قبل از آمدن به کنگره دیدگاه من نسبت به اعتیاد به عنوان یک بیماری نبود؛ بلکه به عنوان یک غده سرطانی لاعلاج بود، که هر روز و هر شب در خلوت خود با آن میجنگیدم و هر چه میجنگیدم این غده برای من بزرگ و بزرگتر میشد و بیشتر من را در اعماق تاریکی فرو میبرد، که نه تنها به جسم مسافر من بلکه به روح و روان خود من بیشتر آسیب میزد و با خود میگفتم، درمان ندارد و لاعلاج است. این افکار و برداشت مخرب من نسبت به اعتیاد باعث میشد، ظرف درونی من روز به روز کوچک و کوچکتر شود و نه امیدی نصیب من میشد نه راهی برای نجات مییافتم.
من با کولهباری از غم و تاریکی همراه با یک ظرف وجودی بسیار کوچک بر لب اقیانوس ایستاده بودم و از این اقیانوس هیچ بهرهای نمیبردم؛ چون ظرف من کوچک بود. فهمیدم؛ باید اول ظرف وجودی خود را بزرگ میکردم و آن را از آلودگیها جلا میدادم؛ وگرنه اقیانوس همان اقیانوس است. تا اینکه به یکباره روزنه امیدی در قلبم سوسو کرد، هر چه این روزنه امید بزرگتر میشد ظرف من هم بزرگتر میشد. دست از جنگیدن برداشتم و در اعماق آن روزنه خداوند صدای من را شنید، دست من را گرفت و مسیر کنگره را برایم روشن و پرنور کرد.
به کنگره آمدم، دیدگاه من تغییر کرد، به دید مثبت به اعتیاد نگاه کردم. در کنگره دانستم که برای حل مسئله ابتدا؛ باید صورتمسئله را درک کرد، فهمید و اعتیاد را؛ باید شناخت تا بتوانیم آن را درمان کنیم؛ در حالیکه قبل از کنگره فقط یک پاککن سیاه و سنگین به دست داشتم، همهجا آن را با خود حمل میکردم و سعی میکردم اعتیاد و صورتمسئله آن را پاک کنم.
در کنگره فهمیدم اعتیاد یک بیماری است؛ اما نه از جنس آن غده سرطانی که در ذهن من بود؛ بلکه یک بیماری که علاوه بر جسم، روح و روان و تفکر فرد را درگیر خود کرده است، که نه تنها باعث رنج و عذاب شخص مصرفکننده شده بود؛ بلکه خانواده و اطرافیان را با مشکل و سختی روبرو کرده بود.
اکنون در کنگره با اعماق وجود و با تکتک سلولهای خودم به روشDST ایمان راسخ و کامل دارم، که این روش راهی پر از روشنایی و امید است. امید به بازسازی سلولهای تخریب شده، امید به شکوفه زدن و رشد کردن، در کنگره به این باور رسیدم که صورتمسئله اعتیاد آنقدرها هم سخت نبود؛ بلکه راهی است برای بهتر زندگی کردن و فردا و فرداهای روشنتر و این صورتمسئله اعتیاد و رهایی مسافر من، برای من همچون گنجی است که هر روز در حفظ آن میکوشم. به این باور رسیدم که روزی، فقط آب و نان نیست؛ بلکه کنگره و تکتک این صندلیها رزق و روزی است که نصیب من و امثال من شده و خدا را از این بابت بیحد و بینهایت، اندازه خود او شکرگزار هستم که من را لایق دانست.
نویسنده: همسفر دریا رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون پانزدهم)
رابط خبری: همسفر نسرین رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون پانزدهم)
ویراستاری و ارسال: همسفر پریسا رهجوی راهنما همسفر آرزو (لژیون یازدهم) دبیر اول سایت
همسفران نمایندگی امام قلی خان
- تعداد بازدید از این مطلب :
394