💌 📝 دلنوشتهای از مسافر حسین
حقیقت زبان دارد و زبان حقیقت، قلم است؛ چهرهی آشکار آن، کلام و صورت نهانش، معنا است. قلم، سرفصلی است که با کلمه آغاز میشود...
میخواهم در مورد «صورتمسئله اعتیاد» تجربه و حس خود را با شما عزیزان در میان بگذارم.
من با سقوط آزاد وارد کنگره شدم. ۳۲ روز در سقوط آزاد بودم تا اینکه فرزندم از طریق سایت کنگره ۶۰ با این مکان مقدس آشنا شد و با هم به نمایندگی پرویناعتصامی آمدیم. در همان ابتدا با مسافر محمد، راهنمای تازهواردین روبرو شدیم که با سخنان و تجربیات ارزشمند خود، ما را قانع کرد تا اسمنویسی کنیم. همانجا جرقهای در دل من روشن شد و مشتاق کنگره شدم.
به یاد دارم وقتی به من گفتند: «باید از اول دارو بخوری تا مورفین بدن خودت دوباره به کار بیفتد»، من که رنج زیادی از ترک کشیده بودم، با گریه پذیرفتم. چند روز بعد فهمیدم که در کنگره ۶۰، «ترک» معنایی ندارد، چراکه این مسئله به دستان آقای مهندس دژاکام حل شده است.
آموختم که راه درست، با نوشتن سیدیهای آقای مهندس و استاد امین و بهرهگیری از آموزشهای راهنمای عزیزم پیدا میشود؛ کسی که خودش سختیها را تحمل کرده و امروز به من و همنوعانم آموزش میدهد. به کمک این آموزشها و فرمانبرداری، من امروز سیدیها را مینویسم، در کارگاههای آموزشی حضور پیدا میکنم و با خدمت ناچیز خود تازه در تاریکی را بسته و در روشنایی را گشودهام.
میدانم که این تنها آغاز راه است و باید هر روز آموزشهای بیشتری ببینم. با نوشتن سیدیها، گوشدادن به حرف راهنمایم، ورزش در پارک و استخر و حضور بهموقع در جلسات میتوانم این مسیر را ادامه دهم.
در پایان، از صمیم قلب از آقای مهندس دژاکام، بنیانگذار کنگره ۶۰، و همه بزرگان این راه نورانی تشکر و قدردانی میکنم.
نویسنده: مسافر حسین (لژیون هفتم)
ویراستاری و تنظیم: مسافر محمد
«مسافران نمایندگی پرویناعتصامی اراک»
- تعداد بازدید از این مطلب :
111