دهمین جلسه از دوره بیستوسوم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه همسفران آقا، نمایندگی پرستار، به استادی، راهنمای محترم همسفر علی اکبر، نگهبانی همسفر علی و دبیری همسفر محمد امین، با دستور جلسه «صورت مسئله اعتیاد» پنجشنبه 10 مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۴ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان علیاکبر هستم، یک همسفر.
خیلی ممنون از نگهبان که مرا برای این جایگاه دعوت کردند. امیدوارم از آموزشهای شما استفاده کنم. برداشت خودم را سعی میکنم بهصورت خلاصه و مفید در تایمی که دارم، خدمتتان مطرح کنم. دستور جلسۀ امروز، «صورت مسئله اعتیاد» است. یاد جملۀ راهنما علیآقا میافتم که همیشه در لژیون میگفت: «هر چیزی را به دید یک مسئله نگاه کن، نه به دید یک مشکل. چون وقتی به دید مسئله نگاه میکنی، مسائل قابل حل هستند؛ اما وقتی به دید مشکل نگاه کنی، آن قضیه بزرگ میشود و شاید از جنبۀ منطق خارج شود.» دستور جلسه این مسئله را مطرح میکند که هر مسئلهای دارای یک صورتی است. صورت مسئله یعنی اینکه من بتوانم واقعیت را بهصورت درست و کامل ببینم. مسئله، هر چیزی که میخواهد باشد: ماشینم خراب شده، میبرم پیش تعمیرکار. تعمیرکار قبل از اینکه ماشین مرا درست کند، اول از همه باید تشخیص دهد این ماشین ایرادش چیست؟ برای چی روشن نمیشود؟ مشکلش برق است یا باتری؟ یا اینکه سوخترسانی بنزین نمیرساند؟ هر چیزی در زندگی روزمره، در تکتک امورات زندگی من، این صورت مسئله وجود دارد. آقا! این مسئلهای که در کار برای من پیش آمد، صورتش چگونه است؟ من روز شنبه در مشارکتم مثالی زدم و گفتم: دو نفر با هم دعوا میکنند و میروند پیش یک شخص ثالث. یکی قضیه را به یک شکل تعریف میکند و یک صورت مسئله برای اختلافشان مطرح میکند و دیگری چیزی دیگر. پس اول از همه، این است که صورت مسئله برای هر چیزی مطرح است. حالا وقتی به اعتیاد میرسد: آدم در بحث اعتیاد، رهاییاش خراب میشود. قطع مصرف اشتباه است، کلی درد میکشد، دکتر نمیتوانی بری… چه ارزشی دارد این قطع مصرف؟
.jpg)
اما وقتی که صورت مسئله اعتیاد بهشکل درست مطرح میشود، اتفاقی که در بخش همسفران میافتد این است که نقش همسفر تغییر میکند. یعنی اگر صورت مسئله اشتباه تعریف شود، نقش منِ همسفر نیز اشتباه میشود. صورت مسئله چیست؟ این است که: آقا! معتاد یک آدم بیاراده، بیشخصیت، فلان و بهمان است. خوب، نقش همسفر چه میشود؟ بگیرش، کتکش بزن، بفرستش کمپ، بزن تو سرش، بگذار فحش بدهد بهش!
وقتی صورت مسئله اشتباه تعریف میشود، نقش من و همسفرم اشتباه ایفا میشود. من زمانی میتوانم به عنوان یک همسفر به مسافرم کمک کنم که بفهمم: بابا! این چه مرگی است؟ آقای مهندس در صحبتهای چهارشنبه مطرح کردند: بعضیها میگویند اعتیاد در بخش جسمانی نیست، فقط روانی و ذهنی است. مصرفکنندهای که مصرفش را قطع میکند، دچار اختلالات آشکار میشود، یا همان سندروم محرومیت. یک سری اتفاقات در جسمش میافتد، از جمله: بیخوابی، بیرونروی، عرق کردن، استخواندرد؛ هزار مسئلهٔ جسمانی برایش پیش میآید. آیا اینها ذهنی است.
تایپ، ویراستاری و بارگذاری: خدمتگزاران سایت همسفران آقا، شعبه پرستار
- تعداد بازدید از این مطلب :
107