English Version
This Site Is Available In English

صورت مسئله اعتیاد، جایگزینی صورت مسئله بخشش، ترس است

صورت مسئله اعتیاد، جایگزینی صورت مسئله بخشش، ترس است

اولین جلسه از دوره پنجم سری جلسات خصوصی لژیون سردار همسفران آقا، نمایندگی پرستار به استادی راهنما همسفر سجاد، نگهبانی راهنما همسفر علیرضا و دبیری همسفر علی با دستور جلسه «صورت مسئله اعتیاد» پنجشنبه 10 مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:45 آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
خدا قوت می‌گویم به آقای محمد، خزانه‌دار سابق و همچنین از دبیر محترم، تشکر می‌کنم. تبریک می‌گویم به سه عزیز. امیدوارم بتوانند خدمت خوبی داشته باشند و آن لذت ببرند. از آن‌جایی که وقت محدودی داریم، بهتر است درباره دستور جلسه صحبت کنیم. ماه آینده نیز مراسم گلریزان داریم که باید به‌طور فشرده به فکر تعهدات مالی، پرداخت‌های خود، ظرفیت‌ها و مسئولیت‌هایمان باشیم. در جلسه هماهنگی نیز درباره وادی چهارم صحبت شد که باید آن را نیز مد نظر قرار دهیم، زیرا زمان زیادی تا گلریزان باقی نمانده و فکر می‌کنم تنها حدود ۴۰ روز دیگر به این مراسم فرصت داریم.
اکنون می‌خواهم درباره «صورت مسئله اعتیاد» و «لژیون سردار» صحبت کنم. ابتدا مطلبی را بیان می‌کنم: استاد امین یک سی‌دی دارند با عنوان «خواب بودن» که می‌گوید انسان یک بار بیدار می‌شود، اما باید هر روز تمرین کند تا بیدار بماند.
من در لژیون سردار آقای زرکش، به دلیل خدمتی که داشتم، هر هفته حضور می‌یافتم. از وقتی که آن مسئولیت را تحویل دادم، آقای زرکش گفتند افرادی که خدمتی ندارند، نیایند. من نیز طبق این دستور، دیگر نرفتم، اما احساس کردم دارم به خواب می‌روم. سه‌شنبه گذشته با هماهنگی آقای علیرضا در جلسه حضور یافتم و انرژی زیادی گرفتم. این برای من تلنگری بود تا دوباره بیدار شوم و مفهوم سردار را به یاد بیاورم. از عزیزانی که توانایی و تمایل دارند، به عنوان یک خدمتگزار خواهش می‌کنم در آن جلسات حضور یابند، جلسه بسیار خوبی بود.
اما درباره «صورت مسئله اعتیاد» اگر بخواهم به طور خلاصه بیان کنم: آقای مهندس در کنگره، اعتیاد را به درستی تعریف کردند و صورت مسئله اعتیاد را به این صورت خلاصه کردند که اعتیاد، «جایگزینی مخدرهای بیرونی به جای مخدرهای درونی» است. مخدرهایی که درون انسان تولید می‌شود، توسط سیستم ایکس با خلوص و درجه بسیار بالایی تولید می‌شود. جمله‌ای آقای کوروش آذرپور می‌گفتند: «بهترین ساقی، خداست»؛ زیرا همه چیز در بدن ما به بهترین شکل قرار دارد و ترشح می‌شود. اما اتفاقی که می‌افتد این است که ما آن مواد را از بیرون طلب می‌کنیم. به مرور، از آن خلوص، کیفیت و انرژی که در ابتدا ممکن است بیشتر استفاده کنیم، کاسته می‌شود تا در نهایت سیستم ایکس من و بدنم، به عبارتی فلج می‌شود و دیگر هیچ تولیدی ندارد.

اگر مفهوم «جایگزینی» را به لژیون سردار منتقل کنیم، یعنی «جایگزینی پول‌های بیرونی به جای پول‌های درونی». من فکر می‌کردم که اگر آقای مهندس چنین تدبیری نداشتند که اعضا، منابع مالی کنگره باشند، چه اتفاقی می‌افتاد؟ آیا غیر از این است که چند سال پیش، برخی دانشگاه‌ها به ایشان پیشنهاد همکاری دادند؟ آیا آقای مهندس نمی‌توانستند مانند سایر نهادها، وابسته به دولت یا سایر منابع باشند؟ آیا نمی‌توانستند مکانی یا ساختمانی برای خود فراهم کنند؟
آقای مهندس فرمودند سال‌ها پیش، دانشگاهی در انگلیس مبلغ ۲۰۰۰ یورو به حساب کنگره واریز کرد که هنوز این پول بدون استفاده باقی مانده است؛ زیرا قرار است ما از خودمان بهره ببریم. اگر این جایگزینی اتفاق می‌افتاد، سیستم ایکس کنگره که اعضای آن هستند و پول را ترشح می‌کنند از بین می‌رفت. من به عنوان یکی از اعضا و عناصر سیستم ایکس کنگره ۶۰، دیگر نمی‌توانستم آن ترشح را انجام دهم. فلج می‌شدم و حرکت نمی‌کردم. پیش خود می‌گفتم که پول را دریافت می‌کنند و مکان هم که وجود دارد در این صورت، من چه تلاشی باید می‌کردم؟ اما این تلاش، نه تنها برای کنگره، بلکه برای خودم نیز هست. بدن انسان برعکس سایر چیزهاست: هر چه از آن بیشتر کار بکشی، قوی‌تر می‌شود. من به عنوان خدمتگزار در کنگره ۶۰، هر چه بیشتر خدمت کنم، قوی‌تر خواهم شد.
پس اگر این جایگزینی در حوزه پول نیز اتفاق می‌افتاد، لژیون سردار معنایی نداشت. بخشش و گذشت معنایی پیدا نمی‌کرد و من به هیچ‌یک از این مفاهیم فکر نمی‌کردم تا بتوانم از پول بگذرم یا این ظرفیت را در خود ایجاد کنم. این یک بخش از قضیه بود. بخش دیگر را آقای زرکش در جلسه سه‌شنبه مطرح کردند: «صورت مسئله اعتیاد، جایگزینی صورت مسئله بخشش، ترس است». ایشان گفتند انسان باید از ترس خود عبور کند تا بتواند ببخشد. این نگاه دیگری بود که آقای زرکش مطرح کردند.
من این را درباره خودم می‌گویم: به عنوان فردی که تا چهار‌پنج سال پیش، اصلاً به این فکر نمی‌کردم که چیزی به دنیا اضافه کنم، تنها برای استفاده آمده بودم. اما اولین بار، آقای استاد امین در لژیون سردار باشگاه تختی به من تلنگر زد که «آیا چیزی از تو کنده شده یا نه؟» و «چرا همیشه می‌ترسی؟». این برای من شروع بازی در لژیون سردار و آغاز خدمت بود. من شروع به خدمت کردم، دو سال سردار شدم و دو سال نیز دنوری را تجربه می‌کنم.
حالا که دنوری را تجربه می‌کنیم ۵۰ میلیون برایمان عدد بزرگی نیست؛ زیرا ظرفیتمان بزرگ شده است. اما حقیقت این است که هر بار در زندگی، وقتی با پول بازی می‌کنم  به جز در کنگره می‌ترسم و ناراحت می‌شوم. همیشه این سؤال برایم پیش می‌آید که چرا این اتفاق برایم افتاد؟ چرا باید این پول را بدهم؟ چرا این پول را از دست دادم؟ چرا این پول را نگرفتم؟ آیا اگر فلان کار را می‌کردم، پول بیشتری به دست می‌آوردم؟ آیا اگر فلان کار را می‌کردم، پول کمتری می‌دادم؟ اگر ماه پیش دلار خریده بودم، الآن با ۱۵ هزار تومان افزایش، ۱۰ هزار تومان سود می‌کردم.
مثال دیگری که اخیراً برایم پیش آمد، مربوط به یک وام بود. بین همکاران قرعه‌کشی شد و هر ماه برنده، مبلغ ۶۰ میلیون تومان دقیقاً معادل دنوری امسال دریافت می‌کرد. قرعه‌کشی کردیم و من نفر آخر شدم. یعنی همان پولی که می‌دهم، دیگران از آن استفاده می‌کنند و من ماهی ۵ میلیون تومان قسط می‌دهم. ناراحت شدم که چرا نفر آخر شدم؟ آیا انصراف دهم؟ در این لحظه، تلنگری برایم ایجاد شد: تو در لژیون سردار چه آموخته‌ای؟  لژیون سردار عملاً تو نیکی می‌کنی و در دجله می‌انداز است. آقای زرکش می‌گویند اصلاً نگوییم که  ایزد در بیابانت دهد باز ، فقط در دجله بینداز و دنبال بازگشت آن نباش. حالا آن وام به تو بازمی‌گردد. درست است که پولی را کنار می‌گذاری و دیگران از آن استفاده می‌کنند، اما در نهایت پس از یک سال به خودت برمی‌گردد. حالا ما در لژیون سردار نباید این توقع را داشته باشیم. اما این بازی خطرناک است؛ زیرا مدام به خودم فکر می‌کنم که این بیداری در من چه زمانی اتفاق می‌افتد؟
بنابراین، برای خودم تکرار می‌کردم که این بازی باید تکرار شود. اگر یک سال دنور شدم، دو سال یا سه سال، مهم نیست. باید آنقدر دنور شوم تا به آن جایگاه درونی برسم و بتوانم از پولی که در زندگی خرج می‌کنم، بدون هراس و ترس استفاده کنم. من همیشه می‌ترسم: الآن قسط دارم، وام دارم، مغازه دارم، خرید دارم، اجناس گران شده‌اند. اما من امسال باید ببینم چه کسی هستم و چه مسئولیتی دارم.
به قول مولانا: «تو چراغ خود برافروز». من باید به عنوان یک فرد، برای خودم تمرین کنم که هر بار این بازی را تکرار کنم، هر بار این دنوری را تکرار کنم، نخوابم و مسئولیت خود را به عهده بگیرم. باید آنقدر این بازی را تکرار کنم تا در نهایت، از درون دنور شوم.
اگر در مورد آن وام، نفر آخر شدم یا نشدم، نباید حسرت بخورم. باید بتوانم آن ظرفیت درونی را به آن مبلغ برسانم. امیدوارم همه ما امسال جشن خوبی داشته باشیم و در حد توانمان خدمت کنیم. اگر واقعاً نمی‌توانیم خدمت دنوری یا پهلوانی انجام دهیم، آن را انجام ندهیم؛ زیرا خودش آسیب‌زا است. اما اگر می‌توانیم، حتماً انجام دهیم؛ زیرا اگر انجام ندهیم، نیز آسیب‌زا خواهد بود.
آقای زرکش می‌گویند: «اندازه زور بازویت باید بازی کنی. اگر کمتر بازی کنی، حالت بد می‌شود و اگر بیشتر بازی کنی، نیز حالت بد می‌شود». امیدوارم این اندازه‌ها برای خودم نیز پیدا شود و فراموش نکنم که این بازی هر سال تکرار می‌شود و۶۰ میلیون دنوری امسال با دنوری پارسال و سال قبل فرق می‌کند. اتفاقات مختلفی رخ می‌دهد و پتانسیلی که در من ایجاد می‌شود، متفاوت است. بنابراین، سعی کنیم این بازی را به نحو احسن انجام دهیم. در نهایت، لژیون سردار، قدرت بخشش و گذر از ترس است. صاحب آن پولی هستیم که بتوانیم آن را خرج کنیم. اگر نتوانیم خرج کنیم، پول صاحب ما شده است.
ممنوم که به صحبت‌هایم گوش دادید.


تایپ، ویراستاری و بارگذاری: خدمت‌گزاران سایت همسفران آقا، شعبه پرستار

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .