اولین روزی که وارد کنگره۶۰ شدم، فقط یک همسفر بودم با دلی پر از درد و ذهنی پر از سؤال. سالها با اعتیاد مسافرم جنگیده بودم، بدون اینکه بدانم اصلاً با چه چیزی طرف هستم؛ فقط میخواستم او دیگر مصرف نکند؛ اما نمیدانستم که قطع مصرف، پایان راه نیست، بلکه تازه شروع مسیر درمان است.
در یکی از جلسات، استاد درباره صورتمسئله اعتیاد صحبت کرد؛ آن روز، انگار کسی چراغی در ذهنم روشن کرد. فهمیدم که اعتیاد فقط وابستگی روانی نیست، بلکه تخریب سیستم پیچیدهای در بدن است؛ چیزی به نام سیستم ایکس. فهمیدم که مسافرم برای رسیدن به تعادل، مجبور به مصرف بوده، نه برای خوشی یا تفریح. این جمله برایم مثل یک شوک بود، اما در عین حال، آرامشبخش.
از آن روز به بعد، نگاهم به مسافرم تغییر کرد. دیگر او را فقط یک مصرفکننده نمیدیدم، بلکه انسانی میدیدم که بیمار است و نیاز به درمان دارد. در کنگره۶۰ صورتمسئله اعتیاد کشف شد و به من یاد داد که درمان، فقط با دارو یا نصیحت ممکن نیست. باید جسم، روان و جهانبینی فرد بازسازی شود. این سه ضلع مثلث درمان، مثل سه پایهای هستند که اگر یکی نباشد، تعادل از بین میرود.
من هم بهعنوان همسفر، باید جهانبینیام را بسازم. باید آموزش ببینم، صبر کنم، و با عشق همراه باشم. امروز، با هر قدمی که در کنگره برمیدارم، بیشتر میفهمم که چرا صورتمسئله اینقدر مهم است. چون تا وقتی ندانیم دقیقاً با چه چیزی روبهرو هستیم، نمیتوانیم راهحل درستی پیدا کنیم. من هنوز در مسیرم، گاهی خسته میشوم، اما حالا امید دارم. چون میدانم که با دانایی، عشق و ایمان، میتوانیم به رهایی برسیم. هم من و هم مسافرم.
نویسنده: همسفر مریم بابادی رهجوی راهنما همسفر فرزانه (لژیون اول)
رابط: همسفر عاطفه رهجوی راهنما همسفر فرزانه (لژیون اول)
ویرایش و ارسال: همسفر لیلا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دزفول
- تعداد بازدید از این مطلب :
49