کنم؛ اما در دقیقه‌ی ۹۰، به خواست خدا، تعهدم جور شد.

برای شما این حال و حس خوب را آرزو می‌کنم. قبل از اینکه نگهبان لژیون سردار شوم، فکر می‌کردم این یک دورهمی است؛ ولی اشتباه می‌کردم. چند روز پیش، از اصفهان، آقای فرهاد، مسئول لژیون سردار، با ما تماس گرفتند و فرمودند که امسال شعبه‌ی شهرکرد باید گلریزان خوبی داشته باشد. نظر من این است که سرداری، کمترین کاری‌ست که می‌توانیم انجام دهیم. شش میلیون پولی نیست، ولی من این تجربه را دارم، شرکت کنید.

روزی که آقای حسین پهلوانی‌شان را اعلام کردند، در ذهنم تصویرسازی کردم و گفتم: من باید پهلوان بشوم. لطف خدا شامل حالم شد، تعهدم جور شد و ان‌شاءالله روزی تک‌تک شما عزیزان هم بشود. در دوره‌ی مرزبانی که با آقا رضا بودیم، حرف خوبی به من زد. گفت: بعد از بازنشستگی، مبلغی به من دادند؛ فقط آن دنوری برایم ماند و بقیه‌ی پولم رفت. دنوری، سرمایه‌ گذاری بلندمدت برای خودم بود.

تجربه‌ای که داشتم، مثل بوی یک گل است؛ وقتی بگویم این گل چه بویی دارد، حال خوبی دارد که قابل گفتن نیست. ما باید تا زنده هستیم، مقداری از مال خود را ببخشیم. خاطره‌ای از مال دنیا دارم: دو برادر برای خرج مراسم پدرشان، بر سر قیمت با هم بحث می‌کردند. ما باید یاد بگیریم که تا زنده هستیم، از مال خود ببخشیم. ان‌شاءالله در جشن گلریزان امسال، یک جشن باشکوه داشته باشیم. لژیون سردار برای هر شعبه یک امتیاز است؛ شعبه‌ای که لژیون سردار قوی دارد، ماندگارترین است.

در پایان، تشکر می‌کنم از همسفرم که در این راه خیلی کمکم کرد. ان‌شاءالله بتوانم همسفر خود را پهلوان اعلام کنم؛ چون تنها پس‌انداز انسان، بخشش است. بخشش در لژیون سردار باعث می‌شود خیر و برکت به زندگی ما برگردد. ان‌شاءالله بتوانم در ادامه‌ی راه، یک «نشانه‌ی بی‌نشانی» برای خود رقم بزنم.

از اینکه به صحبت‌های من توجه کردید، از همه شما سپاسگزارم.

نگارنده و ویراستار: مسافر علی لژیون۷

عکاس: مسافر عارف لژیون ۱۶

تنظیم: مسافر مهدی لژیون ۶

ارسال: مرزبان خبری مسافر وحید

نمایندگی جهانبین شهرکرد مسافران/همسفران

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .