English Version
This Site Is Available In English

کنگره نوری در دل تاریکی

کنگره نوری در دل تاریکی

سال‌هاست که مادری را با تمام وجود، با عشق و دلهره، با امیدها و ترس‌ها زیسته‌ام. فرزندم، جگرگوشه‌ام، همواره کانون نگرانی‌هایم بود. اما گاهی عشق چنان چشم را می‌بندد که آدمی نشانه‌های آشکار را نمی‌بیند. مدتی بود دیرتر از معمول به خانه بازمی‌گشت. بارها با اضطراب چشم به در دوختم و هر بار که ساعت از زمان مقرر می‌گذشت،دل‌نگرانی‌هایم بیشتر می‌شد. برای حفظ نظم خانه و آموختن ارزش وقت، ساعتی را برای رفت‌ و‌‌آمدش تعیین کردم و گفتم: «این خانه حرمت دارد و این ساعت مرز احترام خانه است.» اما او بارها دیر آمد بی‌توضیح و بی‌اعتنا.در اوج خشم دستی که سال‌ها نوازشش کرده بود، ناگهان بلند شد و بر صورتش نشست. صدای سیلی نه تنها گوش او را لرزاند، بلکه دل مرا نیز شکست. در آن لحظه تنها او را نزدم خودم را نیز زدم، اما باز هم دیر آمد.

اندک‌اندک دریافتم موضوع تنها بی‌نظمی و بی‌احترامی نیست حقیقتی عمیق‌تر، تاریک‌تر و دردناک‌تر در میان است. رفتارش دگرگون شده بود، نگاهش دیگر برق نمی‌زد سخنانش بی‌ربط و پریشان بود و من با دلی لرزان پذیرفتم حقیقتی را که نمی‌خواستم باور کنم؛ فرزندم گرفتار اعتیاد شده بود.از آن روز دیگر سیلی نزدم دیگر زمان تعیین نکردم تنها ماندم با خود، با خاطرات و با رنج‌هایم. می‌دانستم باید راهی بیابم،  راهی برای نجات او و شاید نجات خودم.در میان تاریکی‌ها و پرسش‌های بی‌پاسخ، در میان سردرگمی‌ها کنگره۶۰ را یافتم. آنجا تنها یک مکان نبود، نوری بود در دل تاریکی. دریافتم فرزندم، مسافرم  نه از سر بی‌احترامی یا خودخواهی، بلکه به سبب اختلالی در سیستم جسم و روان، سیستمی که از فرمان خارج شده بود چنین رفتار می‌کرد.

دیدم که مواد مخدر نه تنها روح بلکه عقل، اراده و حتی عشق او را به بند کشیده است.من مادری که سال‌ها با خشم و ترس به دنبال پاسخ بود اینک با اشک، با فهم و با آرامش به حقیقت رسیدم. دانستم که راه نجات نه در کنترل و تنبیه، بلکه در آگاهی، صبر و همراهی است. باید بال پروازش می‌بودم، نه بار پروازش.با همه وجود دریافتم که اعتیاد با روش «DST» که به دست مهندس دژاکام با تفکر و ابتکار بنیان نهاده شده است. نه بیماری‌ای لاعلاج بلکه قابل درمان است. این شناخت نه تنها مسافرم را به سوی رهایی رهنمون می‌سازد، بلکه مرا  هم مادری که سال‌ها در تاریکی دست‌وپا می‌زد را  نجات می‌دهد.به امید روزی نزدیک که مسافران همگی به آزادی و رهایی دست یابند و گل رهایی بر دستانشان شکوفا گردد.

نویسنده: همسفر قدسی رهجوی راهنما همسفر زهرا(لژیون یکم)
رابط خبری: همسفر ماهرخ رهجوی‌ راهنما همسفر زهرا(لژیون یکم)
عکاس: همسفر انسیه رهجوی راهنما همسفر زهرا(لژیون یکم)
ارسال: همسفر ملک دبیر  سایت
همسفران نمایندگی پردیس

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .