نوری از جنس امید

به نام خداوند وجد و سرور
پدیدآورنده عشق و احساس و شور

در بیکرانی زندگی می‌کنیم که خالق آن مخلوقی را آفرید از گل و به او قدرت اختیار، تعقل بخشید؛ سپس دو مسیر را پیش پای او گذاشت که انسان‌ها هرلحظه در حال تردد در این مسیرها باشند. آتنا تصمیم گرفته سخنانی که سال‌ها توان گفتن آن را نداشت، اکنون شروع به نگارش آن‌ها کند تا شاید نوری در اعماق تاریکی‌های یک فرد باشد.

روزی درونی لبریز از آشوب و استرس و ناراحتی داشتم و در تاریکی‌ها زندگی می‌کردم؛ اما تنها چیزی که وجود داشت همان روزنه نور امید در قلبم بود و این امید روز به روز  با حضور در کنگره۶۰ بیشتر شد و بیشتر نیز خواهد شد. قطعاً بودن در مکانی که مانند منبع نور است که زندگی دردمندان را روشن کرده، من را نیز دگرگون خواهد کرد.

من با همه وجود برای رسیدن به حال خوش تلاش می‌کنم؛ زیرا از یک نقطه دیگر نمی‌توانی در تاریکی حرکت کنی و امکان سقوط در هرلحظه وجود دارد، من امید دارم که روزی مانند دیگران نه تنها چراغ خانه خود را روشن می‌کنم، بلکه به زندگی دیگران نیز نور می‌بخشم و این همان عشق است، عشقی که معبود در قلب انسان‌ها جاری کرد؛ اما صد حیف که شیطان به زیباترین شکل انسان را در محاصره خود قرار داده و پرده‌ای از جنس نفرت، دروغ، انتقام‌جویی، حسادت و... بر روی افکار او کشیده.

امید یک چیز بسیار باارزشی است که اگر شخص آن را به وجود بیاورد، پاداشش نزد قدرت مطلق محفوظ خواهد بود؛ زیرا او گفته وعده من دروغ نیست و من دعاهای شما را استجابت خواهم کرد. این امید در قلب من با دستان پرتوان آقای مهندس؛ مانند گندمی در وجودم جوانه زد و با آموزش‌ها روز به روز این گیاه رشد کرده و روزی درخت سرسبز خواهد شد و ثمر باارزشی، چون مهر، عشق، آرامش و حال خوب را به ارمغان خواهد آورد.

نویسنده: همسفر آتنا رهجوی راهنما همسفر مهدیه (لژیون هشتم)
رابط خبری: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر مهدیه (لژیون هشتم)
ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر خدیجه (لژیون چهارم)
همسفران نمایندگی حافظ